شوخی و خنده آري ، اخمو بودن نه
طبع بشر ، طبعي شاد و آسان گير است و اگر مواجه با شرايطي غير عادي بشود ، از اين حالت خارج و به سمت غم و چهره اي درهم و عبوس خواهد رفت .
و ليكن اخلاق حكم مي كند كه اگر چه انسانها همچون اعضاي يك پيكر واحد بوده و بايد از درد و غم يكديگر آگاه و به رفع مشكلات هم اقدام كنند ، ولي به هيچ وجه نيز نبايد چنان رفتار كنند كه فضاي ارتباطي و زندگي يكديگر را تيره و حاوي درد و رنج بنمايند .
اين امر نه تنها ، شادابي فرد و جامعه و نتيجتا شور و شوق رشد و تعالي مادي و معنوي آنها را مي گيرد ، بلكه مردم را عادت مي دهد به مظلوم نمايي هاي عجيب و غريب در ارتباط با يكديگر ، جهت برانگيختن حس ترحم همديگر .
و از طرف ديگر ، يك فضاي مملو از قضاوت يكديگر در جامعه بوجود مي آورد كه ديگر هيچكس از ذهن خواني و قضاوت ديگري مصون نخواهد بود و نتيجه اي جز بي اعتمادي به يكديگر و نهايتا فاصله گرفتن حتي افراد نزديك از هم ، جهت فرار از قضاوتهاي ناصواب همديگر نخواهد داشت .
آنچه كه از قرآن برداشت مي شود ، رويكردي متفاوت و حتي در تضاد با رفتار فراگير جامعه امروز ماست ، و اين امر بخوبي در برخورد خداوند با زندگي پيامبر مشاهده مي شود كه ضمن آنكه به پيامبر ، مشكلات و كاستيها و نداريهايش را ياد آوري ميكند و اتفاقات مثبتي كه بعدا در زندگيش بخاطر تلاش و توكل ايشان بوجود آمده است ، ولي به صراحت به ايشان دستور مي دهد كه در مواجهه با مردم ، از نعمتها و داشته هاي مادي و معنويت سخن بگو :
و اما بنعمت ربك فحدث ( ضحي آيه 11 )
اي پيامبر از داشته هايت كه چونان نعمت خدايند با مردمان سخن بگو .
و آنچه در روايات و سيره به ما رسيده است ، دعوت به شاداب نگه داشتن جامعه است ، كه از جمله آنها سخن امام علي(ع) است كه :
المؤمن بشره في وجهه و حزنه في قلبه ( حكمت 333 نهج البلاغه )
از نشانه هاي مدعي ايمان ، آنست كه ديگران ، از چهره اش شادماني و بشارت به زندگي را بيابند و اگر اندوهي در زندگي خود دارد ، به فضاي جامعه نكشاند ( مگر آنكه با مشاوران و متخصصين مربوطه در ميان بگذارد .)
ذيلا به چند مورد از سفارشات روايي در رابطه با نحوه ارتباط شادمانه با مردم اشاره مي شود :
- حـضـرت كاظم (ع) فرمود: يحيى بن زكريا(ع) اينگونه بود كه گـريـه مـى كـرد و نـمـى خـنـديد ، و عيسى بن مريم(ع) اينگونه بود كه هم مى خـنـديد و هم گريه مى كرد ، و آنچه عيسى (ع) مى كرد بهتر بود از آنچه يحيى (ع) مى كرد.
- حضرت صادق (ع ) فرمود: هست، من عرض كردم : دعابة چيست ؟ فرمود : مزاح.
- حـضـرت صادق (ع ) فرمود: شوخى كردن شما با همديگر چگونه است ؟ عرض كردم : اندك است ، فرمود: اينگونه نباشيد زيرا شوخى از خوش خلقى اسـت ، و تـو بـدان وسـيـله بـرادرت را خـوشـحـال و مـسـرور كـنـى ، و هـر آيـنـه رسول خدا (ص) با افراد شوخى مى كرد كه آنها را شاد و مسرور كند .
زيرنويسها :
- عـَنـْهُ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مِهْزَمٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي الْحـَسـَنِ الْأَوَّلِ ع قـَالَ كـَانَ يـَحـْيَى بْنُ زَكَرِيَّا ع يَبْكِي وَ لَا يَضْحَكُ وَ كَانَ عِيسَى ابْنُ مـَرْيـَمَ ع يـَضـْحـَكُ وَ يـَبـْكِي وَ كَانَ الَّذِي يَصْنَعُ عِيسَى ع أَفْضَلَ مِنَ الَّذِي كَانَ يَصْنَعُ يَحْيَى ع ، اصول كافى جلد 4 صفحه : 488 رواية : 20
- عـِدَّةٌ مـِنْ أَصـْحـَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ شَرِيفِ بْنِ سَابِقٍ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ أَبـِي قـُرَّةَ عـَنْ أَبـِي عـَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ فِيهِ دُعَابَةٌ قُلْتُ وَ مَا الدُّعَابَةُ قَالَ الْمِزَاحُ ، اصول كافى جلد 4 صفحه : 486 رواية : 2
- عـَنـْهُ عـَنْ مـُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ يَحْيَى بْنِ سَلَّامٍ عَنْ يُوسُفَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ صَالِحِ بْنِ عـُقـْبـَةَ عـَنْ يُونُسَ الشَّيْبَانِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع كَيْفَ مُدَاعَبَةُ بَعْضِكُمْ بَعْضاً قـُلْتُ قـَلِيـلٌ قـَالَ فـَلَا تـَفـْعـَلُوا فـَإِنَّ الْمـُدَاعـَبـَةَ مـِنْ حـُسْنِ الْخُلُقِ وَ إِنَّكَ لَتُدْخِلُ بِهَا السُّرُورَ عَلَى أَخِيكَ وَ لَقَدْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يُدَاعِبُ الرَّجُلَ يُرِيدُ أَنْ يَسُرَّهُ ، اصول كافى جلد 4 صفحه : 486 رواية : 3
محمد صالحي – 5/7/95
http://mahsan.rasekhoonblog.com