بهشت خداوند از آن کیست ؟ فقط مسلمان یا !!

گوشه هایی از فهم مرواریدی آیه اله مطهری از کتاب قرآن

  1. ‏ عمل و جزا در آخرت ، رابطه " عينيت " و " اتحاد " است ، يعنی آنچه كه در آخرت به عنوان پاداش يا كيفر به نيكوكاران و بدكاران داده می‏شود تجسم‏ خود عمل آنهاست 1، بنابراین تناسب عمل و جزا بی معناست ، چرا که جزا ، معلول و اثر حقیقی خود عمل است .2

قرآن كريم می‏فرمايد :
" يومئذ يصدر الناس اشتاتا ليروا اعمالهم فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره و من يعمل مثقال ذره شرا يره " 3
" در اين روز مردم گروه گروه بيرون می‏آيند تا در نمايشگاه اعمال ، اعمال آنها به آنها ارائه داده شود . پس هر كس هموزن يك ذره ، كار نيك كند ، آن را می‏بيند و هر كس هموزن يك ذره ، كار زشت كند ، می‏بيند "

  1. اصل مغفرت ، يك پديده استثنائی نيست ، يك فرمول كلی است كه از غلبه رحمت در نظام هستی نتيجه شده است . از اينجا دانسته می‏شود كه‏ مغفرت الهی ، عام است و همه موجودات را - در حدود امكان و قابليت‏ آنها - فرا می‏گيرد  .4 و 5
  2. ، گل سرسبد آفرينش است ، همه چيز ديگر برای خاطر او خلق شده است . اگر بنا باشد كه بشر ، خودش برای‏ دوزخ آفريده شده باشد ، يعنی عاقبت اكثريت انسانها دوزخ باشد پس بايد اعتراف كرد كه خشم خدا بر رحمتش می‏چربد ، زيرا اكثريت مردم ، از دين حق‏ بيگانه هستند ، تازه آنها هم كه به دين حق مشرفند ، از لحاظ عمل دچار ضلالت و انحرافند  .6
  3. اشخاص در دست خدا است ، هيچكس حق ندارد درباره كسی بطور قاطع اظهار نظر كند كه اهل بهشت است‏ يا اهل دوزخ ؟ 7

حضرت رسول ( ص) می فرمایند :

" انی رسول الله و ما ادری ما يفعل بی "

 " من فرستاده خدايم و نمی‏دانم با من چگونه رفتار خواهد شد "8

  1. در هر زمانی يك دين حق وجود دارد و بس ، هر زمان که پيغمبر صاحب شريعتی از طرف خدا آمده ، مردم موظف‏ بوده‏اند كه از راهنمايی او استفاده كنند و قوانين و احكام خود را چه در عبادات و چه در غير عبادات از او فرا گيرند تا نوبت به حضرت خاتم‏
    الانبياء رسيده است . در اين زمان اگر كسی بخواهد بسوی خدا راهی بجويد بايد از دستورات دين او راهنمايی بجويد  .9
  2. كفر بر دو نوع است : يكی كفر از روی لجبازی و عناد كه‏ كفر جحود ناميده می‏شود و ديگری كفر از روی جهالت و نادانی و آشنا نبودن‏ به حقيقت .

در مورد اول ، دلائل قطعی عقل و نقل گوياست كه شخصی كه‏ دانسته و شناخته ، با حق ، عناد می‏ورزد و در صدد انكار بر می‏آيد مستحق‏ عقوبت است . ولی

در مورد دوم بايد گفت اگر جهالت و نادانی از روی‏ تقصير كاری شخص نباشد مورد عفو و بخشش پروردگار قرار می‏گيرد  .10

  1. آنچه از نظر واقع ، با ارزش است ، اسلام واقعی است و آن اين است‏ كه شخص قلبا در مقابل حقيقت تسليم باشد ، در دل را به روی حقيقت گشوده‏ باشد تا آنچه كه حق است بپذيرد و عمل كند و اسلامی كه پذيرفته است بر اساس تحقيق و كاوش از يك طرف ، و تسليم و بی تعصبی از طرف ديگر باشد  . 11
  2. اگر كسی دارای صفت تسليم باشد و به عللی حقيقت اسلام بر او مكتوم‏ مانده باشد و او در اين باره بی تقصير باشد ، هرگز خداوند او را معذب‏ نمی‏سازد ، او اهل نجات از دوزخ است .

خدای متعال می‏فرمايد :
" و ما كنا معذبين حتی نبعث رسولا " 12
" ما چنين نيستيم كه رسول نفرستاده ( حجت تمام نشده ) بشر را معذب‏ كنيم " .
يعنی محال است كه خدای كريم حكيم ، كسی را كه حجت بر او تمام نشده است‏ عذاب كند  .13

  1. اشخاص را نمی‏توان كافر خواند ، زيرا اينها عناد نمی‏ورزند ، كافر ماجرايی نمی‏نمايند ، اينها در مقام پوشيدن حقيقت نيستند . ماهيت‏ كفر ، چيزی جز عناد و ميل به پوشانيدن حقيقت نيست . اينها " مسلم فطری " می‏باشند . اينها را اگر چه مسلمان نمی‏توان ناميد ولی كافر هم نمی‏توان‏ خواند . 14
  2. در حساب خدا ، مايه ارزش اعمال است كيفيت است نه كميت  .15
  3. ، آخرت وجهه ملكوتی دنياست . شرط اينكه يك عمل ، وجهه ملكوتی خوب و " عليينی " پيدا كند اين‏ است كه با توجه به خدا و برای صعود به ملكوت خدا انجام بگيرد . اگر كسی‏ معتقد به قيامت نباشد و توجه به خدا نداشته باشد ، عمل او وجهه ملكوتی‏ نخواهد داشت و به تعبير ديگر صعود به عليين نخواهد كرد . وجهه ملكوتی‏ عمل ، وجهه بالاست و وجهه ملكی آن ، وجهه پايين است . تا عملی از راه نيت و از راه عقيده و ايمان ، نورانيت و صفا پيدا نكند ، به ملكوت عليا نمی‏رسد ، عملی به ملكوت عليا می‏رسد كه روح داشته باشد . روح عمل ، همان‏ بهره اخروی و ملكوتی آن است . 16
    قرآن كريم چه زيبا می‏فرمايد :
    " اليه يصعد الكلم الطيب و العمل الصالح يرفعه " 17
    " بسوی او سخن پاك ، بالا می‏رود و كردار شايسته بالا می‏بردش " .
  4. هر گاه‏ عملی به منظور احسان و خدمت به خلق و به خاطر انسانيت انجام گيرد ، در رديف عملی كه انگيزه‏اش فقط  " برای خود " است نيست . البته خداوند چنين كسانی را بی اجر نمی‏گذارد . در برخی احاديث وارد شده است كه‏ مشركانی نظير " حاتم " با اينكه مشركند ، به خاطر كارهای خيری كه در دنيا كرده‏اند معذب نخواهند بود و يا تخفيفی در عذاب آنها داده می‏شود  .18 و 19
  5. اگر افرادی يافت شوند كه نيكی به انسانهای ديگر و حتی نيكی‏ به يك جاندار اعم از انسان يا حيوان را - زيرا لكل كبد حراء اجر - بدون‏ هيچ چشم انتظاری انجام دهند ، و حتی در عمق وجدان خود ، از آن جهت خدمت‏ نكنند كه چهره خود را در آيينه وجود محرومين می‏بينند ، يعنی ترس از اينكه روزی چنين سرنوشتی داشته باشند عامل محرك آنها نباشد ، بلكه طوری‏ انگيزه احسان و خدمت در آنها قوی باشد كه اگر بدانند هيچ گونه سودی عايد آنها نمی‏شود و حتی يك نفر هم از كار آنها آگاه نمی‏گردد و احدی به آنها يك " بارك الله " هم نخواهد گفت ، باز هم آن كار خير را انجام می‏دهند ، و تحت تأثير عادت و امثال آن هم نباشند ، بايد گفت در عمق ضمير اين‏ انسانها ، نوری از معرفت خداوند هست .

و به فرض اينكه به زبان ، انكار كنند ، در عمق ضمير ، اقرار دارند . انكارشان در واقع و نفس الامر ، انكار يك‏ موهومی است كه آن را بجای خدا تصور كرده‏اند و يا انكار يك موهوم ديگری‏ است كه آن را بجای بازگشت به خدا و قيامت تصور كرده‏اند ، نه انكار خدا و معاد واقعی .

علاقه به خير و عدل و احسان از آن جهت كه خير و عدل و احسان است ، بدون هيچ شائبه چيز ديگر ، نشانه‏ای است از علاقه و محبت ذات جميل علی‏ الاطلاق ، عليهذا بعيد نيست كه اينگونه كسان ، واقعا و عملا در زمره اهل كفر محشور نگردند ، هر چند لسانا منكر شمرده می‏شوند .20

  1. اگر كسی در رواياتی كه از ائمه اطهار ( ع ) رسيده است كه‏ بيشترين آنها در " كتاب الحجة " كافی و " كتاب الايمان و الكفر " كافی گرد آمده است دقت كند ، می‏يابد كه ائمه (ع ) تكيه‏شان بر اين مطلب بوده كه هر چه بر سر انسان می‏آيد از آن است كه حق بر او عرضه‏ بشود و او در مقابل حق ، تعصب و عناد بورزد ، و يا لااقل در شرايطی باشد كه می‏بايست تحقيق و جستجو كند و نكند ، اما افرادی كه ذاتا و به واسطه‏ قصور فهم و ادراك و يا به علل ديگر در شرايطی بسر می‏برند كه مصداق منكر و يا مقصر در تحقيق و جستجو به شمار نمی‏روند ، آنها در رديف منكران و مخالفان نيستند ، آنها از مستضعفين و مرجون لامر الله به شمار می‏روند ( که حسابشان با خداست ) ، و هم از روايات استفاده می‏شود كه ائمه ، بسياری از مردم را از اين‏ طبقه می‏دانند . 21

از امام صادق ( ع ) نقل شده كه :
" لو ان العباد اذا جهلوا وقفوا و لم يجحدوا ، لم يكفروا » 22
"  اگر مردم آنگاه كه نمی‏دانند ، توقف كنند و در صدد انكار بر نيايند ، كافر نمی‏شوند " .

  1. از نظر آيات كريمه قرآن مجيد و هم از نظر روايات اسلامی ، اين مطلب‏، قطعی است كه گناهكار هر چند مسلمان باشد به عذاب الهی معذب خواهد بود ، گو اينكه وقتی دارای ايمان باشد بالاخره به رستگاری نهايی و خلاصی از دوزخ نائل می‏گردد ، ولی ممكن است نجات او پس از سالهای چشيدن رنج و عذاب باشد . حساب گناهان يك عده در شدائد و سكرات مرگ تصفيه می‏گردد ، گروهی ديگر با عذابهای قبر و عالم برزخ جريمه گناهان خود را می‏پردازند و جمعی ديگر در اهوال قيامت و شدائد حساب ، كيفر خود را می‏بينند و عده‏ای به دوزخ می‏افتند و سالها در عذاب‏ درنگ می‏كنند . 23

 چنانكه در تفسير آيه كريمه : « لابثين فيها احقابا » 24
" در آتش ، ساليان درازی درنگ كننده‏اند " ، از امام ششم (ع) روايت شده است كه اين آيه مربوط به كسانی است كه از
آتش نجات می‏يابند .25

  1. به نظر حكماء اسلام از قبيل بوعلی و صدر المتألهين ، اكثريت مردمی‏ كه به حقيقت اعتراف ندارند قاصرند نه مقصر ، چنين اشخاصی اگر خداشناس‏ نباشند معذب نخواهند بود - هر چند به بهشت هم نخواهند رفت - و اگر خدا شناس باشند و به معاد اعتقاد داشته باشند و عملی خالص قربة الی الله‏ انجام دهند پاداش نيك عمل خويش را خواهند گرفت . تنها كسانی به‏ شقاوت كشيده می‏شوند كه مقصر باشند نه قاصر .26

 

 

زیرنویسها :

  1. کتاب عدل الهی – بخش 6 ، ص 269
  2. – بخش 6 ، ص 280
  3. سوره زلزال ، آیه 7 و 8

آیات دیگر :

" يوم تجد كل نفس ما عملت من خير محضرا و ما عملت من سوء تود لو ان‏ بينها و بينه امدا بعيدا " – سوره آل عمران ، آیه 30
" روزی كه هر كس آنچه از كار نيك يا زشت انجام داده است حاضر می‏بيند ، آرزو می‏كند كه كاش بين او و بين كار زشتش مسافت درازی فاصله‏ می‏بود"
" و وجدوا ما عملوا حاضرا و لا يظلم ربك احدا " – سوره کهف ، آیه 49
" آنچه را كه انجام داده‏اند حاضر می‏يابند و پروردگار تو به احدی ستم‏ نمی‏كند " .

  1. – بخش 7 ، ص 306
  2. رسول اكرم ( ص) در خطبه‏ای كه در اواخر عمر شريفشان برای مسلمين ايراد فرمودند ، اين نكته را گوشزد فرمودند كه برای‏
    نجات و رستگاری ، دو عامل و دو ركن اساسی وجود دارد : عمل و رحمت .
    قسمتی از آن خطبه اين است :
    " ايها الناس انه ليس بين الله و بين احد نسب و لا امر يؤتيه به خيرا او يصرف عنه  شرا الا العمل ، الا لا يدعين مدع و لا يتمنين متمن . و الذی بعثنی بالحق لا ينجی الا عمل مع رحمة ، و لو عصيت لهويت . اللهم هل بلغت ؟ " شرح ابن ابی الحدید ج2 ص 863
    " ای مردم ! بين خدا و هيچكس رابطه خويشاوندی نيست و هيچ رابطه‏ ديگری هم كه موجب جلب منفعت يا دفع ضرر شود وجود ندارد جز عمل . بنگريد ! هيچكس ادعای گزاف نكند ، هيچكس آرزوی خام در دل نپرورد .
    قسم به خدايی كه مرا به راستی برانگيخت چيزی جز عمل توأم با رحمت خدا سبب رستگاری نمی‏گردد ، من خودم هم اگر گناه می‏كردم سقوط كرده بودم " . آنگاه فرمود : " خدايا تبليغ كردم ؟ "
  3. – بخش 8 ، ص 322
  4. – بخش 8 ، ص 326
  5. کتاب اسدالغابه – عثمان بن مضعون : در صدر اسلام ، مواردی پيش آمده كه برخی از مسلمين از اين قبيل اظهار نظرهای بيجا كرده‏اند و رسول‏اكرم ( ص ) از آنها جلوگيری فرموده‏اند .
    وقتی كه عثمان بن مظعون از دنيا رفت ، زنی از انصار به نام " ام علاء كه ظاهرا زن همان مردی بود كه عثمان بن مظعون در خانه او می‏زيست و مهمان او بود ، در حضور حضرت رسول خدا ( ص ) جنازه وی را مخاطب ساخته‏ گفت :
    هنيئا لك الجنة . " بهشت ، تو را گوارا باد " .
    با اينكه عثمان بن مظعون ، مرد جليل القدری است و رسول اكرم در مرگ‏ او سخت گريستند و خود را روی جنازه وی انداختند و او را بوسيدند ، ولی‏ از اين اظهار نظر گستاخانه‏ای كه آن زن كرد خشمگين شدند ، با نگاهی غضب‏ آلود متوجه وی شده فرمودند : از كجا می‏دانی ؟ چرا ندانسته قضاوت می‏كنی ؟ مگر به تو وحی شده است ؟ ! مگر تو از حساب خلق خدا آگاهی ؟ ! زن عرض‏ كرد : يا رسول الله ! وی همنشين شما و جنگجوی مجاهد شما بود . رسول اكرم( ص ) جمله عجيبی در پاسخ وی فرمود كه شايان دقت است . فرمود :
    " انی رسول الله و ما ادری ما يفعل بی " " من فرستاده خدايم و نمی‏دانم با من چگونه رفتار خواهد شد "
  6. – بخش 8 ، ص 333
  7. – بخش 8 ، ص 350
  8. – بخش 8 ، ص 355
  9. سوره اسرا ، آیه 15
  10. – بخش 8 ، ص 355
  11. – بخش 8 ، ص 356
  12. همان – بخش 8 ، ص 366
  13. – بخش 8 ، ص 370
  14. سوره فاطر ، آیه 10
  15. همان – بخش 8 ، ص 375
  16. از حضرت امام محمد باقر ( ع ) روايت شده كه فرمود :
    مرد مؤمنی در كشور پادشاه ستمگری می‏زيست . آن ستمگر آهنگ آن مؤمن كرد و او فرار كرد و به برخی از بلاد غير اسلامی رفت و بر مردی مشرك فرود آمد . آن مرد مشرك او را در پهلوی خود جای داد و پذيرايی نمود . همينكه آن‏ مشرك مرد به او خطاب رسيد سوگند به عزت و جلال خودم كه اگر در بهشت‏ جايی برای مشرك بود تو را در آن ، جا می‏دادم ، اما ای آتش او را بترسان‏
    ولی آسيب نرسان .بحار النوار ج3 ، ص 382
  17. – بخش 8 ، ص 377 و 378
  18. – بخش 8 ، ص 398
  19. کتاب کافی ج2 ، ص 388
  20. – بخش 8 ، ص 421
  21. سوره نبا ، آیه 23
  22. بحارالانوار ج3 ، ص 376
  23. – بخش 8 ، ص 426 و 427

تحقیق : محمد صالحی  25 / 2 / 91  



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در دوشنبه 22 آذر 1395  ساعت 7:59 AM نظرات 0 | لينک مطلب


Powered By Rasekhoon.net