گسست عاطفي والدين ، عامل اصلي ناهنجاريهاي اخلاقي جامعه امروز ما
يكي از مهمترين معضلات جامعه امروز ما ، از هم گسيختگي عاطفي بين اعضاي خانواده است كه بصورتي حاد به جامعه متشكل از همان خانواده ها سرايت كرده و ناهنجاريهاي اخلاقي فراواني را باعث شده است .
در اين مختصر ، معضل فوق در سه بخش مورد شرح واقع مي شود :
- تشريح مسئله و آسيب شناسي آن بصورت كلي
- نگاه قرآن به مسئله و راه حل مربوطه
- مقدمه اي بر چرايي گسست عاطفي والدين در جامعه امروز ما
- تشريح مسئله و آسيب شناسي آن بصورت كلي
با يك بررسي آماري و نگاهي بدور از هرگونه تعصب جنسيتي ، به اين نتيجه مي رسيم كه ، گسست عاطفي مذكور در ابتداي مقال ، بين خود والدين ، بين والدين و فرزندان و حتي بين خود فرزندان ، بصورت پديده اي حاد و بحراني كاملا مشهود و رو به افزايش است .
از آنجا كه نقش فرزندان در جامعه و آسيبهاي منتهي به آنها و يا از آنها ، بگونه برجسته تري قابل مشاهده و مطرح است ، همگان ، مسئله را در همان سطح فرزندان نگاه كرده و حداكثر به يك مرحله قبل از آن ، كه گسست عاطفي بين والدين و فرزندان است ، برگشته و علت را جستجو مي كنند .
بطور مثال : وقتي كه فرزندان ، خلاهاي عاطفي خود را در خارج خانواده پر مي كنند ، بدون آنكه بتوانند معيار درستي در انتخاب دوست و يا محيط دوستي خود بيابند و در عمل آورند ، همگانن ، يك گام به عقب رفته و والدين را مقصر اين تلمبارگي خلا عاطفي فرزندان معرفي كرده و سعي در ارائه راه حلهاي موضعي و مقطعي مي نمايند .
و اين در حاليست كه در اين 38 ساله بعد از انقلاب ، عليرغم همه آن راهكارها و ده ها كتاب تربيت كودك و نوجوان و صدها سمينار و كنفرانس حوزوي و دانشگاهي و ساعتها سخنراني و گفتگوي مشاوران مختلف از تلويزيون ، نه تنها مشكل حل نشده ، بلكه روز بروز ، گويي آن مشاورين از مشكل بوجود آمده دورتر شده و كم كم به رقابتي با يكديگر ، براي ارائه جلسات ، تبديل شده ، آن هم با طراحي مشكلاتي موهوم و مهره چيني افرادي از مردم در اين طرح هاي خود .
ولي از طرف ديگر وقتي كه يكي از دو همسر ، در پي پر كردن خلاهاي عاطفي خود ، كه مجموعيست از خلاهاي پيشين او و خلاهاي همسرانه امروزش ، به افرادي خارج از خانواده پناه مي برد ، حتي با حمايت عاطفي از آنها ، بسرعت مورد هجوم واقع شده و خود او مقصر قلمداد و بعنوان يك مجرم در محكمه جامعه مورد قضاوت و محكوميت قرار مي گيرد .
و عليرغم آنكه همه همان قاضيان اجتماعي ، خودشان نيز درگير چنين معضلي هستند ، هيچكس در اين امر، كه علت مشكل ، خلاهاي عاطفي درون خانوانوادگي و همسرانه اوست ، سخني نمي گويند .
و در حقيقت ، مشكل فرزندان ، به خانواده مرتبط مي شود كه امريست واقعي و درست ، ولي مشكل همسر ، نه به طرف مقابلش و يا رابطه بينابين او و طرف مقابلش ، كه به خود او مرتبط شده و خود او را علت مشكل مي خوانند و روش انتخابي او در حل مشكلاتش را مجرمانه مي خوانند .
- نگاه قرآن به مسئله و راه حل مربوطه
وقتي كه از ديدگاه قرآن به اين مسئله نگاه مي كنيم ، اساس و هسته اصلي خانواده ، همسران معرفي شده و معيار درستي و يا نادرستي رفتارهاي هركدام ، در ايجاد و يا گرفتن آرامش ديگري و نتيجتا كل خانواده خوانده شده است .
و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها و جعل بينكم مودة و رحمة ان في ذلك لآيات لقوم يتفكرون – روم 21
و از نشانه هاي حكمت و رحمت اوست كه برايتان از جنس خودتان همسراني آفريد تا به ايشان آرامش يابيد ، و ميان شما دوستي و مهرباني نهاد . همانا در اين ، عبرتهايي است براي مردمي كه تفكر مي كنند .
و در حقيقت ، حتي مشكل پناه بردن فرزندان به خارج خانواده را ، در دو مرحله قبل از خود آنها ، مطرح مي كند و آن مشكلات و گسست عاطفي والدين است كه به فروپاشي عاطفي فرزندان منجر شده و سپس آنها براي جبران آن به خانواده پشت كرده و به ديگران پناه مي برند .
بنابراين آنچه كه از قرآن فهميده مي شود ، والدين محوري بوده ، كه تصميمات در هر گونه برنامه تربيتي و آموزشي بايد بر آنها متمركز شده و يا به آنها ختم گردد و تبعا ، آرامش والدين است كه بايد معيار درستي رفتارها و تصميمات آنها خوانده شده و آنگاهست كه فرزندان نيز در چنين محيط آرام و سرشار از شادماني ، رشد كرده و متعالي مي شوند .
- مقدمه اي بر چرايي گسست عاطفي والدين در جامعه امروز ما
حال كه به علت العلل مشكلات رسيديم ، مسئله بعدي كه بايد مورد بررسي قرار گيرد اينست كه :
چرا اين گسست عاطفي بين همسران بوجود آمده و آنها را به دو رقيب هم تبديل نموده تا دو شريك و رفيق صميمي .
زيرا كه دو شريك و رفيق صميمي ، در هر تصميم ، به نتيجه بيروني آن مي نگرند ، كه آيا آرامش طرف مقابل و نتيجتا شادماني خودم را به همراه دارد يا نه ؟
ولي دو رقيب ، در هر تصميم ، به آن فكر مي كند كه من چگونه مي توانم به خواسته هاي مادي و معنوي خودم دست يابم ، هر چند از طرف مقابل خود عبور كرده و آرامش او را به مخاطره اندازم .
در اينجا لذت هر فرد ، لذتي مادي و دنيايي بوده ، هر چند ظاهري غير مادي داشته باشد .
اما در حالت اول ، لذت فرد ، لذتي است كه از آرامش دروني و شادماني او سرچشمه مي گيرد ، هر چند به گذشتن از بعض منافع مادي گونه و خودخواهانه خود ، به خاطر آرامش همسر و نتيجتا آرامش كل خانواده منجر شود .
براي بررسي چرايي مذكور لازم است موضوعات زير بدور از هرگونه تعصب هاي جنسيتي و يا سنتهاي مذهبي ، در كميته اي تخصصي كه متشكل از روانشناسان ، جامعه شناسان و حقوقدانان باشد ، مطرح و به نتيجه برسد :
- تغييرات خودبخودي ساختار خانواده در بعد از انقلاب
- تغيير جايگاه همسران در ساختار فوق و در هم ريختگي مسووليتهاي آنها
- ناكار آمدي قوانين مدني موجود بدليل بستر سنتي آنها
- باز تعريف كارشناسي شده ساختار جديد خانواده ها و نقش هر كدام از همسران
- حذف نگاه نانخور مرد بودن به زن و تغيير جايگاه او به جايگاه مشاركت در زندگي ( مادي و معنوي )
- باز تعريف قوانين مدني جديد متناسب با ساختار جديد و در صورت لزوم حذف قوانين قبلي
محمد صالحي – 10/10/95
http://mahsan.rasekhoonblog.com