ما_آیینه_های_خدا_هستیم
فكر كردن به چيزي جز عادت كردن به تفسير كردن نيست.
وقتي تفكر ناپديد شود، درياچه ذهن خاموش و آرام مي شود.
آنگاه ديگر موج و حركتي وجود نخواهد داشت.
هيچ چيز آشفته نمي شود و ماه به طور كامل منعكس مي گردد.
فكر مثل حلقه هاي موج روي سطح درياچه است و به سبب اين حلقه هاست كه تصوير همه چيز بر سطح آب، بطور كامل منعكس نمي شود.
نور ماه منعكس مي شود، اما حلقه هاي موج آنرا در هم مي ريزند.
خدا در همه منعكس شده است.
ما آيينه هاي خدا هستيم ،اما ذهنمان چنان پر از افكار، تموج و ابر است كه هرچه مي بينيم، آن ماهيت حقيقي نيست.
ذهن افكار خود را به آن تحميل كرده و آن را تفسير كرده است.
تفسير، سراسر پراكندگي و آشفتگي است.
واقعيت نياز به تفسير ندارد ، بلكه فقط بايد آنرا منعكس كرد.
تفسير آن بي مورد است.
مفسر نكته را از دست مي دهد.
اگر يك شاخه گل سرخ را ببينيد، گل به سادگي است.
نيازي به تفسير آن نيست.
لازم نيست آنرا تجزيه كرد.
لازم نيست معناي آنرا فهميد.
گل سرخ معناي خودش است.
نماينده چيز ديگري نيست.
استعاره نيست.
خودش واقعيت است.
نماد نيست.
نماد نياز به تفسير دارد.
رويا را بايد تفسير كرد.
روانكاوي درست است؛ زيرا روياها را تفسير مي كند.
در حاليكه فلسفه درست نيست؛ چون واقعيت را تفسير مي كند.
رويا نماد است؛ نماد چيز ديگري است.
تفسير شايد براي يافتن واقعيت مفيد باشد، اما گل سرخ، گل سرخ است.
فقط نماينده ي خودش و گوياي خود است.
#اشو
#مراقبه
http://mahsan.rasekhoonblog.com