تفسيق و تخريب طلاب توسط يكديگر در مسير رقابت براي مرجعيت در حوزه

خاطره اي از شهيد مطهري

🔸من یک درس شخصی را برای شما می‌‌گویم. در سال 1325 که مرحوم آقا سید ابوالحسن فوت کرد و آقای بروجردی مرجع شد من در فاصله چند روز گفتم تمام مشکلات من در باب «خلافت» حل شد، یعنی گذشته را در پرتو حال شناختم.

آقای آقا سید ابوالحسن «مرجع کل فی الکل» بود و من حدود هشت سال بود که در قم بودم و افراد زیادی را می‌شناختم که آدم‌های خوبی بودند.

 

🔹در آن چند روز یک‌مرتبه می‌خواست یک قدرت بزرگ روحانی از مقامی به مقام دیگر منتقل شود، یک امتحان بسیار بزرگ. من یک‌مرتبه دیدم مثل اینکه حوزه قم زیرورو شد.

یک حالت هول عجیبی به افراد افتاد.

حال، هرکسی گرایشی به یک آقا داشت.

در راه گرایش به این آقا و کوبیدن بقیه آقایان همه چیز فراموش شده بود.

مثل اینکه موقتاً همه، همه چیز را فراموش کرده بودند.

یک حالت جنون‌آمیزی به وجود آمده بود.

این آن را تعدیل می‏‌کرد و آن یکی را تفسیق، و دیگری به عکس.

 

🔸گفتم سبحان الله! بشر چه موجودی است! پس اگر روزی پیغمبری بخواهد بمیرد و یک خلافت به آن عظمت بخواهد منتقل شود، می‏‌بیند آن عادل‌ترین عادل‌ها تبدیل می‌‏شود به فاسق‌ترین فاسق‌ها.

 

🔹از امتحان‌هایی که در زمان حاضر برای بشر پیش می‌‏آید انسان می‌‏تواند طبیعت بشر در گذشته را بفهمد، که می‌فهمد. همین ماها هم اگر بودیم از همین کارها می‌کردیم.

چیز عجیبی نیست که انسان فکر می‌کند آدم‌های خیلی استثنایی آمدند خلافت علی علیه السلام را غصب کردند.

نه، اگر ماها هم بودیم همین کارها را می‌کردیم.

 

📙 استاد مطهری، فلسفه تاریخ، ج1، ص180.

🔻کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»🔻telegram.me/joinchat/BCxjdjv9308VaZgLIZ-uTQ

https://telegram.me/beshnofekrkon

http://mahsan.rasekhoonblog.com

 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در دوشنبه 21 فروردین 1396  ساعت 8:47 AM نظرات 0 | لينک مطلب


Powered By Rasekhoon.net