آيا گنجشككان ، براي دل ما آواز مي خوانند ؟
آيا بلبلان ، براي لذت بردن ما ، نغمه مي سازند ؟
آيا پروانه ها ، براي تفريح ما مي رقصند ؟
نه ، هرگز نه ،
هيچكدام براي ميل كسي ، نه مي خوانند و نه مي رقصند !
مگر نه اينست كه آنها هزاران سالست مي خوانند و مي رقصند ، حتي آن هنگام كه نبوده ايم ؟
و آيا ادامه نخواهند داد ، اگر روزگازاني دگرباره نباشيم ؟
مگر نه اينست كه طبيعت دايم در تغيير است و به خواهش و التماس ما كاري ندارد ؟
آري فقط طبيعت است كه با هستي سازگار است و همه بسوي مقصود ازلي در رقص و شادماني . 1
ما با همه ادعاي اشرفيت مخلوقات ، فقط ساز مخالف ميزنيم ،
و صدها سالست چه عايدمان شده است ، جز شكستهاي مكرر و ناله هاي پر از درد بودن ؟
پس تو هم بيا و خود را به تغيير بسپار ، 2
به چيزي وابسته نشو ،
كه هيچ كهنه اي نيست كه با ما بماند . 3
خاطرات ، ميراث گذشته ايست كه ذهن ما بر دوش ميكشد و بر ما تحميل مي كند ،
و اين همه سال انبار خاطرات ،
چه تحفه اي براي ما داشته است ،
جز آنكه ما را در گذشته و حسرت آن نگه داشته اند و از نو شدن باز كرده اند ؟
عرفا همه آموزششان اينست كه :
خود را رها كنيد ،
به چيزي وابسته نشويد ، 4
فقط خودتان باشيد ، نه آنچه در تعريف و توصيف ديگران مي بينيد و مي شنويد . 5
...................................
- و هو الذي خلق الليل و النهار و الشمس و القمر كل في فلك يسبحون – انبيا ، 33
اوست كسي كه شب و روز و آفتاب و ماه ( و همه جهان ) را آفريد ، كه همه در فلكي شناور ( و رقصانند ).
- الدنيا دار ممر لا دار مقر – حكمت 133 نهج البلاغه
دنيا نه جايي براي ماندن ، كه ما در يك سير مداميم .
- كل يوم هو في شان – رحمن ، 29
خداوند هر لحظه در حال نوسازي هستي است ( و هيچگاه گذشته اي در واقعيت وجود ندارد ، جز در ذهن ما )
- و لا تکن عبد غيرک وقد جعلک الله حرا – نامه 31 ، وصيت امام علي به حسنين
خود را به كسي وابسته نكن ، كه خدايت آزادت آفريده است .
- إيّاكم و المدح فإنّه الذّبح – پيامبر(ص) ، نهج الفصاحه – ترجمه پاينده - حدیث 1000
از مدح و توصيف يكديگر بپرهيزيد كه ( به دليل ماندن شخص در گذشته خود ) نتيجه اي جز نابودي نخواهد داشت .
محمد صالحي – 10/7/95