نگاهی دیگر به زندگی سیاسی امام حسین(ع)
امام حسین(ع) از تاثیرگذارترین نام آوران تاریخ در حرکتهای شیعی و حتی غیر آن در قرون متمادی بوده است . و همین امر باعث برداشت های مختلف و حتی متناقض از دوره شش ماهه آخر عمر ایشان شده است بگونه ای که هدف او را از شهادت طلبی تا حکومت خواهی و حتی بعضا باغی نوشته اند .
اما آنچه که در همه تحلیلهای قبلی مغفول مانده ، تاسی ایشان به پیامبر(ص) ، پدر و برادر بزرگوارشان در اندیشه سیاسی و گزینش مشی متناسب با آن بوده است .
در این مجال سعی می شود در چند بند ، نگاهی دیگر به زندگی سیاسی امام انداخته شود :
- دوره شش ماهه آخر عمر امام ( در حکومت یزید ) به هیچوجه از باقی عمر ایشان جدا نبوده و ایشان تصمیم و یا مشی سیاسی جدیدی اتخاذ نکردند .
- اندیشه سیاسی ایشان در همه عمر ، همانند جد و پدر و برادرشان ، پالایش تدین مردم از پوچی و بدعتها و اخلاقیات مردم از خرافات و و اصلاح طلبی در مواجهه با نظام سیاسی عصر خود ، بدون استفاده از شمشیر و یا قیام مسلحانه بود .
به شواهد :
- السُّنَّةَ قَد اُميتَتْ وَ الْبِدْعَةَ قَد اُحْيِيَتْ - طبرى ، ج 7، ص 240
- الا ترون الى الحق لا يعمل به و الى الباطل لا يتناهى عنه .... – تاريخ طبرى، ج7، ص300
- من راى سلطانا جائرا مستحلا لحرام الله .. يعمل فى عباد الله بالاثم و العدوان ..... - تاريخ طبرى، ج7، ص300
- انما خرجت لطلب الاصلاح فى امة جدى - مقتل خوارزمى ، ج1، ص188
- از آنجا که امام حکومت معاویه و یزید را فاسد دانسته و اصلاحات اساسی را در اصلاح نظام سیاسی می دانستند ، در هر فرصتی و از هر ابزار فرهنگی و سیاسی برای افشاگری و مخالفت استفاده می کردند :
به شواهد :
- افشای مفاسد معاویه در موقعیتهای مختلف از جمله در حج - تاریخ طبری، ج 3، ص 248
- بیعت نکردن با معاویه پس از صلح برادرش - ترجمه کتاب سیاست و امامت ص 188
- بیعت نکردن با یزید چه هنگام معرفی توسط معاویه ( فرهنگ سخنان امام ص 362 ) و چه در خلافت خود یزید - الطبری ج 5 ص 339 و ابناعثم، همان، ص23
- با توجه به آنکه امام پیگیری اهداف اصلاحی خود را از مهمترین وظایف خود می دانستند لذا در هر شرایطی از مواجهه مستقیم نظامی که منجر به آسیب جدی و کشته شدن خود و خانواده اش بشود پرهیز می کردند .
به شواهد :
- اعلام پایبندی به صلح برادرش پس از شهادت او در پاسخ به نامه معاویه - ما اريد حربك و لا الخلاف عليك - الاخبار الطوال، ص206 - 205
- فرار از مدینه به مکه ، پس از تهدید به قتل توسط ایادی حکومت در مدینه - با خواندن آیه فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ قصص 21 لهوف ص 27
- فرار از مکه پس از شنیدن ورود تیم ترور حکومت به مکه - هیهات هیهات یا بن عمر ، اینها بیعت مرا می خواهند و اگر ابا نمایم ، بکشند .( جواب امام به عبداله بن عمر مبنی بر ماندن در مکه ) ابن اعثم – ترجمه فتوح ص 838
- درخواست بازگشت از مسیری که آمده بود ، پس از مواجهه با حر و اطمینان به عدم امکان پیگیری اهداف خود در کوفه - اذا کرهتمونی فدعونی انصرف الی مأمنی من الأرض - الطبری ج 5 ص 425 (و حتی در روز عاشورا )
- درخواست مذاکره با خود یزید در مذاکرات روز 8 محرم با عمر سعد - ارشاد، شیخ مفید، ج2، ص82.
- مخالفت جدی با پیشنهاد شروع جنگ در دوم محرم با آنکه دشمن نیروی زیادی نداشت (مَا كنت لأبدأهم بالقتال، الطبری ج 5 ص 409 ) و مخالفت با تیراندازی به شمر در صبح عاشورا و ایجاد گسست در لشگر دشمن ( لا ترمه، فإني أكره أن أبدأهم الطبری ج 5 ص 424 )
- پس از آنکه امام در خروج از مکه ، همه راه ها را بر خود بسته دیدند و کشته شدن خود را در هر کجا که باشند قطعی دانستند ، تصمیم عاقلانه ای که گرفتند پناه بردن به شهر کوفه بود که اکثریت مردم ، اعلام کتبی حمایت از ایشان و اهداف اصلاحی او کرده بودند . فان كتب الى ... قرات فى كتبكم اقدم عليكم -تاريخ طبرى، ج7، ص235
- اگر چه امام خود را بدلیل داشتن شایستگیهای سیاسی و خصایل انسانی عدالت طلبی و حق مداری ، لایق حکومت می دانستند ولی در همه عمر خود ، همانند پدر و برادرشان ، فقط بعنوان یک ابزار به آن می نگریستند که اگر مردم حاضر به واگذاری آن به او باشند ، به نیابت آنها بپذیرد و اهداف اصلاحی خود را از عالیترین سطوح نظام دنبال نماید . ( نه به عنوان هدف اولیه خود بعنوان حق نصبی الهی ) - نحن اولى بولاية هذا الامر من هؤلاء المدعين ماليس لهم و السائرين بالجور و العدوان - اعلام الورى، ص232
- پس از تلاشهای مختلف امام ، حتی در روز عاشورا ، برای جلوگیری از درگیری مسلحانه ، و اطمینان به اینکه ، ابن زیاد جز به کشتن او رضایت نمی دهد ، چه ذلیلانه در اسارت (مانند ماجرای کشته شدن هانی و مسلم پس از تسلیم شدن - طبری ص 3025 ) ، و چه در میدان جنگ ( بدلیل خصومتهای تاریخی با خانواده امام و نیز خودبزرگ کردن نزد یزید ) ، جنگیدن را حتی با منجر به شهادت شدن شرافتمندانه شدن را با آغوش باز پدیرفتند . ( اَلْمَوْتُ اَوْلى مِنْ رُكُوبِ الْعارِ - مقتل عوالم )
و در یک کلام :
- هدف امام در همه زندگی سیاسی خود پیگیری اصلاحات دینی ، اخلاقی و سیاسی بود ه است .
- در هیچ مرحله ای ، دست به اقدام مسلحانه نزده و همواره از مواجهه با دشمن که منجر به کشته شدن کسی بشود پرهیز می کردند .
- اگر چه خود را به حکومت لایق می دانستند ولی هرگز تشکیل حکومت را بعنوان هدف اولی خود در مبارزات اصلاحی برنگزیدند .
- پس از اجبار به فرار از مدینه و مکه ، جهت در امان ماندن از تعرضات حکومت ، به خواست مردم کوفه بسمت آنها حرکت کرده که ضمن نجات جان خود و همراهان ، اقدامات اصلاحی خود را در سطح کوفه به پیش برده و احیانا اگر شرایط کوفه به کمک اکثریت مردم اقتضا کرد و حکومت در اختیار ایشان قرار گرفت ، از آن بعنوان عالیترین ابزار جهت پیشبرد اهداف اصلاحی خود بهره گیرند .
- وقتی از شرایط بوجود آمده در کوفه و عدم امکان حمایت آنان مطمین شدند ، از هر اقدامی برای جلوگیری از درگیری نظامی دریغ نکردند ولی بدلیل تحمیل جنگ نظامی بر ایشان ، تا آخرین نفس مبارزه کرده و شهادت در میدان را پذیرا شده و لیکن تسلیم دشمن که اطمینان به کشته شدن ذلیلانه در اسارت داشتند نشدند .
- امام در همه مراحل زندگی خود الگوی ایمانی – اخلاقی تمام عیاری در مسیر مبارزات اصلاح طلبی بوده و هرگز قدمی خلاف اخلاق و عقلانیت آن عصر برنداشتند . ( و لکم فی اسوه - تاريخ الطبري، ج 5، ص 403)
محمد صالحی – 31/6/96 مصادف با اول محرم