نگاهی به بعض آرای خانم دکتر صدیقه وسمقی اسلام پژوه و استاد دانشگاه
مقدمه : در طول دوران تحصیل فقه، دربسیاری از موارد نحوه استدلال فقها و استفاده آنان از احادیث و آیات مرا مجاب نمی ساخت. در طول دوران تدریس نیز این مشکل به طور جدی تری وجود داشت . زیرا من باید برای دانشجویان توضیح می دادم که مثلا چرا زن نمی تواند قاضی باشد و یا اینکه چرا شهادت زن همانند شهادت مرد معتبر نیست و یا اینکه چرا دیه زن نصف دیه مرد است و مواردی از این دست. این مشکل در بخش های دیگر فقه نیز وجود دارد مثلا وقتی می خواستم توضیح دهم که سنگسار حکم شرعی است دلایل کافی نمی یافتم .
در تحقیقات خود که با تاملات بیشتری همراه بود به این نتیجه رسیدم که مبانی فقه اسلامی با مشکلات جدی مواجه است. اصول فقه بسیار قابل نقد است. مبانی نظری و کلامی که فقه بر آن استوار شده بسیار قابل مناقشه است. تفسیر بسیاری از آیات قابل قبول نیست. با بررسی و باز نگری این مبانی نتایج دیگری به دست آوردم که بسیار متفاوت است با آنچه که فقها بیان کرده اند.
- روحانیت یک دستگاه مردانه است و خود را بی هیچ دلیل موجهی متولی دین می داند . این دستگاه در طول تاریخ آداب و تشریفاتی برای خود ساخته و قدرتی کسب کرده است که تاثیرات منفی بسیاری بر زندگی و عقاید مردم داشته است. زنان و حقوق آنان همواره توسط این دستگاه تهدید شده اند . من معتقدم زنان باید به دانش دینی مجهز شوند و با اعتماد به نفس از حقوق خود دفاع کنند و اجازه ندهند که با استفاده ابزاری از شریعت ، حقوق آنان پایمال شود. زنان به طور جدی به این توانائی نیازمندند.
- دستگاه روحانیت در طول تاریخ به یک دستگاه قانون گذاری تبدیل شده است و مدعی است قوانینی را که وضع می کند قوانین الهی است. زنان از ناحیه قوانینی که روحانیت همواره علیه آنان وضع کرده آسیب فراوان دیده اند و هنوز هم از حقوق انسانی خود محرومند. این شرایط در جوامع اسلامی زمانی به طور اساسی حل خواهد شد که مردم به ویژه زنان باور کنند که دستگاه روحانیت ، شارع نیست .
- به عقیده من جهان اسلام نیازمند اصلاح شریعت یعنی تعریف دوباره شریعت و کوچک کردن دامنه آن است. من قوانین جزائی و مدنی را جزء شریعت نمی دانم . قانون گذاری کاری بشری است . چرا که قانون در هر جامعه ای مرتبط با شرایط زندگی مردم در همان جامعه است.
- من فکر می کنم نگاهی که در حال رشد و نمو است و در آینده نگاه غالب نسبت به اسلام و جایگاه آن خواهد بود اینست که اسلام یک دین فردی و اخلاقی است و باید آن را از قدرت منفک نمود . این نگاه، اسلام را از حوزه قانون گذاری نیز دور خواهد کرد .
- این استدلال فقها که می گویند تمامی قول و فعل و تقریر پیامبر کاشف از حکم شرعی است و برای ما حجت است قابل نقد جدی است و اساس محکم عقلی و شرعی ندارد.
- بسیاری از آداب و سنن مسلمانان اولیه تحت عنوان احکام امضائی و تقریری به فقه اسلامی راه یافته و احکام شرعی خوانده شده است. در حالی که این سنت ها و قوانین از پیش از اسلام در میان اعراب حجاز رایج بوده و پس از اسلام نیز جریان داشته و فقط مختص به مسلمانان نیز نبوده است.
- مثلا شهادت زن در میان یهودیان و مشرکان نیز قابل قبول نبود و یا دیه زن فقط در میان تازه مسلمانان نصف دیه مرد نبود، بلکه در اکثر قبائل حجاز اعم از یهودیان ، مشرکان و تازه مسلمانان وضعیت چنین بود. این که تازه مسلمانان با این قوانین زندگی می کردند و پیامبر به این قوانین اعتراض نکرد نمی توان گفت مفهومش این است که پیامبر این قوانین را امضا کرده و در نتیجه همه انسان ها در همه اعصار و جوامع ملزم به رعایت آنها هستند، با اینگونه استدلالها نمی توان اثبات کرد که این قوانین احکام شرعی هستند. به علاوه در برخی از موارد مثل سنگسار به نظر من شیوه استدلال فقها حتی از آنچه که بیان شد نیز سست تر است.
- من معتقدم سنگسار یک قانون غیر اسلامی و مخالف قرآن است. حکم شرعی یعنی حکم و دستور خداوند. فقها با حکم شرعی که به نظر من بار سنگینی دارد بسیار راحت برخورد کرده اند. مثلا قرآن برای زنا و لواط مجازات های دیگری را به مخاطبان خود یعنی مسلمانان اولیه پیشنهاد نموده و برای هیچ جرمی مجازات سنگسار را تعیین نکرده است. فقها براساس روایات و داستان های تاریخی و با استدلال هائی غیر قابل قبول مجازات سنگسار را وارد فقه کرده و حکم شرعی خوانده اند. آنان در این رابطه داستان های تاریخی و روایات سست را به آیات قرآن ترجیح داده اند.
- در مورد حجاب ، فقها بینش، فرهنگ و تعصبات خود را در مورد پوشش زنان دخالت داده اند. آیات قرآن صراحت ندارد که زنان موظفند موی سر خود را بپوشانند. مراجعه به بسیاری از روایات و تاریخ زندگی مسلمانان صدر اسلام نیز حاکی از آن نیست که پوشاندن موی سر و همه بدن بطور کامل بر زنان تکلیف شده باشد . آنچه معلوم است اینست که قرآن و پیامبر اسلام مردم را به استفاده از لباس دعوت کرده اند. چرا که همه ی تازه مسلمانان با لباس که یک پدیده مدنی است آشنا نبودند .
منبع: گفتگوی شرق پارسی – سال 92
صدیقه وسمقی (زادهٔ ۱۳۴۰ تهران) شاعر، نویسنده، مترجم، اسلام پژوه، تحلیلگر مسایل سیاسی، اجتماعی ایرانی ساکن سوئد است. او استاد دانشگاه تهران و نماینده اسبق مردم تهران در نخستین دوره انتخابات شوراهای شهر و روستا و سخنگوی این شورا بوده است.
صدیقه وسمقی به فاصله کوتاهی پس از انقلاب ۵۷ جذب «حوزههای علمیه خواهران» در مدرسه شهید مطهری شد. او سه سال در این مدرسه به تحصیل علوم مذهبی پرداخت. در سال ۶۲ اما وارد دانشگاه تهران شد و تا دریافت درجه دکتری در رشته «فقه و مبانی اسلام» در آنجا ادامه داد.
محمد صالحی – 18/6/96
https://telegram.me/beshnofekrkon