آیا پیامبرخشونت طلب بود ؟
این روزها ، گزارشات متعددی در کتب و شبکه های مجازی حول شخصیت پیامبر(ص) تولید و پخش شده که حاکی از چهره خشن او بوده که در هر فرصتی نسبت به حذف مخالفین خود به عناوین مرتد، مفسد ، محارب و ... اقدام می کرده است .!
برای بررسی این گزارشات موارد چندی باید مورد توجه واقع شود :
- اولین زندگینامه پیامبر(ص) حدود 150 سال پس از رحلت ایشان نوشته شده است . ( سیره ابن هشام و یا المغازی )
بنابراین همه گزارشات تاریخی مربوط به ایشان ، نقل قولهایی است که بر زبان مردم عصر نویسنده آن کتاب و کتب مشابه جاری بوده است ، و طبیعتا بسیاری از آنها بازتولید حب و بغض هایی است که از ایشان در میان مردمان آن جامعه و عصر وجود داشته است .
بخصوص تاثیر اقوام و گروه هایی که با ظهور اسلام و حاکمیت پیامبر(ص) ، متحمل خسارات مختلف سیاسی و یا اجتماعی شده بودند . ( مانند یهودیان ، منافقین و یا بسیار سران قبایل عرب و ... )
- آنچه که از زندگی پیامبر(ص) مستندا قابل تایید است ، گزارشات مختصری است که در بین آیات قرآن و به مناسبت های مختلف مطرح شده است .
- برای بررسی صحت گزارشات مختلف موجود در کتب تاریخی ، حول زندگی پیامبر(ص) ، سه راه بیشتر وجود ندارد :
- وجود و تایید ضمنی آن گزارشات در قرآن – البته با رعایت همه ضوابط فهم صحیح متن
- وجود قراین مستند و معقول مشابه که بیانگر روش و سیره پیامبر(ص) باشد .
- عدم وجود قراین مستند مخالف و نقیض آن گزارشات در قرآن و یا سیره پیامبر(ص)
ذیلا به تعدادی از گزارشات موجود در کتب تاریخی که باعث استنادات خشونت به پیامبر(ص) شده اشاره گشته و سپس بدون بررسی سندیت آنها ، با توجه به وجود قراین نقیض آنها ، مورد تردید و رد قرار می گیرند .
- دستور کشتن 700 نفر یهودی اسیر در جنگ بنی قریظه (ص 375 تا 396 ج2 مغازی )
- دستور کشتن چند تن از شعرا و ادبای مخالف در مدینه ( مغازی واقدی – ج1 ص 133 تا 139 )
- دستور حمله به کاروانها و غارت آنها ( سیره ابن هشام ج 1 ص 397 تا 402)
- دستور به حمله به قبایل مختلف جهت اجبار به اسلام آوردن
قراین و گزارشات نقیض روایات فوق الذکر :
- گرایش قبایل عرب به اسلام و پیوستن به حکومت مرکزی پیامبر(ص)
یکی از دلایل گرایش روزمره اعراب قبایل مختلف به حکومت پیامبر(ص) و تشکیل و تثبیت آن در حجاز ، مهر و عطوفت و گذشت پیامبر(ص) بود ، که در آیات متعددی به آن تصریح شده است (از جمله : فبما رحمة من الله لنت لهم و لو كنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولك فاعف عنهم و استغفر لهم آل - عمران ، وَ ما اَرسَلناکَ الا رحمه للعالمين - انبياء 107 )
- (ص) فقط موظف به ابلاغ پیام ایمان و اخلاق خداوند برای تزکیه انسانها و آموزش حکمت و هدف آفرینش به آنها بود ( فان اعرضوا فما ارسلناک عليهم حفيظا ان عليک الا البلاغ – شوری 48 ، ما انت عليهم بجبار فذکر بالقران من يخاف وعيد – ق 45 ، فذکر انما انت مذکر - لست عليهم بمصيطر – غاشیه 21 و 22 ، لااکراه في الدين – بقره 256 ، و لو شاء الله ما اشرکوا و ما جعلناک عليهم حفيظا و ما انت عليهم بوکيل – انعام 107 ، هو الذي بعث في الاميين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة – جمعه 2 ، إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَ نَذِيرًا وَ لاَ تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِيمِ بقره 119 )
پس دليلي براي اعمال خشونت و يا اجبار بر دين ورزي كسي وجود نداشته است .
- از آنجا كه دفاع در برابر تهاجم دشمن امريست عقلاني ، خداوند نيز بر همين اساس ، جنگ دفاعي ولي از هرگونه تجاوز از حريم عقلانيت و اخلاق آنها را برحذر داشته است : ( و قاتلوا في سبيل الله الذين يقاتلونکم و لا تعتدوا ان الله لا يحب المعتدين - بقره 190 )
حال آيا اين پيامبر(ص) با وجود آن خداوند ريزبين و عادل ، در كجا مي توانسته قدمي در اجبار كسي بر دين و يا تجاوز بردارد ؟!!
- بر خلاف ادعاها و تهمتهايي كه به دعوت پيامبر در اجبار كردن بر دين و حتي دستور قتل از دين بازگشتگان زده شده است ، خداوند در قرآن كه اساسنامه رسمي دعوت پيامبر(ص) است به صراحت ، نه تنها صرف تغيير دين را مذمت نكرده بلكه قضاوت در مورد شخص مرتد را به خداوند و آنهم فقط در قيامت واگذارده و اجازه هيچگونه مجازات دنيوي به كسي نداده است :
لا يزالون يقاتلونكم حتي يردوكم عن دينكم ان استطاعوا و من يرتدد منكم عن دينه فيمت و هو كافر فاولئك حبطت اعمالهم في الدنيا و الآخرة و اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون - سوره بقره آیه 217
- در زمان پیامبر(ص) نسبتهای دروغ و گزارشات متعددی علیه او و یا برای تخریب او توسط مخالفین و منافقین انتشار می یافت که یکی از آنها ماجرای نسبت ناروا به همسر ایشان عایشه(ره) بود که در قرآن نیز به آن پرداخته شده است . ( ماجرای افک - ان الذين جاؤ بالافك عصبة منكم لا تحسبوه شرا لكم بل هو خير لكم لكل امرئ منهم ما اكتسب من الاثم و الذي تولي كبره منهم له عذاب عظيم – نور 11 )
اما در هیچ گزارش تاریخی و یا خود قرآن نیامده است که پیامبر(ص) شدیدترین مجازات ممکن را برای مسببان آن تهمت وحشتناک که می توانست به اعتبار پیامبر(ص) و کیان حکومت او وارد کند اجرا کرده باشد .
- عبدالله ابی سرح یکی از کاتبان پیامبر(ص) در مدینه بود که پس از جنگ بدر به مکه فرار کرده و ضمن خروج از دین ( ارتداد ) ، تیم رسانه ای حاکمیت زخم خورده قریشیان مکه را تشکیل داده و در جهت تهییج مردم مکه برای حمله مجدد به مسلمانان ( جنگ احد ) ، از هیچ تهمت و تخریبی علیه پیامبر(ص) کوتاهی نکرده و حتی ادعا نمود که هیچ وحیی از جانب خداوند به او نازل نمی شود و همه آیات قرآن ، بافته های خود اوست . (مغازی واقدی – ج1 ص 56 )
با این همه ، پیامبر(ص) پس از فتح مکه ، توبه او را پدیرفته و خیانت مسلم و ارتداد او را بخشیدند . (تاریخ طبری ، ترجمه ، ج 3 ص 1187)
حال سوال اینجاست که اگر حکم ارتداد مرگ است ، آیا چه کسی از عبدالله ابی سرح مرتدتر ، که از بانیان جنگی شد که حدود 100 نفر از مسلمانان و خاصه بزرگان و فرماندهانی مثل حمزه در آن کشته شدند ولی با این حال پیامبر(ص) از حکم خدا سرپیچی کرده و او را مشمول رافت و عفو خود قرار می دهد !!!!!
- در همان جنگ احد ، وحشي غلام هند همسر ابوسفیان ، حمزه فرمانده ارشد نظامی پیامبر(ص) را به شهادت رسانده ولی پس از فتح مکه ، با توبه خود مورد رافت و عفو پیامبر(ص) قرار می گیرد ، در حالیکه اگر حکم قطعی خداوند ، قصاص قاتل است ، به چه دلیل پیامبر(ص) از آن سرباز زده و به عمل نیاورده است ؟ (سیرت رسول خدا ،قاضی ابرقوه، ج 2 ص 659)
- در سال ششم هجرت که سپاه اسلام آماده ورود به مکه بود ، پیامبر(ص) با سران قریش معاهده صلح امضا کرده ( صلح حدیبیه ) ، و این در حالی بود که بعض بزرگان سپاه پیامبر(ص) ، او را به سازشکاری متهم کرده و از دستور او جهت اتمام مراسم حج ( قربانی کردن ) در همان بیابان بیرون مکه ، سرباز زدند بگونه ایکه نزدیک بود به یک قهر عمومی تبدیل شود و همین امر موجب آزار روحی شدید پیامبر(ص) شد .
ولی با این همه ، پیامبر(ص) هیچکدام را نه از خود رانده و نه مورد بازخواست و تنبیه قرار دادند ، بلکه با مهربانی آنها را عفو کرده و به مدینه بازگشتند . (منبع : المغازى، ج 2، ص 613 )
- در هنگام فتح مکه ، شعار پیامبر(ص) که با ندای بلند در ورودی های مختلف اعلام می شد < الیوم یوم المرحمه – امروز روز رحمت و بخشش است > بود و هنگامی که شنید بعض مسلمانان سرپیچی کرده و شعار انتقام < الیوم یوم الملحمه – امروز روز انتقام است > سر می دهند ، بسرعت وارد عمل شده و آنها را از صحنه رویارویی با مردم وحشت زده مکه خارج کرد و آزادی و عفو عمومی اعلام کرد < اذهبوا انتم الطلقا > (تاريخ طبري ج 3 ص 56 )
و آیا این بخشش در اوج قدرت پیامبر(ص) ، نشان از بخشندگی و مهربانی و رافت ذاتی او نیست ؟
- در تاریخ زندگی پیامبر ، بارها از طرف مسلمانان ، از پیامبر خواسته شد که لااقل مشرکین را لعن و نفرین زباني کند و لیکن ایشان به مسئولیت و روش تربیتی خود که مبتنی بر رحمت و رافت و مهربانی است تاکید کرده و درخواست آنان را رد کردند :
قِیلَ یَا رَسُول اللَّه اُدْعُ عَلَى الْمُشْرِكِینَ قَالَ : إِنِّی لَمْ أُبْعَث لَعَّانًا وَ إِنَّمَا بُعِثْت رَحْمَة ؛ ( صحیح مسلم ، ج 2 ، ح 87 – 2599 )
حال آيا پيامبري كه حتي حاضر به استفاده از پرخاش و نفرين زباني براي اهداف خود نيست ، چگونه مي تواند شمشير كشي را شيوه خود نمايد ؟!
- موقع اعزام معاذ بن جبل و ابو موسي به يمن در سال دهم هجرت ، به آنها شش الزام را امر كرده و از هر گونه خشونت ورزي و يا اجبار آنها را برحذر داشته و تنها رفاقت و بشارت و آسانگيري و مدارا را مجاز كردند :
يسرا و لا تعسرا ، و بشرا و لا تنفرا ، و تطاوعا و لا تختلفا (صحيح بخاري ج2 ح 2873 )
حال آيا پيامبري كه رفتار و گفتار مبلغان خود را اينگونه نظارت و هدايت مي كند ، چگونه مي تواند برخلاف توصيه هاي خود ، از خشونت و اجبار براي مقاصد خود بهره ببرد ، در حاليكه از طرف خداوند اسوه نيكوي مردمان معرفي شده است ؟
لقد كان لكم في رسول الله اسوة حسنة لمن كان يرجوا الله و اليوم الآخر و ذكر الله كثيرا – احزاب 21
و در يك كلام :
- با توجه به قراینی که در بالا از قرآن بعنوان سند قطعی موجود ، و بعض تواریخ که مطابقت مضمونی با قرآن داشته و طبیعتا مورد تاییدند ، ذکر شد ، چنین بر می آید که پیامبر(ص) اسلام انسانی مهربان و سرشار از عاطفه بوده است .
- حال چگونه است که می توانسته حکم قتل افرادی را داده باشد و یا اجبار به اسلام کرده باشد ، در حالی که شخصیت مهربان او به گونه ای بوده که جاذبه اش همه را بخود جلب کرده و تحت حکومت او قرار داده و هیچ نیازی به شمشیر برای مسلمان جمع کردن نداشته و نیز روحیه مهربان و بخشنده و بی کینه او چنان برجسته بوده که نیازی به انتقام از دشمنان و نارواگویان به خود نمی دیده است .
- تمام گزارشات تاريخي موجود در كتب تاريخي كه ناظر به خشونت ورزي پيامبر(ص) است ، صرف نظر از اسناد آنها كه به كجا و چه كساني مي رسند ، هيچ تطابق و سنخيتي با شخصيت مهربان و بخشنده پيامبر(ص) نداشته و مردودند .
- اين كه چگونه آن گزارشات به كتب تاريخي سرازير شده اند ، قطعا توسط دشمنان زخم خورده اسلام ، ساخته شده و توسط دوستان نادان در بين مردم منتشر شده است .
- اين امر ، در زمان حيات خود پيامبر(ص) ، به اشكال مختلف نشر اكاذيب و انتشار گزارشات دروغ مرسوم بود كه بعضا در قرآن نيز به آنها اشاره شده است كه از جمله آنها ، ماجراي تهمت به همسر ايشان بود ( افك ) .
- نشر اكاذيب فوق ، فقط به گزارشات تاريخي منحصر نمي شود ، بلكه در بين احاديث منقول از پيامبر(ص) نيز صدها حديث دروغ و جعلي ( در قالب اسرائيليات و ... ) ، چه در حيات ايشان و چه بعد از رحلت او ساخته و بين مردم منتشر شد و بعدا در كتب مختلف حديثي جاي گرفت كه باعث بي اعتمادي نسبت به عموم احاديث گشت . البته علماي علم رجال و درايه بدليل نياز فقه به احاديث صحيح ، آنها را مورد بررسي و مداقه و پالايش قرار داده ، ولي متاسفانه روايات تاريخي بدليل عدم نياز مستقيم به آنها ، مورد دقت و پالايش قرار نگرفته اند .
محمد صالحي – 15/3/96
https://telegram.me/beshnofekrkon
http://mahsan.rasekhoonblog.com
آیا پیامبرخشونت طلب بود ؟
این روزها ، گزارشات متعددی در کتب و شبکه های مجازی حول شخصیت پیامبر(ص) تولید و پخش شده که حاکی از چهره خشن او بوده که در هر فرصتی نسبت به حذف مخالفین خود به عناوین مرتد، مفسد ، محارب و ... اقدام می کرده است .!
برای بررسی این گزارشات موارد چندی باید مورد توجه واقع شود :
- اولین زندگینامه پیامبر(ص) حدود 150 سال پس از رحلت ایشان نوشته شده است . ( سیره ابن هشام و یا المغازی )
بنابراین همه گزارشات تاریخی مربوط به ایشان ، نقل قولهایی است که بر زبان مردم عصر نویسنده آن کتاب و کتب مشابه جاری بوده است ، و طبیعتا بسیاری از آنها بازتولید حب و بغض هایی است که از ایشان در میان مردمان آن جامعه و عصر وجود داشته است .
بخصوص تاثیر اقوام و گروه هایی که با ظهور اسلام و حاکمیت پیامبر(ص) ، متحمل خسارات مختلف سیاسی و یا اجتماعی شده بودند . ( مانند یهودیان ، منافقین و یا بسیار سران قبایل عرب و ... )
- آنچه که از زندگی پیامبر(ص) مستندا قابل تایید است ، گزارشات مختصری است که در بین آیات قرآن و به مناسبت های مختلف مطرح شده است .
- برای بررسی صحت گزارشات مختلف موجود در کتب تاریخی ، حول زندگی پیامبر(ص) ، سه راه بیشتر وجود ندارد :
- وجود و تایید ضمنی آن گزارشات در قرآن – البته با رعایت همه ضوابط فهم صحیح متن
- وجود قراین مستند و معقول مشابه که بیانگر روش و سیره پیامبر(ص) باشد .
- عدم وجود قراین مستند مخالف و نقیض آن گزارشات در قرآن و یا سیره پیامبر(ص)
ذیلا به تعدادی از گزارشات موجود در کتب تاریخی که باعث استنادات خشونت به پیامبر(ص) شده اشاره گشته و سپس بدون بررسی سندیت آنها ، با توجه به وجود قراین نقیض آنها ، مورد تردید و رد قرار می گیرند .
- دستور کشتن 7000 نفر یهودی اسیر در جنگ بنی قریظه (ص 375 تا 396 ج2 مغازی )
- دستور کشتن چند تن از شعرا و ادبای مخالف در مدینه ( مغازی واقدی – ج1 ص 133 تا 139 )
- دستور حمله به کاروانها و غارت آنها ( سیره ابن هشام ج 1 ص 397 تا 402)
- دستور به حمله به قبایل مختلف جهت اجبار به اسلام آوردن
قراین و گزارشات نقیض روایات فوق الذکر :
- گرایش قبایل عرب به اسلام و پیوستن به حکومت مرکزی پیامبر(ص)
یکی از دلایل گرایش روزمره اعراب قبایل مختلف به حکومت پیامبر(ص) و تشکیل و تثبیت آن در حجاز ، مهر و عطوفت و گذشت پیامبر(ص) بود ، که در آیات متعددی به آن تصریح شده است (از جمله : فبما رحمة من الله لنت لهم و لو كنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولك فاعف عنهم و استغفر لهم آل - عمران ، وَ ما اَرسَلناکَ الا رحمه للعالمين - انبياء 107 )
- (ص) فقط موظف به ابلاغ پیام ایمان و اخلاق خداوند برای تزکیه انسانها و آموزش حکمت و هدف آفرینش به آنها بود ( فان اعرضوا فما ارسلناک عليهم حفيظا ان عليک الا البلاغ – شوری 48 ، ما انت عليهم بجبار فذکر بالقران من يخاف وعيد – ق 45 ، فذکر انما انت مذکر - لست عليهم بمصيطر – غاشیه 21 و 22 ، لااکراه في الدين – بقره 256 ، و لو شاء الله ما اشرکوا و ما جعلناک عليهم حفيظا و ما انت عليهم بوکيل – انعام 107 ، هو الذي بعث في الاميين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة – جمعه 2 ، إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَ نَذِيرًا وَ لاَ تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِيمِ بقره 119 )
پس دليلي براي اعمال خشونت و يا اجبار بر دين ورزي كسي وجود نداشته است .
- از آنجا كه دفاع در برابر تهاجم دشمن امريست عقلاني ، خداوند نيز بر همين اساس ، جنگ دفاعي ولي از هرگونه تجاوز از حريم عقلانيت و اخلاق آنها را برحذر داشته است : ( و قاتلوا في سبيل الله الذين يقاتلونکم و لا تعتدوا ان الله لا يحب المعتدين - بقره 190 )
حال آيا اين پيامبر(ص) با وجود آن خداوند ريزبين و عادل ، در كجا مي توانسته قدمي در اجبار كسي بر دين و يا تجاوز بردارد ؟!!
- بر خلاف ادعاها و تهمتهايي كه به دعوت پيامبر در اجبار كردن بر دين و حتي دستور قتل از دين بازگشتگان زده شده است ، خداوند در قرآن كه اساسنامه رسمي دعوت پيامبر(ص) است به صراحت ، نه تنها صرف تغيير دين را مذمت نكرده بلكه قضاوت در مورد شخص مرتد را به خداوند و آنهم فقط در قيامت واگذارده و اجازه هيچگونه مجازات دنيوي به كسي نداده است :
لا يزالون يقاتلونكم حتي يردوكم عن دينكم ان استطاعوا و من يرتدد منكم عن دينه فيمت و هو كافر فاولئك حبطت اعمالهم في الدنيا و الآخرة و اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون - سوره بقره آیه 217
- در زمان پیامبر(ص) نسبتهای دروغ و گزارشات متعددی علیه او و یا برای تخریب او توسط مخالفین و منافقین انتشار می یافت که یکی از آنها ماجرای نسبت ناروا به همسر ایشان عایشه(ره) بود که در قرآن نیز به آن پرداخته شده است . ( ماجرای افک - ان الذين جاؤ بالافك عصبة منكم لا تحسبوه شرا لكم بل هو خير لكم لكل امرئ منهم ما اكتسب من الاثم و الذي تولي كبره منهم له عذاب عظيم – نور 11 )
اما در هیچ گزارش تاریخی و یا خود قرآن نیامده است که پیامبر(ص) شدیدترین مجازات ممکن را برای مسببان آن تهمت وحشتناک که می توانست به اعتبار پیامبر(ص) و کیان حکومت او وارد کند اجرا کرده باشد .
- عبدالله ابی سرح یکی از کاتبان پیامبر(ص) در مدینه بود که پس از جنگ بدر به مکه فرار کرده و ضمن خروج از دین ( ارتداد ) ، تیم رسانه ای حاکمیت زخم خورده قریشیان مکه را تشکیل داده و در جهت تهییج مردم مکه برای حمله مجدد به مسلمانان ( جنگ احد ) ، از هیچ تهمت و تخریبی علیه پیامبر(ص) کوتاهی نکرده و حتی ادعا نمود که هیچ وحیی از جانب خداوند به او نازل نمی شود و همه آیات قرآن ، بافته های خود اوست . (مغازی واقدی – ج1 ص 56 )
با این همه ، پیامبر(ص) پس از فتح مکه ، توبه او را پدیرفته و خیانت مسلم و ارتداد او را بخشیدند . (تاریخ طبری ، ترجمه ، ج 3 ص 1187)
حال سوال اینجاست که اگر حکم ارتداد مرگ است ، آیا چه کسی از عبدالله ابی سرح مرتدتر ، که از بانیان جنگی شد که حدود 100 نفر از مسلمانان و خاصه بزرگان و فرماندهانی مثل حمزه در آن کشته شدند ولی با این حال پیامبر(ص) از حکم خدا سرپیچی کرده و او را مشمول رافت و عفو خود قرار می دهد !!!!!
- در همان جنگ احد ، وحشي غلام هند همسر ابوسفیان ، حمزه فرمانده ارشد نظامی پیامبر(ص) را به شهادت رسانده ولی پس از فتح مکه ، با توبه خود مورد رافت و عفو پیامبر(ص) قرار می گیرد ، در حالیکه اگر حکم قطعی خداوند ، قصاص قاتل است ، به چه دلیل پیامبر(ص) از آن سرباز زده و به عمل نیاورده است ؟ (سیرت رسول خدا ،قاضی ابرقوه، ج 2 ص 659)
- در سال ششم هجرت که سپاه اسلام آماده ورود به مکه بود ، پیامبر(ص) با سران قریش معاهده صلح امضا کرده ( صلح حدیبیه ) ، و این در حالی بود که بعض بزرگان سپاه پیامبر(ص) ، او را به سازشکاری متهم کرده و از دستور او جهت اتمام مراسم حج ( قربانی کردن ) در همان بیابان بیرون مکه ، سرباز زدند بگونه ایکه نزدیک بود به یک قهر عمومی تبدیل شود و همین امر موجب آزار روحی شدید پیامبر(ص) شد .
ولی با این همه ، پیامبر(ص) هیچکدام را نه از خود رانده و نه مورد بازخواست و تنبیه قرار دادند ، بلکه با مهربانی آنها را عفو کرده و به مدینه بازگشتند . (منبع : المغازى، ج 2، ص 613 )
- در هنگام فتح مکه ، شعار پیامبر(ص) که با ندای بلند در ورودی های مختلف اعلام می شد < الیوم یوم المرحمه – امروز روز رحمت و بخشش است > بود و هنگامی که شنید بعض مسلمانان سرپیچی کرده و شعار انتقام < الیوم یوم الملحمه – امروز روز انتقام است > سر می دهند ، بسرعت وارد عمل شده و آنها را از صحنه رویارویی با مردم وحشت زده مکه خارج کرد و آزادی و عفو عمومی اعلام کرد < اذهبوا انتم الطلقا > (تاريخ طبري ج 3 ص 56 )
و آیا این بخشش در اوج قدرت پیامبر(ص) ، نشان از بخشندگی و مهربانی و رافت ذاتی او نیست ؟
- در تاریخ زندگی پیامبر ، بارها از طرف مسلمانان ، از پیامبر خواسته شد که لااقل مشرکین را لعن و نفرین زباني کند و لیکن ایشان به مسئولیت و روش تربیتی خود که مبتنی بر رحمت و رافت و مهربانی است تاکید کرده و درخواست آنان را رد کردند :
قِیلَ یَا رَسُول اللَّه اُدْعُ عَلَى الْمُشْرِكِینَ قَالَ : إِنِّی لَمْ أُبْعَث لَعَّانًا وَ إِنَّمَا بُعِثْت رَحْمَة ؛ ( صحیح مسلم ، ج 2 ، ح 87 – 2599 )
حال آيا پيامبري كه حتي حاضر به استفاده از پرخاش و نفرين زباني براي اهداف خود نيست ، چگونه مي تواند شمشير كشي را شيوه خود نمايد ؟!
- موقع اعزام معاذ بن جبل و ابو موسي به يمن در سال دهم هجرت ، به آنها شش الزام را امر كرده و از هر گونه خشونت ورزي و يا اجبار آنها را برحذر داشته و تنها رفاقت و بشارت و آسانگيري و مدارا را مجاز كردند :
يسرا و لا تعسرا ، و بشرا و لا تنفرا ، و تطاوعا و لا تختلفا (صحيح بخاري ج2 ح 2873 )
حال آيا پيامبري كه رفتار و گفتار مبلغان خود را اينگونه نظارت و هدايت مي كند ، چگونه مي تواند برخلاف توصيه هاي خود ، از خشونت و اجبار براي مقاصد خود بهره ببرد ، در حاليكه از طرف خداوند اسوه نيكوي مردمان معرفي شده است ؟
لقد كان لكم في رسول الله اسوة حسنة لمن كان يرجوا الله و اليوم الآخر و ذكر الله كثيرا – احزاب 21
و در يك كلام :
- با توجه به قراینی که در بالا از قرآن بعنوان سند قطعی موجود ، و بعض تواریخ که مطابقت مضمونی با قرآن داشته و طبیعتا مورد تاییدند ، ذکر شد ، چنین بر می آید که پیامبر(ص) اسلام انسانی مهربان و سرشار از عاطفه بوده است .
- حال چگونه است که می توانسته حکم قتل افرادی را داده باشد و یا اجبار به اسلام کرده باشد ، در حالی که شخصیت مهربان او به گونه ای بوده که جاذبه اش همه را بخود جلب کرده و تحت حکومت او قرار داده و هیچ نیازی به شمشیر برای مسلمان جمع کردن نداشته و نیز روحیه مهربان و بخشنده و بی کینه او چنان برجسته بوده که نیازی به انتقام از دشمنان و نارواگویان به خود نمی دیده است .
- تمام گزارشات تاريخي موجود در كتب تاريخي كه ناظر به خشونت ورزي پيامبر(ص) است ، صرف نظر از اسناد آنها كه به كجا و چه كساني مي رسند ، هيچ تطابق و سنخيتي با شخصيت مهربان و بخشنده پيامبر(ص) نداشته و مردودند .
- اين كه چگونه آن گزارشات به كتب تاريخي سرازير شده اند ، قطعا توسط دشمنان زخم خورده اسلام ، ساخته شده و توسط دوستان نادان در بين مردم منتشر شده است .
- اين امر ، در زمان حيات خود پيامبر(ص) ، به اشكال مختلف نشر اكاذيب و انتشار گزارشات دروغ مرسوم بود كه بعضا در قرآن نيز به آنها اشاره شده است كه از جمله آنها ، ماجراي تهمت به همسر ايشان بود ( افك ) .
- نشر اكاذيب فوق ، فقط به گزارشات تاريخي منحصر نمي شود ، بلكه در بين احاديث منقول از پيامبر(ص) نيز صدها حديث دروغ و جعلي ( در قالب اسرائيليات و ... ) ، چه در حيات ايشان و چه بعد از رحلت او ساخته و بين مردم منتشر شد و بعدا در كتب مختلف حديثي جاي گرفت كه باعث بي اعتمادي نسبت به عموم احاديث گشت . البته علماي علم رجال و درايه بدليل نياز فقه به احاديث صحيح ، آنها را مورد بررسي و مداقه و پالايش قرار داده ، ولي متاسفانه روايات تاريخي بدليل عدم نياز مستقيم به آنها ، مورد دقت و پالايش قرار نگرفته اند .
محمد صالحي – 15/3/96
https://telegram.me/beshnofekrkon
http://mahsan.rasekhoonblog.com