امام حسین پیشنهاد بیعت با یزید نداده است
در بعض کتب از جمله ارشاد شیخ مفید ، به ملاقاتهای امام حسین(ع) با عمر سعد در روز 8 محرم در کربلا اشاره شده و البته آنچه که از آن ملاقاتها به ما رسیده سه پیشنهادی است که عمر سعد در نامه اش به ابن زیاد از زبان امام حسین نوشته است .
در پیشنهاد سوم ، بیعت امام با یزید در شام مطرح شده است ( ارشاد، ج2، ص87) .
اخیرا در نوشته دوست و محقق عزیز جناب ترکاشوند نیز این مطلب ذکر شده و البته با نقل طبری که صراحت به بیعت ندارد (عزیمت به شام و مذاکره با شخص یزید، و پذیرش آنچه از آن گفتگو بیرون آید - طبری ج ۷ ص ۲۹۷۴ ترجمه پاینده – راز تحوّل حُرّ https://t.me/baznegari/181 )
ولی دوستانی بر ایشان خرده گرفته که چرا پیشنهاد بیعت را امری صحیح پنداشته است (پیشنهادهای سهگانه واقعیت ندارد https://t.me/baznegari/197 )
در این مجال بدلایل زیر ، به چند نکته اساسی اشاره شده و پذیرفته می شود که پیشنهاد رفتن امام نرد یزید امر محتمل و عاقلانه ای می نماید ، هر چند بیعت نه از آن استنباط می شود و نه در سیره امام چنین بوده و نه شرایط سیاسی آن موقع ، اقتضای نیاز به چنین پیشنهادی می کرده است .
- نقل به مضمون نه نقل به لفظ
همگان اذعان دارند که احادیث پیامبر(ص) و روایات تاریخی ، پس از یک دوره حداقل 100 ساله به دست مورخین و یا محدثین رسیده و لذا همه آنها در حافظه مردم بوده و منقولاتی بیش نبوده اند .
و قطعا در این انتقال ، مضامین مورد توجه ناقل بوده و چه بسا بدلیل کثرت منقولات و یا گذشت زمان ، خود الفاظ اولیه فراموش شده و یا حتی بدلیل حب یا بغض زیاد ، در مضامین نیز دخل و تصرفی شده است .
لذا ، محور قرار دادن الفاظ یک روایت ( حدیثی یا تاریخی ) برای بحث و استنباط قطعی ، کاریست ناصحیح . و طبیعتا ، بحث حول الفاظ پیشنهادات امام ، محققانه نمی نماید .
بدین منظور ، لازم است از شواهد و قراین موجود به کنکاش و استنباط درست رسید .
- هدف امام در مشی سیاسی اش ، پالایش اندیشه دینی مردم و اخلاق اجتماعی بود . ( نه بعنوان دستور از بالا توسط خداوند ، بلکه فهم دینی و منش سیاسی او چنین اقتضا می کرد. )
https://t.me/beshnofekrkon/971
لذا امام در دوره شش ماهه آخر عمر ( در حکومت یزید ) به هیچوجه تصمیم و یا مشی سیاسی جدیدی اتخاذ نکردند .
- در مشی فوق ، دوری از بیعت ( حتی با معاویه در زمان امام حسن ( کامل بن اثير، ج 3، ص 405 - موسوعة کلمات امام حسين، ص 200 ) ) یکی از برجسته ترین تصمیمات امام بود .
- با توجه به آنکه امام پیگیری اهداف اصلاحی خود را از مهمترین وظایف خود می دانستند لذا در هر شرایطی از مواجهه مستقیم نظامی که منجر به آسیب جدی و کشته شدن خود و خانواده اش بشود پرهیز می کردند .
- لذا اعلام 5 مرحله مبنی بر انصراف از ادامه حرکت بسمت کوفه ( دو بار در برخورد با حر قبل از کوفه – دوبار در روزهای سوم و هشتم محرم و نیز در سخرانی روز عاشورا - الطبری ج 5 ص 425 ) که امر مسلمی بین همه محققین است ، پیشنهاد رفتن نزد یزید را نیز قابل پذیرش می کند .
- وقتی امام به منطقه کربلا وارد شده و 8 روز از آن گذشته است ، می داند که اخبار آن و دلیل امام بر مخالفت با سیاستهای حکومت و هدف اصلاحی او ، به اکثر نقاط خلافت رسیده است ، بنابراین :
امام عمده وظیفه افشاگری از تخلفات سیاسی حکومت و بدعتهای دینی آن را به ثمر رسانده بود .
و از طرف دیگر می دانست که یزید بدو دلیل زیر دست به کشتن او نمی زند :
- پخته تر شدن او نسبت به اوایل حکومتش که دانسته است که سخت گیریهای سیاسی باعث از دست رفتن آرامش کشور شده و احتمال مخالفتهای نظامی را بالا می برد .
- جلوگیری از خراب شدن وجهه خود حتی نزد شامیان که اطلاع چندانی از خاندان رسالت نداشته و دین خود را مرهون خاندان اموی بودند . ( سخنان یزید با امام سجاد - طبری ج 7 ص 3574 ترجمه پاینده )
با توجه به این دو امر :
یزید یا از امام درخواست بیعت نمی کرد و صرفا بر یک توافق مصالحه ای که امام دست به مخالفت علنی منجر به آشوب نزند ، متوقف می شد .
و یا اگر امام مخالفت می کرد ، برخورد حذفی با او نمی کرد .
همانگونه که بدلیل انتشار خبرهای مربوط به اسرا که از خاندان رسالتند و .. با آنها برخورد خوش کرد و به بیعتشان نخواند و .. .( طبری ج 7 ص 3574 ترجمه پاینده )
با این اوصاف امام می دانست که مذاکره مستقیم با یزید ، به همان دلایل بالا ، می تواند جان او و همراهانش را نجات داده و او می تواند به فعالیتهای اصلاحی خود ادامه دهد لذا پیشنهاد سوم مبنی بر رفتن به شام و مذاکره مستقیم با یزید امری محتمل و عاقلانه است که با مشی سیاسی امام نیز مغایرتی ندارد .
محمد صالحی – 2/8/96
https://t.me/beshnofekrkon/971