اعتراض سعد بن عباده به حکم خدا در مورد زنا و لزوم شهادت 4 نفر
یکی از ناهنجاریهای اخلاقی در صدر اسلام ، روابط جنسی غیر قانونی بود که پیامبر با ساختاری که برای خانواده پیشنهاد کرد زن را موظف به ماندن در خانه نمود و با وضع قوانین مهریه و نفقه و .. ضمانت لازم را جهت امنیت آینده او و یا هزینه های زندگی به او داد.
و از طرف دیگر ، جهت عدم اشاعه تخلفات جنسی در جامعه ، برای افشا کننده های موارد احتمالی که نتوانند 4 شاهد بیاورند ، محدودیتها و مجازات های خاصی را وضع نمود که آیه زیر ناظر به آن می باشد :
و الذين يرمون المحصنات ثم لم ياتوا باربعة شهداء فاجلدوهم ثمانين جلدة و لا تقبلوا لهم شهادة ابدا و اولئك هم الفاسقون – نور 4
پس از نزول آیه فوق ، «سعد بن عباده » (بزرگ انصار) خدمت پيامبر(ص) رسید و شبهه ای را که برایش بوجود آمده بود با حالتی از نگرانی و اعتراض ، در حضور جمعى از اصحاب چنين عرض كرد:
« اى پيامبر خدا! هر گاه نسبت دادن عمل منافى عفت به كسى، اين مجازات دارد كه اگر آن را اثبات نكند، بايد هشتاد تازيانه بخورد، پس من اگر وارد خانه خودم شدم، و با چشم خود ديدم مرد فاسقى با همسر من در حال عمل خلافى است چه بايد كنم؟.
- اگر بگذارم تا چهار نفر شاهد بيايند و ببينند و شهادت دهند او كار خود را كرده و فرار نموده است.
- و اگر بخواهم او را به قتل برسانم كسى از من بدون شاهد نمى پذيرد و به عنوان قاتل قصاص مى شوم.
- و اگر بيايم و آنچه را ديدم به عنوان شكايت بگويم هشتاد تازيانه بر پشت من زده خواهد شد. »
پيامبر(ص) گويا از اين سخن احساس يك نوع اعتراض به اين حكم الهى كرد ، رو به سوى جمعيت انصار نموده به زبان گله فرمود:
آيا آنچه را كه بزرگ شما گفت نشنيديد؟
آنها در مقام عذر خواهى بر آمده، عرض كردند:
اى رسول خدا! او را سرزنش نفرما، او مرد غيورى است و آنچه را مى گويد، به خاطر شدت غيرت او است.
« سعد بن عباده » به سخن در آمده ، عرض كرد:
اى رسول خدا! پدر و مادرم فدايت باد، به خدا سوگند مى دانم كه اين حكم الهى است، و حق است، ولى با اين حال از اصل اين داستان در شگفتم (و نتوانستم اين مشكل را در ذهن خود حل كنم) .
پيامبر(ص) فرمود: حكم خدا همين است .
او نيز عرض كرد: «صدق اللّه و رسوله »
و چيزى نگذشت كه پسرعمويش به نام « هلال بن اميه » از در وارد شد، در حالى كه مرد فاسقى را شب هنگام با همسر خود ديده بود، و براى طرح شكايت خدمت پيامبر(ص) مى آمد، او با صراحت گفت:
من با چشم خودم اين موضوع را ديدم و با گوش خودم صداى آنها را شنيدم!.
پيامبر(ص) به قدرى ناراحت شد كه آثار ناراحتى در چهره مباركش نمايان گشت.
« هلال » عرض كرد: من آثار ناراحتى را در چهره شما مى بينم ، ولى به خدا قسم، من راست مى گويم، دروغ در كارم نيست، من اميدوارم كه خدا خودش اين مشكل را بگشايد.
پيامبر(ص) تصميم گرفت: «حدّ قذف» را درباره «هلال» اجرا كند; چرا كه او شاهدى بر ادعاى خود نداشت.
در اين هنگام « انصار » به يكديگر مى گفتند، ديديد همان داستان «سعد بن عباده» تحقق يافت، آيا به راستى پيامبر(ص) « هلال » را تازيانه خواهد زد و شهادت او را مردود مى شمرد؟!.
در اين موقع وحى بر پيامبر(ص) نازل شد، و آثار آن در چهره او نمايان گشت، همگى خاموش شدند، تا ببينند چه پيام تازه اى از سوى خدا آمده است.
خداوند بدون نهی و یا توبیخ معترضان به حکم خود ، آيات زیر را به نفع سخنان آن دو و البته با رعایت عدالت در مورد زنی که مورد بهتان واقع شده نازل کرده و مشکل حکم فوق را برای اجرا در آن شرایط خاص حل نمود .
و الذين يرمون ازواجهم و لم يكن لهم شهداء الا انفسهم فشهادة احدهم اربع شهادات بالله انه لمن الصادقين و الخامسة ان لعنت الله عليه ان كان من الكاذبين و يدرؤا عنها العذاب ان تشهد اربع شهادات بالله انه لمن الكاذبين– نور 6 و 7 و 8
و كساني كه زنان خود را به زنا متهم مي كنند و شاهدي جز خود ندارند ، شهادت هر يك از آنها را چهار بار شهادت است به نام خدا كه از راستگويان است . و بار پنجم بگويد كه لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگويان باشد . و اگر آن زن چهار بار به خدا سوگند خورد كه آن مرد دروغ مي گويد ، حد ازاو برداشته مي شود .
منبع : تفسیر نمونه – ذیل آیات 4 و 6 و 7 و 8 سوره نور
محمد صالحي – 30/10/96