درگیری فیزیکی دو پیامبر(موسی(ع) و هارون(ع)) – ترجیح توحید یا وحدت ؟

وقتی که قوم بنی اسراییل از دست فرعونیان نجات یافتند ، حضرت موسی(ع) بدلیل همان روحیه شتابزدگی که در هر کاری داشت ( که یکی از آنها برخورد تند و عجولانه او در دوران جوانی با آن فرد قبطی و کشتن او بود 1 ، بگونه ای که خداوند او را در برخورد با فرعون به آرام گویی و نرمخویی امر میکند 2 ) ، قبل از انجام یکسری کارهای فرهنگی اولیه و آماده کردن قومش برای پذیرش نظم جدید اجتماعی 3 ، با گروهی از برجستگان بنی اسرائیل به کوه طور رفت ، تا الواح تورات را برای تنظیم اساسنامه اداره آن جامعه ، از درگاه خداوند بگیرد .

قبل از رفتن ، هارون(ع) را که شریک او در امر نبوت بود جایگزین خود در اداره امور بنی اسرائیل کرد و سپس به آنها فرمود :

من سی روز از میان شما غایب می شوم ، جانشین من برادرم هارون است. در پرتو راهنمایی‌های او به زندگی ادامه دهید تا من بازگردم 

و به هارون(ع) نیز توصیه های لازم را برای اداره جامعه نوپای بنی اسرائیل بر مبنای رویه مدارا و اصلاح گری ، نه زور آزمایی با آنها ، ابلاغ نمود 4 .
موسی (ع) بهمراه همراهان خود ، به کوه طور رفت و به مناجات پرداخت. سی شبانه روز به پایان رسید و خداوند ده روز دیگر را به آن افزود و مجموع آن چهل روز گردید.


از آنجا که قوم بنی اسرائیل بدلیل سرعت اتفاقاتی که پیش آمده بود و فرصتی برای آگاهی بخشی لازم از سوی موسی(ع) در هدف خود بوجود نیامده بود ، برداشت درستی از دعوت اصلاحی او در اندیشه توحیدی خود نداشته و حرکت او را بیشتر به یک قیام اجتماعی در حذف فرعون و بازگرداندن حکومت به خود آنها تلقی می کردند و لذا هنوز دلبسته رسوم عبادی خود بودند.

همین امر باعث شد که وقتی موسی(ع) از آنها دور شده و در موعد مقرر بازنگشت و آنها روحیه تندخویی او را در هارون(ع) ندیدند، با او به مخالفت برخاسته و حتی تا کشتن او نیز پیش رفته تا آنکه او جهت حفظ وحدت اجتماعی آنها ، از اصرار خود بر توحید ، دست کشید و آنها به شیوه گذشته خود در عبادت مشرکانه خداوند ، در برابر گوساله سامری ، بازگشتند. 5

بازگشت موسی(ع) و برخورد شدید او با قوم خود و هارون(ع)

وقتی خداوند ماجرای گمراهی قوم توسط سامری را به موسی (ع)  وحی کرد، او با ناراحتی و خشم از کوه طور به سوی قوم خود بازگشته و آنها را زیر رگبار سرزنش خود قرار داد .

و سپس در نهایت اعتراض ، الواح تورات را بر زمین زده و رو سوی برادرش هارون کرده ، از شدت خشم، سر و ریش او را گرفته بسوی خود کشید و گفت: « چرا وقتی که دیدی آنها گمراه شدند، از من پیروی نکردی؟ آیا از من نافرمانی نمودی؟» 6 و 7
هارون(ع) که فردی آرامتر و نرمخوتر از او بود گفت : «ای فرزند مادرم! ریش و سرم را مگیر، من ترسیدم بگویی تو میان بنی اسرائیل تفرقه انداختی، و سفارش مرا به کار نبستی » 8  و الا من هر کاری را که میتوانستم ،در جلوگیری از این اتفاق انجام دادم 9 ولی آنها چنان در تصمیم خود محکم و متحد شده بودند که حتی به قتلم نیز تهدید کردند . 10
موسی (ع) متوجه سامری شده و پس از سرزنش های فراوان و نابود کردن گوساله او ، وی را از بین خود اخراج نمود . 11

 

توضیح :

  1. روش و جزییات مدیریت یک جامعه ، امری عقلایی بوده که مبتنی بر وحی الهی نیست ، بلکه بر تحلیل حاکمیت از شرایط اجتماعی آن جامعه و برنامه ریزی آن برای امور مختلف فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی و نهایتا تصمیم عقلایی در اولویت بندی و ترجیح یکی بر دیگری استوار است . 12
  2. ترجیح موسی(ع) در اداره جامعه بنی اسراییل ، پاسداری از توحید بود ، در حالیکه هارون(ع) ، طبق تحلیل عقلایی خود ، وحدت آنها را ، اولویت اصلی تصمیمات خود می دانست ، چرا که می دانست با فشار بر آنها و فروپاشی جامعه نوپای بنی اسراییل ، و یا با کشته شدن خود ،  دیگر موضوعیتی برای دعوت به توحید وجود نخواهد داشت . 13
  3. اینگونه تفاوتها و اختلاف نظرها در امور اجتماعی و سیاسی یک جامعه ، در صورتی که منجر به تصمیمات عقلانی تر شورایی بشوند ، نشانگر پویایی عقلانیت آن جامعه است . 14

زیرنویسها :

  1. و دخل المدينة علي حين غفلة من اهلها فوجد فيها رجلين يقتتلان ...  فوكزه موسي فقضي عليه – قصص 15
  2. اذهبا الي فرعون انه طغي فقولا له قولا لينا لعله يتذكر او يخشي – طه 44 و 45
  3. و ما اعجلك عن قومك يا موسي – طه 83
  4. و واعدنا موسي ثلاثين ليلة و اتممناها بعشر فتم ميقات ربه اربعين ليلة و قال موسي لاخيه هارون اخلفني في قومي و اصلح و لا تتبع سبيل المفسدين – اعراف 142
  5. و اتخذ قوم موسي من بعده من حليهم عجلا جسدا له خوار  – اعراف 148
  6. و لما رجع موسي الي قومه غضبان اسفا قال بئسما خلفتموني من بعدي ا عجلتم امر ربكم و القي الالواح و اخذ براس اخيه يجره اليه قال ابن ام ان القوم استضعفوني و كادوا يقتلونني فلا تشمت بي الاعداء و لا تجعلني مع القوم الظالمين – اعراف 150
  7. قال يا بن ام لا تاخذ بلحيتي و لا براسي اني خشيت ان تقول فرقت بين بني اسرائيل و لم ترقب قولي – طه 94 
  8. همان 7
  9. و لقد قال لهم هارون من قبل يا قوم انما فتنتم به و ان ربكم الرحمن فاتبعوني و اطيعوا امري – طه 90
  10. همان 6
  11. قال فاذهب ...  لنحرقنه ثم لننسفنه في اليم نسفا – طه 97
  12. امرهم شوري بينهم – شوری 38
  13. همانگونه که پیامبر اسلام(ص) ، در زمان حکومت خود ، به سیستمها و نظامات موجود اجتماعی جامعه ، دست نزده و صرفا در مواردی که اعتراضاتی واقع می شد ، اقدام به اصلاحاتی کرده و یا در موارد نادری ، نسبت به وضع قانونی جدید اقدام کردند . ( مثل قوانین ظهار ، عده ، حد و ارث )
  14. و شاورهم فی الامر - آل عمران 159 - دستور خداوند به پیامبر(ص) در اداره جامعه ، براساس مشاوره با مردم ( کمیته های تخصصی منتخب )

 

محمد صالحي – 19/11/96

https://t.me/beshnofekrkon

http://mahsan.rasekhoonblog.com



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در شنبه 5 خرداد 1397  ساعت 1:16 PM نظرات 0 | لينک مطلب


Powered By Rasekhoon.net