شانه هایم بتو میسپارم برای یک لحظه اشکهای تو !
و وجودم بتو میبخشم برای پرچین مروارید چشمهایت .
و این همه بهانه ایست ،
برای آغوشی که همیشه به رویایش ،
بخواب رفتم .
محمد صالحي – 21/11/94
شانه هایم بتو میسپارم برای یک لحظه اشکهای تو ! و وجودم بتو میبخشم برای پرچین مروارید چشمهایت . و این همه بهانه ایست ، برای آغوشی که همیشه به رویایش ، بخواب رفتم . محمد صالحي – 21/11/94 روزي از خدا پرسيدم ! كه اين دل رحیمت کی عزم صلح دارد ؟
گفتا : تو عاشق شو ، ديگر چه خواهي از وصل ؟
گفتم : پر از غم بود و نبود گشته ام ! گفت : گر عشق نباشد به چه کار آید دل ؟
آری عزیز !! و با اين جواب ، ديگر زباني برايم نماند ، و من در خود فرو رفتم !
که خود ، به کدام رو ، به غم بسپارم .! محمد صالحي - 25/11/94
ماجرایي واقعی از بسط خرافات در عقاید اي عاشق دلخسته و زار : شك نكن ؛ كه راه پر از خار است ، و زهري كشنده در زخم آنها !
گر مرد رهي ميان خون بايد رفت وز پاي فتاده سرنگون بايد رفت
او هست و خدا هست و تو هستي ، اما وقتي كه خدا هست ، ديگر چه حاجت به ما و من ؟
بگذار كه تا خدا رهزنت باشد ، كه ديگر ترا غم چيزي نخواهد بود .
هر چه داري بردار و راه بيفت ، مانده ها ديگر مال تو نيست . چه معشوقه باشد ، چه حتي خانه دل . كه اوست ميزبان و، خودش حجله برايت آراسته است .
محمد صالحي – 25/11/94 - مصادف با ولنتاين درد فراق ، حقا که درد سنگینی است ! چنان میگدازد ،
که تا لمسش نکنی درکش میسر نخواهد شد .
محمد صالحی 21/11/94 من فقط ، عصاره یک عمر تنهاییم ، که سراسيمه ، بدنبال ابدی کردن آن می دوم ،!
باشد كه با خدا ، همنشین گردم !
محمد صالحی 19/11/94 محمد صالحي
از خدا بی واسطه بخواه ، مطمئن باش بی واسطه خواهد داد – 3
از خدا بی واسطه بخواه ، مطمئن باش بی واسطه خواهد داد – 2 از خدا بی واسطه بخواه ، مطمئن باش بی واسطه خواهد داد – 3
از خدا بی واسطه بخواه ، مطمئن باش بی واسطه خواهد داد – 1
از خدا بی واسطه بخواه ، مطمئن باش بی واسطه خواهد داد – 1
از خدا بی واسطه بخواه ، مطمئن باش بی واسطه خواهد داد – 2
یک عمر ، پشت در آن خانه نشستم خيال كسي در خيال من آمد پديد همان شد كه خود گشته ام ناپديد
به آني كه قلبم بدامش فتاد خودم را رها ديدم از هر چه ديد
رهايي و آزادگي از كمند زمين مرا برده است تا سراي جديد
تو اين اوج را تواني كه باور كني قدم را رها كن ، كه بايد پريد
دويدن شروع كن ، ولي پر بزن كه راهي پر از دره است تا سديد
پريدن پر از لذت عاشقي است و بي عشق ، تو لذت تواني چشيد ؟
تو عاشق شو و چشم خود را ببند خيالش درون خيالت بيايد پديد
دگر غم نباشد پس ِ آن خيال كه عرش آشيان و مخلد شويد
محمد صالحي 6/11/94 درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟ - 9
1- به مطالب زير مراجعه شود :
2- سوره اسرا – آیه 44
35- به مطالب زیر مراجعه شود : تحقیق : محمد صالحی – 10 / 9 / 89 درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟ - 1
درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟ - 8 درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟ - 9
درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟ - 1 محمد صالحي
درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟ - 7 6- آيا آدم گناه كرد ؟ با توجه به آنچه گفته شد ، نهي خداوند ، ارشادي و بيانگر مسير سخت اوج از آدميت تا خداگونگي بوده است ، بنابراين امر ممنوعي نبوده كه خداوند به آن ، امر به نزديك نشدن كرده باشد ، بلكه تلويحا ، بيان هدف تكويني خداوند از خلقت آدم بوده است .
همانطور كه در كلام امام رضا ( ع ) داريم : از طرف ديگر اگر ظلمي نيز انجام شده باشد ظلم آدم به خود بوده نه در حق خداوند ، لذا گناهي واقع نشده است ، ( و خروج آدم از بهشت يك اثر تكوينى و ضرورى عمل او بود ، نه مجازات مولوى . 39) 7- چرا آدم و حوا عريان شدند ؟ خداوند در چند آيه مي فرمايند كه با نزديك شدن آدم و حوا به درخت ، زشتي هايشان آشكار شد .
از جمله می فرمایند : و اين عرياني را نيز مي توان به عنوان هشدار خداوندي ، اينگونه بيان كرد كه : اي آدم : اگر بهشت خود را با همه جاودانگي در تامين همه نيازهايت رها كردي ، پس بايد همانند ظرفي كاملا عريان و تهي ولي با ظرفيتي بي نهايت ، پاي به دنياي زميني گذاشته و زندگي را از صفر شروع و خود به انتخاب نوع و مقدار پوششت در برابر ظواهر فريبنده دنيايي و هواهاي نفساني ، اقدام كني و راه بسوي مقصدي كه برگزيدي ، خود به كيفيتش تصميم بگيري و پس از آن ، ظرف وجودي خود را از عشق خداوندي سرشار كرده و آنگاه تا عبوديت و يگانگي با او ، عمر دنيايي بسر نمايي . ادامه دارد : درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟ - 8 درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟ - 1 محمد صالحي
درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟ - 6 درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟ - 7 درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟ - 1 محمد صالحي
درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟ - 5 و خداوند نيز حركت و رشد روحاني انسان را به درختي تشبيه كرده است كه : براي فراهم شدن مقدمات رشد انسان ، نياز به حضور در دنياي زميني دارد و به همين دليل بايد از بهشت آدم خارج و به دنياي زميني هبوط كند .
آنجا که می فرماید :
• جهت شروع فرايند رشد ، نياز به رفع نيازهاي مادي و جسماني است كه خداوند ، همه گونه مواهب طبيعي و نعمات دنيايي را براي او فراهم كرده است . • در امتداد رشد جسماني انسان ، قابليتهاي روحي و استعدادهاي روحاني او ، در هر مسيري كه انتخاب كند ( راه مستقيم عبور از مسير ارزشها و ملكات اخلاقي مبتني بر پيام هاي خداوندي ، و يا راه غير مستقيم انحرافي عبور از مسير وابستگي هاي دنيايي و تخلفات نفساني ) شروع به رشد مي كند ، كه براي تشديد و تسريع رشد درمسير مستقيم ، نياز به نور آسماني و هدايت الهي دارد .
• آنجا که می فرماید : • با پيمودن راه مستقيم فوق و رشد در مسير خداگونگي (با استفاده از مواهب دنياي زميني و سپس رها كردن و خارج شدن از آن و صعود به جايگاه اوج تعالي انسان تا خدا )، درخت روحي انسان ، به آنجا مي رسد كه قد تا بارگاه الهي كشيده .
آنجا که می فرماید : • و ميوه آن ، حضور در جنت لقاي خداوندي است .
آنجا که می فرماید : • و آنها نيز كه راه غير مستقيم برگزيده و تنها به رشد درخت وجودي خود در مسير دنيا و توسعه قلمرو زميني خود بسنده كرده اند ، دچار آفتهايي شده كه هر آن با سرگردانيها و هول و هراس هاي عذابي دهشتناك روبرو شده ، و نهايتا با برخورد به موانع و صخره هاي مسير ، متوجه راه غلطي كه پيموده اند شده ؛
آنجا که خداوند می فرمایند :
آنجا که پروردگار عزیز می فرمایند : و پس از آن است که راه بسوی مستقر نهایی ، که همان مکان نور و آرامش و حضور خدای رحمان و جمیل است ، باز خواهد شد .
آنجا که رب جلیل می فرمایند :
درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟ - 6 درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟ - 1 محمد صالحي
درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟ - 4
خداوند آدم را خلق و از روح خود در او دميد . و با تعليم اسمائ خود ، اوج از " آدم " تا " خداگونگي " را به او گوشزد نمود . همانگونه كه در زبان شيطان نيز به اين اوج و جاودانگي ماوي در حريم يار به صراحت اشاره شده است .
آنجا که می فرماید : " و شيطان او را وسوسه کرد و گفت: « اى آدم! آيا مىخواهى تو را به درخت زندگى جاويد ، و ملکى بىزوال راهنمايى کنم؟! " و يا آيه زير : " فوسوس لهما الشيطان ..... قال ما نهاکما ربکما عن هذه الشجرة الا ان تکونا ملکين او تکونا من الخالدين . " 21 " سپس شيطان آن دو را وسوسه کرد و گفت : پروردگارتان شما را از اين درخت نهى نکرده مگر بخاطر اينکه ( اگر به آن نزديك شويد ) ملك خواهيد شد ، يا جاودانه ( همچون خداوند ) خواهيد گشت ! " و يا در تورات نيز از زبان شيطان داريم كه : " حتما نخواهيد مرد زيرا خداوند ميداند روزى كه از آن بخوريد چشمان شما باز ميشود و مانند خداوند ميان نيك و بد را تشخيص خواهيد داد . 22 و يا در انجيل نيز از زبان شيطان مي نويسد : " لیکن هر گاه تو و شوهرت به پند من عمل کنید .... آنگاه .....خیر و شر را خواهید شناخت مثل خدای ، و خواهید کرد آنچه را که می خواهید . .. . " 23
حال با اين آگاهي كه خداوند به آدم داد و او را از منتهاي اوجش آگاه نمود ، آنجا که می فرماید : " شجرة مبارکة زيتونة لا شرقية و لا غربية " 24 " درخت پربرکت زيتونى که نه شرقى است و نه غربى ( و مستقيم تا عرش خدا در اوج است ) ." چرا كه يك درخت از " كاشت " تا " داشت " و " برداشت " كاملترين نمود مسير رشد در دنياي زميني تا اوج آسماني بوده و همه نياز رشد و تعالي روحاني انسان را تمثيلا در خود به نمايش مي گذارد . نيازهاي رشد يك درخت : • زمين براي كاشت دانه اي كه مستعد تبديل شدن به درخت و نهايتا ميوه است . • مواد مختلف زميني براي تغذيه آن و ايجاد قابليت رشد . • آسمان و خورشيد براي تابش نور به آن ، كه هم فرايند رشد درخت را تشديد و تكميل مي كند و هم جهت رشد آن را مشخص مي كند . • نتيجه نهايي اين رشد ، ميوه ايست كه به بار خواهد نشست .
و خداوند نيز حركت و رشد روحاني انسان را به درختي تشبيه كرده است كه : ادامه دارد : درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟ - 5 درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟ - 1 تحقیق : محمد صالحی – 10 / 9 / 89 درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟ - 3 3- نهي از ميوه يا منع از آن ؟ از آنجا كه خداوند ، رحمان بوده و خود نمي خواهد مخلوق عزيزش را ، در راه كمالي بسوي جنت قرب خود ، به راهي رهنمون كند كه از سختي دنيا و درد دوري خود مي گذرد ، او را از نزديك شدن به درخت مورد نظر نهي كرده و نتيجه آنرا ظلم آدم به خودش اعلام مي كند . آنجا که حضرتش ميفرمايد :
" و لا تقربا هذه الشجره فتكونا من الظالمين ." 14 و 15
و يا آنجا که می فرماید :
و يا در آيه زير از زبان شيطان : همانطور كه در چهار آيه فوق ديده مي شود ، خداوند آدم را از نزديك شدن به آن درخت " منع " نكرده است ، بلكه او را " نهي " كرده و اين نهي هم ، نهي دستوري به عنوان ممنوع بودن نبوده است . و البته اين نهي ، به عنوان مشخص كردن نتيجه تكويني عمل آدم و اتفاقي است كه با نزديك شدن به درخت خواهد افتاد .
( نهي ارشادي 18) . و شايد بتوان آيه را چنين مفهوم كرد : و در حقيقت ، خداوند ضمن بيان مقصود خلقت ، هزينه اي كه انسان بايد در گذر از مسير دنياي زميني تا رسيدن به اوج راه و حضور در محفل انس الهي بپردازد ( كه ظاهرا ظلمي است كه به آرامش خود مي كند ) را به او گوشزد مي كند.( تا خود انتخاب كند ) ادامه دارد : درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟ - 4 درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟ - 1 محمد صالحي درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟ - 2 2-1- بهشت آدم اين بهشت ، همه تنعمات دنياگونه را بدون هيچ سختي و نگراني در برداشته ، ولي ديگر امكان تعالي انسان و رسيدن به جنت الهي را نخواهد داشت .
آنجا که خداوند می فرماید : و در آن جا قول تنعم جاودانه و برخورداري از عيش مدام ، كه لازمه يك زندگي افقي با رشد و توسعه قلمرو دنياگونه است را داد .
آنجا که حضرتش می فرماید :
و نيز امام علي (ع) مي فرمايند :
و يا امام صادق مي فرمايند : و اين بهشت را ، مقام مقايسه با بهشت خداوند نمي باشد ، چرا كه ؛ 2-2- بهشت خداوند رضوان بنده و معبود ، معراج قرب ْ، محفل انس و جاودانگي حضور در محضرخداوند است .
آنجا که حضرتش ميفرمايد : و اینست حقیقتی که : " بهشت آدم " را مقام و عرصه هم آوایی با " جنت خداوندی " نیست . 2-3 – جايگاه آدم در خلقت از آنجا كه خداوند ، انسان را تنها براي خود آفريده بود ؛
آنجا که در حديث قدسي ميفرمايند :
با تعليم آدم و آگاهي او از اسمائ ( الهي )12 ، او را از خزائن ملكوتي مطلع كرد و قابليت حضور در " جنت خدايي " كه همان بارگاه الهي است را در ظرف وجودي او ريخت و امكان خداگونه شدن او را كه هدف اصلي خداوند بود به او گوشزد نمود ؛
آنجا که حضرتش در حديث قدسي می فرمایند : و تبعا بايستي مسير رشد از " حد آدميت " تا " حد خداگونگي " را به او بنماياند و راه را هموار حركتش بكند . و اين نبود جز همان رمز نزديك شدن به درخت منهيه الهي .
دامه دارد : درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟ - 3 درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟ - 1
درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟
در تمام مذاهب و اديان الهى آمده است كه حضرت آدم و حوا پس از آن که توسط شیطان فریب خوردند ، از ( ميوه ) " درخت نهي شده " خداوند خوردند و متعاقب آن ضمن " عريان " شدن ، از " بهشتي " كه در آن ساكن بودند رانده شده و به دنیای زمینی تبعید شدند . اما آیا درخت مذكور چه بوده ، بهشتي كه از آن اخراج شدند كدام بوده و به چه علت آنها عريان شدند ؟ 1 در اینجا به اختصار و بر اساس نگاه ادیان " اسلام – مسیحی و یهودی " ابتدا هدف خداوند از آفرینش انسان ( آدم ) و بهشتی که ابتدائا در آن سکونت یافت مورد بررسی قرار می گیرد و سپس ساختار وجودی انسان در مسیر " از آدمیت " تا " خداگونگی " و تمثیلی که خداوند از این سیر " از خاک " تا " افلاک " ، به " درخت " می زند بحث خواهد شد و در نهایت تشبیه " از صفر " شروع کردن آدم و حوا ، در مسیر کمالی مذکور ٰ، به " عریان شدن " آنها پس از خروج او از بهشت اولیه دنیاگونه اش می پردازیم : 1- هدف از خلقت : قبل از آن که انسان ( به مفهوم امروزین آن) به مجموعه خلقت الهی بپیوندد ، موجودات غیرانسانی بیشماری وجود داشتند ، که هر کدام برحسب هدایت غریزی خود ، که خداوند در تکوین آنها قرار داده است ، به حیات و ممات خود ادامه می دادند و هر موجودی به راه تکوینی خود می رفت و خداوند از تسبیح آنها راضی و خشنود . آنجا که می فرماید : " تسبح له السماوات السبع و الارض و من فيهن و ان من شيء الا يسبح بحمده و لکن لا تفقهون تسبيحهم " 2 " آسمانهاى هفتگانه و زمين و کسانى که در آنها هستند، همه تسبيح او مىگويند؛ و هر موجودى ، تسبيح و حمد او مىگويد ؛ ولى شما تسبيح آنها را نمىفهميد . " اما از آنجا که همه آن مخلوقات ( غیر انسانی ) فقط به تبع غریزه و هدایت تکوینی و خلقت خداساخته شان ، به تسبیح و عبادت خداوند مشغولند و اراده ای بر این امر ندارند ، لذا با وجود آن همه ، حقیقت گنجینه خداوند بر کسی مکشوف نگشت و گاه زمانی بود که این " گنج " ، " مخفی " بود . تا آنگاه بود که حضرتش قصد کشف و تجلی خود و نمایش آن کردند . آنجا که در حدیث قدسی می فرمایند : " كنت كنزاً مخفياً فأحببت أن أعرف فخلقت الخلق لكي أعرف " 3 " من گنج پنهان بودم . دوست داشتم كه آشكار شوم . پس خلق را آفريدم تا شناخته شوم " بشر را خلق نمود و خصلتی منحصر به فرد ، که به هیچ مخلوق دیگری عطا نکرده بود ، در وجودش به ودیعت گذاشت . و آن چیزی نبود جز دانه ای که در مغز و آنگاه قلبش کاشته بود تا در یک مسیر رو به کمال ، آن گونه رشد یابد تا به میوه " باور " به خدای خالقش و عبوديت عاشقانه او بنشیند . و آن گاه است که خداوند ، خود را در آئینه وجود او ، به کمال زیبایی و نهایت بزرگی و جلال خواهد دید . آنجا که می فرمایند : " و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون " 4 " من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اينکه عبادتم کنند ! " و برای این هدف ، در ظرف وجودش استعداد خداگونه شدن ریخت . آنجا که می فرمایند : " علم ادم الاسما کلها " 5 " سپس علم اسماء را همگى به آدم آموخت. " 2- بهشت آدم و جنت خدا خداوند پس از آن كه آدم و حوا را آفريد آنها را در بهشت ساكن كرد و از همه گونه مواهب و نعمات جهت رفع نيازهايشان بهره مندشان كرد . اما اين بهشت چه نام داشت ؟ بهشت آدم يا بهشت خدا ! ادامه دارد : درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟ - 2 محمد صالحي |