عرفان – بشريت و مذهب

در سير به سوي خدا ، هر يك از اشخاص از نفس خود يك جاده شخصي دارد كه از جنس نور است و مثل طنابي است كه به وسيله آن بالا و پايين مي رود .

در اين مرحله راهها به تعداد نفوس خلايق متعدد است .

ولي وقتي شخص از مرحله نفس عبور كند به شاهراهي مي رسد كه همه راههاي نفسهاي اشخاص به آن منتهي مي شود .

شاهراه ، همان صراط مستقيم است و يكي بيشتر نيست .

اين شاهراه به مقصد ؛ يعني توحيد ختم مي شود .....

همه كساني كه از بيت نفس خود خارج شده و به شاهراه رسيده اند با هم يگانه اند و اختلافي ندارند .

اختلاف مال كساني است كه هنوز از نفس عبور نكرده اند .

البته كساني كه در شاهراهند ؛ برخي در پايان راهند و به مقصد رسيده اند ؛ برخي در ميانه راه و برخي در ابتداي راهند ؛ ولي با هم اختلاف و نزاع ندارند و يكديگر را نفي نمي كنند .

 

(عارفانه هاي دولابي )ص 204 – كتاب مصباح الهدي – مهدي طيب

 

@eshghonava

http://mahsan.rasekhoonblog.com

 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در چهارشنبه 19 خرداد 1395  ساعت 7:20 AM نظرات 0 | لينک مطلب

حكم روزه مسافر در آرا فقها

  1. در صورتی که با اتوبوس یا قطار سفر می‌کنید ، شرعی برای مسافر شدن است . اگر با خودرو سفر می‌کنید به بستگی دارد .
  2. ملاک محاسبه از است . ضمنا در طول مسير جزء زمان سفر است .( حتي مثلا زمان عرفي و يا كارهاي نظافت و .... بچه همراه )

 

  1. محل اقامت موقت شما وطنتان محسوب نمی شود و بعد از هر سفر شرعی (که در زمان ما حداقل ۸۰۰ کیلومتر رفت و برگشت معادل «یک روز سفر» ، لازم است کمتر از ده روز قصد اقامت نمایید و دوباره در روز دهم به سفر بروید و هکذا . تا قبل از ماه رمضان بعد نیز لازم است روزه های فوت شده خود را قضا نمایید .
  2. فردی که در هر ده روز بیش از مسافت شرعی را طی می کند و حداقل سه ماه این سفرها تکرار شده محسوب می شود ، چنین فردی در سفر خواهد بود. ماموریت کارمند در صورتی که به شکل فوق تکرار شود، از مصادیق کثیرالسفر است .

 

  1. كسي‌كه مجموع رفتن و برگشتش يك روز دوازده ساعتي است بايد نماز را شكسته بخواند مثلاً با اتوبوس برود و با سواري برگردد.
  2. مقدار زماني كه مسافران يا نماز آنان مي‌ايستند نيز جزء زمان  حركت محسوب است هم‌چنين است مقدار زماني كه اتوبوس را براي تفتيش و امثال آن معطل مي‌كنند، ولي اگر راننده چند ساعتي در بين راه توقف كرد تا بخوابد يا استراحت كند جزء مسير و راه به حساب نمي‌آيد.
  3. اگر در بين راه وسيله‌ي حركت خراب شد يا براي راننده مشكلي پيش آمد كه افراد سختي غير متعارفي را متحمّل شدند نماز آنان شكسته مي‌شود ، اگر چه مجموع طي مسير و معطلي‌هاي بين آن از يك روز كم‌تر شود.
  4. دانشجوها و يا اساتيد دانشگاه‌ها كه زياد سفر مي‌كنند بايد نماز خود را تمام بخوانند. [يا به جهت اين‌كه به مقدار يك روز راه بين محل زندگي و محل درسشان فاصله نيست و يا به جهت كثير السفر بودنشان.]
  5. كساني كه محل زندگي با محل كارشان فاصله‌ي زيادي دارد نمازشان تمام است. [يا به خاطر نبودن يك روز راه يا به جهت كثرت سفر]
  6. فرماندهان نظامي و انتظامي، بازرگانان و پيشه‌وران سيار، سيم‌بانان، راهبان، ميهمان‌داران هواپيما، قطار و كشتي و و روزه‌ي خود را بگيرند. [يا به جهت زياد بودن سفرها يا به خاطر نبودن يك روز راه.]
  • آيه اله جناتي :   @jannaati
  1. كسي كه ، اگر رفتن او كمتر از چهار فرسخ نباشد بايد نماز را شكسته بخواند . بنابراين اگر رفتن سه فرسخ و برگشتن پنج فرسخ باشد بايد نماز را تمام بخواند. م 1286
  2. اشخاصی که شغلشان در سفر است مانند دانشجویانی که جهت تحصیل به شهر دیگر می روند و معمولاً جمعه ها به وطن خود بر می گردند یا از وطنشان برای کار و شغل به مسافت شرعی می روند و شب بر می گردند

 

 

محمد صالحي – 18/3/95

@beshnofekrkon

http://mahsan.rasekhoonblog.com



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در چهارشنبه 19 خرداد 1395  ساعت 7:19 AM نظرات 0 | لينک مطلب

ناقابلتر ، بهتر

 

گاهی اوقات با خدا خلوت کنید ، نگویید که ما قابل نیستیم .

هر چه ناقابل تر باشیم خداوند بیشتر اهمیت می دهد .

خدا کسی نیست که فقط خوبها را انتخاب کند .

خوبان ائمه (ع) هستند که دائما با خدا هستند .

خدا می گوید برویم به آنهایی که از من دورند ، سر بزنیم .

به شما گفته اند اگر یک جوانی خطا کار است ، نماز نمی خواند ،  اگر نمی ترسی که تو هم مثل او شوی برو و با او انس بگیر .

با او همنشین باش ، چای ، غذا ، خوراک ، به او بده ، با او رفیق باش .

او هم یک روز رنگ تو را خواهد گرفت ، چون رنگ ایمان ثابت است .

رنگ غیر ایمان است که اگر آفتاب بخورد ، می پرد .

رنگهای دنیا ثابت است .

 

ص 105 – طوبی محبت 2 – دولابی

محمد صالحي

@eshghonava

http://mahsan.rasekhoonblog.com

 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در سه شنبه 18 خرداد 1395  ساعت 8:35 AM نظرات 0 | لينک مطلب

حكم روزه در استفاده از دارو

 

  • مرحوم آيه اله غروي @arbabehekmat )

استفاده از انواع داروي تزريقي يا شياف در صورتي كه پزشك تجويز كرده باشد مبطل روزه نيست .

 ( كتاب فقه استدلالي ص 125 به بعد )

 

تزریق سرم غذایی مبطل روزه است ، اما تزریق غیر آن مبطل نیست .


قطره چشم و بینی اگر به ناحیه دهان و گلو وارد نشود باعث بطلان روزه نمی شود .


اسپری دهان یا بینی روزه را باطل نمی کند اما احتیاط در اجتناب از آن در زمان روزه است.

روزه داری که باید دارویی را طبق برنامه زمانی مشخص مصرف کند ، مجاز به روزه نیست ، بعدا در زمان بهبودی قضای آن را به‌جا می‌آورد ، کفاره ای هم بر گردنش نیست .

اگر بطور اتفاقي در روز دردي عارض شود نمي ميتوان با قرص آن را تسكين داد و روزه را ادامه داد ، چرا كه خوردن و آشامیدن دوا مطلق روزه را باطل می‌کند . تزریق همان دوا مشکلی ندارد و روزه با تزریق صحیح است . اگر تحمل درد به حد حرج و مشقت نرسیده خوردن و آشامیدن دوا در زمان روزه مجاز نیست .

  • آيه اله جناتي :   @jannaati

 استعمال آمپول های تقویتی که برای جلوگیری از ضعف انجام می شود برای روزه دار اشکال ندارد .

 

تزریق آمپول‌های تقویتی در حال روزه، مبطل روزه است.

مسأله11: زدن آمپول‌هاي تقويتي، سرُم‌هاي قندي و نظاير آن كه در حكم غذاست براي روزه‌دار جايز نيست، هم‌چنين ارسال برخي مواد تقويت كننده، از غير مجراي دهان براي روزه‌دار ممنوع است و روزه را باطل مي‌كند.

مسأله12: تزريق آمپول‌هاي بي‌حس كننده و دارويي كه تقويت كننده نباشد براي روزه‌دار اشكالي ندارد.

  • آيه اله صانعي

تزريق آمپول مطلقاً - چه مسکن باشد چه دارويى و چه تقويتى ، عضلانى باشد يا وريدى - مبطل نيست و مضر به روزه نبوده و خوردن و آشاميدن نمىباشد، اما اگر جنبه تغذيه اى دارد و بناست به عنوان غذاى بيمار در چند روز مورد استفاده قرار بگيرد ، احتياط واجب در گرفتن روزه و افطار نکردن و قضاى آن مى باشد چون شبهه عدم تفاوت آن با خوردن از راه دهان وجود دارد که همان منشأ احتياط مى باشد .

استفاده بيماران تنفسى و ريوى از اسپرى ها ظاهراً مبطل نيست و خوردن و آشاميدن محسوب نمى شود و مشمول ادله رسانيدن غبار به حلق نمى باشد .

استفتائات – سايت تبيان http://library.tebyan.net

 

محمد صالحي – 16/3/95

@beshnofekrkon

http://mahsan.rasekhoonblog.com



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در سه شنبه 18 خرداد 1395  ساعت 7:46 AM نظرات 0 | لينک مطلب

حكم خوردن و آشاميدن براي روزه دار در شرايط اضطراري

  • مرحوم آيه اله غروي@arbabehekmat )

خوردن جرعه اي آب  يا لقمه اي غذا براي كساني كه توان رساندن روزه به افطار را ندارند ابطال روزه نميكند .

( كتاب فقه استدلالي ص 125 به بعد )

 

  1. کسی که مرضی دارد که زیاد تشنه میشود و توان و تحمل تشنگی ندارد و یا برای او مشقت دارد روزه بر او واجب نیست و اگر غیرقابل علاج است قضا هم ندارد صرفا کفاره بدهد .
  2. كسي كه زياد گرسنه مي شود ، اگر روزه گرفتن برایش غیرقابل تحمل دارد ولی اگر به این حد نمی رسد باید تحمل کند .

کسانی که روزه می‌گیرند ولی تاب و تحمل تشنگی را ندارند، فقط به اندازه‌یی که جلوی تشنگی شان را بگیرد می‌توانند آب بنوشند و در این حالت روزه شان باطل نبوده و قضا هم ندارد.

مسأله16: اگر روزه‌دار به قدري تشنه شود كه از ادامه‌ي روزه بر جان خود بترسد يا روزه بر او كاملاً سخت شود يا به او ضرر مهمي برساند بايد به مقداري آب بنوشد كه خطر از او رفع شود و سيراب نشود و روزه‌ي او باطل نمي‌شود ، ولي اگر بيش از مقداري كه خطر از او رفع شود نوشيد روزه‌اش باطل مي‌شود و بايد قضاي آن را به جاي آورد.

مسأله17: انسان نمي‌تواند به خاطر ضعف و ناتواني جسمي روزه‌ي خود را بخورد ولي اگر ضعف او به قدري زياد است كه به طور عادي قابل تحمّل نيست، خوردن روزه اشكالي ندارد.

اگر در اثر بیمارى ویژه اى و یا گرمى استثنایى هوا ، فقط نیازمند به‏ آشامیدن آب است ، که تنها نیاشامیدن آب براى این بیمارى ویژه ، زیان آور و یا تنها طاقت فرسا است ، فقط به اندازه رفع ضرورت مى تواند آب بیاشامد و روزه اش درست است و قضا هم ندارد.

محمد صالحي – 16/3/95

@beshnofekrkon

http://mahsan.rasekhoonblog.com



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در سه شنبه 18 خرداد 1395  ساعت 7:43 AM نظرات 0 | لينک مطلب

دوست داشتن ، تنها نياز ذاتي انسان

ايكاش بشر مي فهميد ،  تنها نياز حقيقي و ذاتي او دوست داشتن ديگران است .

و چون نميداند و يا نميتواند آن را بروز دهد به هر راه متفاوتي ميرود و به هر چيزعجيب و رفتار غريبي متوسل ميشود ، حتي خشونت با كساني كه دوستشان دارد ، تا عقده هاي بجا مانده از اين تلمبارگي عشق دروني خود را خالي كند .

 

همانگونه كه بچه اي كه عاشق مادرش است ، وقتي او را براحتي نيابد ، سينه اش را چنگ ميزند و گاز ميگيرد و همه فكر ميكنند چه بچه نمك نشناسي .!

بسياري از خشونتهاي بشر نيز بخاطر عدم بروز و ظهور عشق ذاتي اوست .

و اين خصلت ذاتي اوست كه خداوند ، زمينيان را براي تمرين آن قرار داده تا از خامي بدر آيد و از آن معشوقه هاي زميني عبور كرده و به كل هستي ، كه چيزي جز خدا نيست عشق بورزد و آنگاهست كه عشق ، مامن و موطن اصلي خود را يافته است .

 

بجاي آنكه به اشتباه ، دنبال دوست داشته شدن توسط ديگران باشيم ، به درون خود ، سفري سخت و طاقت فرسا را شروع كنيم ( مراقبه ) و بذر عشقي كه خداوند در وجودمان ، كاشته است را شكوفا كرده تا آنجا رشد دهيم كه تمام هستي زير تابش تشعشعات محبت گونه آن قرار گيرد .

در آن لحظه است كه ديگر جز زيبايي خيره كننده هستي را نخواهيم ديد و دوست داشتن آن ، تجلي هويت ما خواهد شد .

پس فقط دوست بدار ، كه عاشقي كردن ، چيزي جز دوست داشتن نيست .

 

محمد صالحي – 8/3/95

@naghmehsokout

http://mahsan.rasekhoonblog.com

 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در دوشنبه 17 خرداد 1395  ساعت 7:21 AM نظرات 0 | لينک مطلب

زمان افطار – نماز مغرب

زمان نماز مغرب و افطار و اذان مغرب ، غروب آفتاب است ، البته احتیاط مستحب آن است که تا زوال سرخی طرف مشرق آسمان صبر کرد. (15 تا 20 دقيقه قبل از مغرب )

  • مرحوم آيه اله غروي @arbabehekmat )

زمان فرارسيدن نماز مغرب و افطار همان غروب آفتاب مي باشد و فاصله احتياطي تاييد نيست .

  • مرحوم آيه اله بهجت

وقت افطار روزه مغرب است . مغرب زمانی است که قرص خورشید در افق پنهان شود . ( همان غروب اوليه خورشيد ) .

توضیح المسائل مراجع - مساله 735

  • آيه اله صانعي

وقت افطار و نماز مغرب، مغرب مي باشد و مغرب همان گونه که برخى از علماى بزرگ شيعه فتوا داده اند همان غروب عرفى است که خورشيد غروب مي کند و در تحقق مغرب ذهاب حمره مشرقيه ( برطرف شدن سرخى طرف مشرق) لازم نيست ، گرچه کمى صبر کردن بعد از غروب عرفى و استتار قرص ، مطلوب است .

استفتائات – سايت تبيان http://library.tebyan.net

محمد صالحي – 16/3/95

@beshnofekrkon

http://mahsan.rasekhoonblog.com

 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در دوشنبه 17 خرداد 1395  ساعت 7:19 AM نظرات 0 | لينک مطلب

شرط ديدن هلال ماه جهت روزه رمضان

 

رؤیت هلال با چشم مسلّح (دستگاه) هم ثابت می‌شود.

هر طریقی که اطمینان به حلول ماه رمضان صورت گیرد قابل قبول است ، چه رؤیت هلال، چه محاسبات ریاضی نجومی.

 

  • مرحوم آيه اله قابل

اگر منجمین به شکل دقیق علمی حلول ماه را خبر دادند در همه جای دنیا موظفیم به نظر آنها عمل کنیم.

انسان خودش در اول ماه، هلال را ببيند يا به جهتي از جهات برايش يقين حاصل شود كه اول ماه شده است مثلاً از گفته‌ي اهل هيئت و نجوم كه متخصصان اين فن هستند، يقين كند كه ماه متولّد شده و از سيطره‌ي نور خورشيد رهايي يافته است و قابل ديدن است.

 

محمد صالحي – 15/3/95

@beshnofekrkon

http://mahsan.rasekhoonblog.com

 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در یک شنبه 16 خرداد 1395  ساعت 1:38 PM نظرات 0 | لينک مطلب

همانگونه كه بشر براي افزايش توانايي هاي جسماني خود و پرورش استعدادهاي آن ، باشگاه هاي بدنسازي تاسيس و وسايل مختلفي را طراحي و توليد كرده است ،

خداوند نيز براي پرورش استعدادهاي روحاني انسان ها كه چيزي جز ارزشها و ملكات اخلاقي نيست ، دنياي زميني را به عنوان باشگاه روح سازي ، خلق و انسان هاي مختلف  را ( براي يكديگر ) وسايل اين باشگاه ، براي تمرين خصوصيات مختلف اخلاقي و رشد آنها ، قرار داده است .

 

پس بیائیم ، یکبار ، به همه چیز ، حتی به خودمان ، جور دیگر نگاه کنیم ،

                                       و این آغازیست بر دیدن همه چیز ، آن گونه که واقعیت است ،

                                                                                           و واقعیت ، چیزی جز زیبایی

                                                                                                                       و جلوه خدا نیست .

محمد صالحي – 10/5/89

@naghmehsokout

http://mahsan.rasekhoonblog.com



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در یک شنبه 16 خرداد 1395  ساعت 8:16 AM نظرات 0 | لينک مطلب

بلوغ دختران در ۹ سالگی ظلم به او و افترا به اسلام است . مرحوم آیه اله غروی

 

  بلوغ ، از موضوعات است و یک امر طبیعی می باشد ، و وظیفه شارع نیست که موضوع را تعیین کند . چنانکه شان و وظیفه فقیه هم نیست .

 

نشانه طبیعی بلوغ ، احتلام و حیض است ، در هر سنی که تحقق یابد .

 

آیا دختر که باید بیش از پسر کسب نیرو کند ، و قوای او از تمام جهات کامل گردد ، تا توان حمل و رضاع و تربیت فرزندان سالم و قوی را داشته باشد و نیروی جامعه فعال را تامین نماید ، اگر از ۹ سالگی او را به روزه ، حج و سایر فرائض تکلیف الزامی کنیم ، چه نیرویی بدست خواهد آورد ؟

 

و آیا اندک نیرویی هم که دارد ، در اثر تکالیف ایجابی از دست نمی دهد ؟

 

دین اسلام ، شریعت سهله سمحه و آسان و روان است .

کتاب خدا و سنت نبی هم بر این نکته تاکید دارند .

یرید الله بکم الیسر و لایرید بکم العسر - بقره ۱۸۵

 

یعنی احکام الهی سخت و دشوار نیست و در همه آنها رفاه و سعادت بشر ملحوظ است .

 

و ماجعل علیکم فی الدین حرج - حج ۷۸

 

و لایکلف الله نفسا الا وسعها - بقره ۲۸۶

 

و پیامبر (ص) فرموده :

 

بعثت بالحنیفیه السهلهدالسمحه - نهایه ابن اثیر

من به دین آسان و روان مبعوث شده ام .

 

رفع عن امتی ... ما لایطیقون - کافی /وافی ، کتاب الایمان و الکفر ، ص ۱۸۲

 

از امت من تکالیفی که طاقتش را ندارند برداشته شده است .

 

با این آیات و روایات واضح است که شارع ، حکم فوق طاقت نمیکند .

 

شریعتی که مبنای احکامش ، حمایت از ضعیف است ، باید در تمام آن احکام ، این حمایت متجلی گردد .

 

آیا می توانیم ادعا کنیم که دین اسلام ضامن حفظ جان و سلامت و بهداشت و تکامل جسم و روح و تامین جمیع اسباب و عوامل ارتقا بشر است ، ولی وقتی احکامش را عرضه کنیم در بین آنها حکمی این چنین یافت شود که " دختر ۹ ساله مکلفه است و .. " .

 

اولا چنین حکمی خالی از حکمت است و نمی توان به خداوند حکیم مستند دانست .

 

ثانیا عقلا آن را نمی پذیرند ، بلکه به اسلام هم بدبین می شوند ....

 

بنابراین الزام دختر ۹ ساله به انجام تمام وظایف شرعیه ، عسر و حرج است نه وسع و یسر ...

و استناد آن به اسلام ، بزرگترین ظلم در حق آن و افترا به شارع آن می باشد .

 

کتاب مبانی حقوق در اسلام ، ص ۵۸۳ به بعد

 

محمد صالحی - ۱۴/۳/۹۵

@beshnofekrkon

http://mahsan.rasekhoonblog.com



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در یک شنبه 16 خرداد 1395  ساعت 8:13 AM نظرات 0 | لينک مطلب

روزه برای دانش آموزان ، دانشجویان و اساتید و اشخاصی که کار فکری میکنند

 

سوال :

 

امتحانات من در بعد از ظهر ماه رمضانه و میدانم  تا اون وقت روزه بودن ، هم ضعف میگیرم و هم روی قوای دماغی من اثر گذاشته  و قاعدتا  نمیتوانم از حافظه و علم خود استفاده درست کرده و باعث خرابی امتحانم میشود ، 

از طرف دیگر برای کار تدریس خود ، امکان بهره دهی خوب  و قابل قبول از نظر آموزشی نخواهم داشت ، چکار کنم ؟

 

* آيه اله جناتي :

 

در فرض مسأله اگر روزه گرفتن برایتان واقعاً مشکل است و موجب عسر وحرج برای شما در زندگی می شود می توانید روزه نگیرید ولی قضای آن بعد از ماه رمضان برشما واجب است و کفاره هم ندارد .

مگر اینکه قضای آنرا تا ماه رمضان بعدی بجای نیاورید ودر این صورت کفاره هم واجب می شود .

 

* آیه اله عابدینی :

 

 احتمال ضرر معتنابه ، مجوز افطار است و مرجع تشخیص خود مکلف است .

 

* آيه اله .... :

 

قرآن می گوید : لایکلف الله نفساً إلا وسعها!!!

بنابراين ، دفع ضرر محتمل ، عقلا و شرعا لازم و گاهی واجب است . 

 

ولی اگر طبق نظر معروف ، مسافت حدود ‌24 کیلومتر را به قصد سفر برود و برگردد ، مطابق با احتیاط  آقایان مراجع بوده و مي تواند روزه اش را بشكند !!!

 

* سایت مرحوم آیه اله غروی :

 

اینگونه افراد اگر به حقیقت خودشان را در بی طاقتی و یا سختی می بینند ، روزه گرفتن را به روزهایی موکول کنند که بی طاقت فرسایی و با سختی کمتری ادا دین نمایند . اما حتما این کار را بکنند .

 

نتيجه گيري از نظرات فوق :

 

اگر شخصي از نظر ذهني و یا حتی بدنی مشکل پیدا میکند بگونه ایکه امتحان و يا تدريس و يا هر كار ديگري كه بر فكر و حافظه و .. استوار است را تحت تاثیر قطعي قرار می دهد ، نباید بگیرد و بعدا قضا کند .

 

البته تشخیص عسر و حرج و طاقت فرسابودن بر عهده خود شخص بوده و عرف عقلا تایید کنند .

 

محمد صالحي – 8/3/95

@beshnofekrkon

http://mahsan.rasekhoonblog.com



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در یک شنبه 16 خرداد 1395  ساعت 8:02 AM نظرات 0 | لينک مطلب

دستور خداوند به مجادله احسن با مردم يعني چگونه ؟

 

سوال :

 

پیامبر در راستای ابلاغ دعوت خود ، از آموزه های متعدد علمی و تاریخی سود جسته است و این هردو ، در حوزه کارکرد علم تجربی و فهم بشری بوده که در گذر زمان دچار تغییرات زیادی گشته و طبیعتا ، علم گوینده آنها را به چالش می کشد .

 

و وقتی که پیامبر از آنها در راستای مقاصد خود کمک گرفته و عنوان وحی الهی مضبوط در کتاب قرآن را به آنها داده است ، آیا علم خدا و یا خدایی بودن دعوت پیامبر را به چالش نمی کشد ؟

 

جواب :

 

انسان ، در میدان بیان افکار و اندیشه های خود و دعوت دیگران به فهم و تمکین نظرات او ، ناچار از برقراری ارتباط دوستانه و ایجاد اطمینان در مخاطب خود بوده ، بگونه ای که عقل و بدنبال آن ، منطق استدلالی آنها را به مبارزه علمی و جدال بکشد . و این همان مجادله به کمک بهترین و موثرترین ابزار می باشد .

 

        آنجا که خداوند می فرماید :

   " ادع الى سبيل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتي هي احسن ان ربک هو اعلم بمن ضل عن سبيله و هو اعلم بالمهتدين .  سوره نحل – آيه 125

 

        " با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن و با آنان به [شيوه‏اى] كه نيكوتر است مجادله نماى در حقيقت پروردگار تو به [حال] كسى كه از راه او منحرف شده داناتر و او به [حال] راه‏يافتگان [نيز] داناتر است .

 

و پیامبر نیز از این منظر که بشری بود همانند دیگر افراد انسانی ، و در جامعه ای زندگی می کرد که آموزه های معرفتی و یا شاخص های علمی خاص خود را داشت ، و در زمانی می زیست که یافته های علمی و منطق استدلالی آن دوره تاریخ بر آن مستولی بود ، از این قاعده مستثنی نبود ، و نشاندن خداوند در جایگاه او جهت صحت سنجی و ارزش دهی آموزه هایش ، به این معنا که می توانست بدون در نظر گرفتن فهم تاریخی آن دوران سخن گفته باشد ، و یا نشاندن عقلانیت مدرن و فهم منطقی عقلای امروزین در جایگاه معیار سنجش شیوه و گفتار آن مردمان و مخاطبان عصر نزول ، یک اشتباه مسلم غیر عقلانی بوده که بیشتر به سفسطه و تجاهل می ماند تا نگران عقلانی بودن تاریخ گذشته پیامبر .

 

اما آن مجادله احسن ، که به دستور خداوند ، مبنای بیان و دعوت پیامبر بود ، چه معیارهایی دارد ؟

 

1. حداکثری از ابزارهای طرف مقابل ( گزاره های علمی و یا اندوخته های تاریخی طرف مقابل )

 

2. پایبند بودن به ابزارهای زبانی و اصطلاحات و آرایه های ادبی و شیوه های تفهیم مطلب مخاطب مستقیم مورد مجادله .

 

3. خارج نشدن از محدوده فهم طرف مقابل ( استفاده از ادله و یا مطالب موجود در منابع معرفتی و استدلالی طرف مقابل)

 

4. از افراد مورد تایید طرف مقابل ( تایید و یا بکارگیری نظریه های رایج دانشمندان و اطبا و منجمین و تاریخ دانان و متنفذین عصر نزول )

 

5. از مواجه شدن با افرادی که مورد تایید و یا احترام توده مردمند و این مواجهه سودی در پیشبرد اهداف مجادله ندارد . ( دانشمندان بند 3)

 

6. از ایجاد میدان های جدید و متعدد در مبارزه ( دانشمندان بند 3 را به رویارویی با خود تحریک نکنیم . )

 

7. نگوئیم که توان و یا ابزار تجربی اثبات آن را نداریم . ( مانند ورود به مباحث علوم نجوم و فیزیک و پزشکی و ... که تجهیزات و آزمایشگاه های خود را می طلبد و نظریه های رایج ، برگرفته از اندوخته های موروثی گذشتگانی است که به تکرار و تواتر برای مردم ارزش علمی صحیح پیدا کرده اند و صاحبان و حاملان آنها را آگاهان به جهان درون و پیرامون خود می دانند و قابل مکرمت و تعظیم . )

 

با توجه به قواعد و معیارهای فوق ، این نکته روشن می شود که هر انسانی که بخواهد اندیشه خود را بیان و رواج دهد ، بایستی به زبان و شیوه ای سخن بگوید که نه تنها طرف مقابل را تحریک به مقابله نکند ، بلکه آموخته های قبلی او را که تاثیری در تکذیب و یا نگاه منفی به اندیشه او ندارند را یا به چالش نکشد و یا مسکوت گذارد و یا در مواقع لزوم ( با یکسری پالایشها ) به خدمت استدلال های خود در آورد .

 

و نه تنها پیامبر نیز چنین کرده ، چرا که بشر بوده و جز این مسیر ، راه عقلانی دیگری نداشته ، که خداوند نیز برای ابلاغ مقصود خود به بشری به نام پیامبر ، از تنزیل و انزال و فروکاستن به حد فهم او استفاده کرده است .

 

آنجا که خداوند می فرماید :              

 

      " إِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ ... عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ   - شعرا – 192

 

       " و راستى كه اين [قرآن] فروکاستن ( مقصود ) پروردگار جهانيان است .... بر قلب تو تا بتوانی

خلق را انذار کنی .

 

براي مطلب كامل و آيات و روايات مربوطه به مقاله زير در بلاگ مراجعه شود :

 

چرايي وجود آيات علمي و تاريخي در دعوت توحيدي پيامبر(ص)

محمد صالحی  25/ 8 / 92 

http://mahsan.rasekhoonblog.com

@beshnofekrkon

 

 

 

 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در چهارشنبه 12 خرداد 1395  ساعت 7:24 AM نظرات 0 | لينک مطلب

نشانه های فقاهت

 

* فقیه مشکل گشاست . اگر کسی درس بخواند و براي خلق مشکل درست کند و راه خدا را مشکل کند ، فقیه نیست . فقیه راه را آسان می کند .

 فقیه یعنی کسی که تقلاّ می کند احکام را آسان کند و در آیات و روایات دقّت می کند که کار را براي خلق آسان کند .

مثلاً اگر براي پاك شدن چیزي ، من دو بار آن را آب می کشم ، اومی گردد ببیند می شود به یک بار اکتفا کرد ؛ نه اینکه تلاش کند که ثابت کند سه بار باید آب کشید .

* فقیه یعنی مشکل گشا . خدا نکند آدم با درس خواندن مستشکل شود و به جاي حلّ مشکلات خلق ، در آنها تردید و شک ایجاد کند و باور آنها را متزلزل نماید .

* فقیه کسی است که اگر کتابی حجیم است ، آن را عصاره کشی و خلاصه کند ونصف کند .

 

منبع : عارفانه های دولابی از کتاب " مصباح الهدی – مهدی طیب – ص 343 - 344 "

 

محمد صالحی – 14/3/89

@beshnofekrkon

http://mahsan.rasekhoonblog.com

 

 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در سه شنبه 11 خرداد 1395  ساعت 3:24 PM نظرات 0 | لينک مطلب

این قطره ها كه بر گونه من روان بيني !

 

رشحه های خونین قلب سالها مجروحی است ،

 

که هم زخم عاشقی  بر دوش میکشد !

 

و هم زخم معشوق را در خود به یادگار ،

نگه داشته است !

 

محمد صالحي   

25/11/94

 

@naghmehsokout

http://mahsan.rasekhoonblog.com

 

 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در سه شنبه 11 خرداد 1395  ساعت 7:53 AM نظرات 0 | لينک مطلب

اخلاقی که با تلاش بیاید غیر اخلاقی است.

 

اخلاق باید  بسیار آسوده و آسان  بیاید، درست  مانند  سایه ات .

 

تو سایه را به دنبال خودت نمی کشی ،  به سادگی همراهت می آید .

 

اما این اتفاق رخ نداده ، آنچه که از نظر روانی رخ داده ، بشریتی بیمار  است.

 

همه تنش دارند ، هر کاری که انجام می دهی این درگیری  وجود  دارد که آیا درست  است یا غلط. 

 

طبیعتت به یکسو  می رود و شرطی شدگی ات به سویی دیگر ، و خانه ی تقسیم شده نمی تواند مدتی دراز دوام داشته باشد ...

 

اخلاق به خودی خود می آید وقتی که شروع به درک هوشیاری خودت می کنی ،

 وقتی که ساکت تر و آرام تر می شوی اخلاق در اعمالت منعکس می شود .

 

این تصمیمی از جانب تو نیست بلکه چیزی طبیعی همچون ، شکفتن گلهای رز خواهد بود .

@oshoi

#اشو_مراقبه

 

@eshghonava

http://mahsan.rasekhoonblog.com



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در دوشنبه 10 خرداد 1395  ساعت 3:02 PM نظرات 0 | لينک مطلب

عشق جایی جز دل ندارد ،

میهمان ناخوانده است .

 

بی اجازه می آید ،

ساکن میشود .

 

و به میل خود ،

هر چه هست را ،

یا خراب میکند ؛

و یا به باد فنا میدهد ؛

و حتی دیگر آبرویی برایت نمیگذارد .

 

و من فهمیدم ،

کاری از دست کسی برنمی آید .

 

خسته میشوی ،

از بس با او ستیزه می کنی .

 

بگذار فرمان تو در دست خودش باشد .

چشم ببند ،

راه پر از کشته و راهزن است .

 

نه از عقل کسی بشنو ،

و نه به نصیحت کسی اعتنا کن .

 

راه خود بگویدت که چون بایدت رفت .

 

او دیگر میهمان ناخوانده تو نیست ؛

که تو میهمان او خواهی بود .

 

با وجود او لحظه ای درنگ نکن ؛

که سوار بر قالیچه سلیمانی و ،

تا عرش خدا ،

بی نفس خواهی رفت .

 

محمد صالحی - شب  25/1/95

 

كانال نغمه های سکوت

@naghmehsokout

آدرس بلاگ اینترنتی

http://mahsan.rasekhoonblog.com



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در دوشنبه 10 خرداد 1395  ساعت 7:12 AM نظرات 0 | لينک مطلب

هفت شهر عشق عطار

عطار مراحل هفتگانه ای را برای سير و سلوك و طلب حقيقت و رسيدن به درجات عاليه خود سازی تا آگاهی كامل و رسيدن به ديدار روی دوست در نظر گرفته است:

 

۱. طلب 

۲. عشق

۳. معرفت

۴. استغناء

۵. توحيد

۶. حيرت

۷. فنا يا فناء فی الله.

 

اين هفت وادی در منطق الطير به این شکل بیان شده :

 

گفت ما را هفت وادی در ره است

چون گذشتی هفت وادی درگه است

 

۱. وادی طلب:

 

طلب آتشی است که به عنایت خداوند در جان سالک می افتد و شوقی عظیم برای دریافت حقیقت جان سالک را فرا میگیرد.

در اين وادی ، سالك راه حقيقت، بايد مردانه گام در راه نهد و از خود بگذرد و همت قوی دارد.

در همه حال و همه جا يار را بجويد و به دنبال او كه در درون وی است، كند و كاو و جستجو نمايد.

اين وادی وادی پر خطری است ولی سالك نبايد وحشتی به دل راه دهد؛ او باید سر تا پا تسليم رضای او باشد و بكوشد تا او را در پیدا و پنهان بيابد كه عاقبت جوينده يابنده بود.

 

۲. وادی عشق:

 

 درين وادی ، وجود طالب و سالك مالامال از عشق و شوق و مستی می گردد.

او چون صراحی لبريز می شود . عشق وجودش را چنان پر می سازد كه يكسره آتش سوزان می شود و در تب و تاب می افتد.

عشق به پروردگار به صورت عشق به همه مظاهر هستی كه جلوه رخ دوست هستند، نمودار می گردد و در عين سوز و گداز و اشتعال درون، سر تا پا خوبی و صفا و صلح و آشتی می گردد.

می سوزد و به ياد دوست، همه كس و همه چيز را دوست می دارد.

در اين حال ، سالك خود را در مسير و جريان كل كاينات می بيند و با تمام ذرات هستی همراه و همراز می گردد.

 

۳. وادی معرفت:

 

اینجا ، وادی شناخت است. به نظر عرفا ، اصل معرفت در شناخت خداوند است و به قول هجويری كه در كشف المحجوب مي فرمايد:

"معرفت حيات دل بود به حق،

و اِعراض سر جز از حق،

و ارزش هر كس به معرفت بود

و هر كه را معرفت نبود بی قيمت بود"

 

در این وادی ، عارف نسبت به نفس خود و ذات حقيقت شناخت پيدا می كند و چشم دل و جان ، چشم سر و چشم درونی وی باز می شود و بنا به تعبيری در اينجاست كه عارف پاكدل ، چشم جانش به حقايق و رموزِ دستورهای دين و هدف انبياء باز می گردد.

 

۴. وادی استغنا

 

درين مرحله ، صوفی و سالك چنان به « او » متكی می گردد كه از همه چيز و همه كس جز او بی نياز می گردد.

او خود را در كوی امن و رجا مستغنی می يابد و از همه مال و مقام و جلوه های وسوسه انگيز زندگی بيكباره دل می كند و طمع می برد.

اين وادی ، پشت پا زدن به هوس ها و جلوه های دنيايی ، پا گذاردن بر سر افلاك و نه گنبد ميناست و اينجاست كه سالك می تواند با افتخار خود را بالاتر و برتر از عالم خاكی مشاهده كند و صفات خداوندی را در وجودش متجلی ببيند.

 

۵. وادی توحيد:

 

اكنون عارف به وادی توحيد می رسد .

 

چشم دل باز کن كه جان بينی

آنچه نا دیدنی است آن بینی

 

در اين وادی ، چشم دل وی باز میشود ، موحّد شده و  وحدت عالم را رویت میکند. 

او مشاهده می كند كه در جهان « يكی هست و هيچ نيست جز او » و بر هر چه می نگرد او را در وی می بيند.

در اين حالت ، عارف همه چيز و همه جا را چون مظهر و آفريده اويند زيبا می بيند و می ستايد و به قول باباطاهر:

 

به دريا بنگرم دريا ته بينم

به صحرا بنگرم صحرا ته بينم

 

به هر جا بنگرم كوه و در و دشت

نشان از قامت رعنا ته بينم

 

وی حتی جدا دانستن حق را از خود و از عالم هستی كه جلوه رخ دوست است دوگانگی و دوئیت می داند.

 

۶. وادی حيرت:

 

 در اين مرحله ، در دل عاشق و اهل الله ، در وقت تامل و تفكر و حضور ، حيرت و سرگردانی وارد می شود و آنگاه او چنان متحير می شود که راه تفکر بسته میشود.

سالک به هر چیز می نگرد او را معرفتی جدید دست میدهد و سرگشته تر و حیرانتر از قبل میشود او در طوفان معرفت سرگردان می شود و در وادی حیرت مقیم.

 

۷. وادی فنا:

 

 اين مرحله ، مرحله نيستی و محو شدن سالك است از خود و بقای در حق.

در اين حال ، منيّت و خود خواهی وی به همراه همه صفات مذموم و ناپسند نابود می شود و وجودش زنده می گردد به صفات پسنديده و محمود الهی.

ابوسعيد ابوالخير مي فرمايد: « زندان مرد ، بود مرد است »

درين مرحله است كه انسان به آزادگی مطلق می رسد .

فنا ، پايان راه سير الی الله است و شروع بقاء بالله و يا شروع سير فی الله.

در اين حال است كه انسان متخلق به اخلاق الله می گردد و لياقت جانشينی خدا را و جايگاه خليفه الهی را پيدا می كند.

و چنان غرق دريای افعال الهی می شود كه نه خود را و نه غير را اراده ای نبيند جز فعل و اراده و اختيار مطلقه حق تعالی.

در اينجا سالك به ايمان كامل می رسد و تسليم محض است.

يعنی مسلمان واقعی كه هدف غائی و نهائی اسلام و هر دين توحيدی ديگر است ، تسليم محض بنده است به اراده و مشيت او.

 

محمد صالحي

@beshnofekrkon

http://mahsan.rasekhoonblog.com

 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در یک شنبه 9 خرداد 1395  ساعت 2:31 PM نظرات 0 | لينک مطلب

خدايا

تو گفتي دعوتم كنيد ،

در لحظه حضور دارم .

 

پس تو بيا

كه ما گامهامان لنگ است

و بال پروازمان شكسته

و ناي آمدن هم نداريم

 

لاكن سخت محتاج با هم بودنيم .

محمد صالحي

@naghmehsokout

http://mahsan.rasekhoonblog.com



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در یک شنبه 9 خرداد 1395  ساعت 7:23 AM نظرات 0 | لينک مطلب

اگرزندگي تو سراسر مهر و همدردي شود ،

نشانه اي است ،

 كه در درون دگرگون شده اي .

 

مهر تو،  نماد و مظهر چيزي است ،

 كه در دروني ترين هسته وجودت رخ داد.

 

به ژرفاي مراقبه برو تا به مهر دست يابي .

 

 اين حقيقت نهايي است .

 

اشو

 

@eshghonava

http://mahsan.rasekhoonblog.com



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در یک شنبه 9 خرداد 1395  ساعت 7:22 AM نظرات 0 | لينک مطلب

زندگي ، جاده اي هموار نيست

آيا فكر كرده ايم كه بيشترين تصادفات در جاده هاي صاف و هموار و طولاني اتفاق مي افتد ؟

در جاده اي كه پر از پيچ و خم و ناهمواري است و مملو از تردد ديگران است ، باعث مي شود كه راننده در تمام لحظه ها ضمن كنترل سرعت خود ، هشياري خود را حفظ كرده و بدليل توجه به اطراف ، از مواهب و زيباييهاي طبيعي نيز بهره لازم را ببرد .

ولي در جاده صاف و هموار ، بدليل اطمينان راننده به جاده ، با تمام سرعت رو به جلو رفته بگونه اي كه كمترين لذتي از شرايط فعلي و اطراف خود نخواهد برد و از طرف ديگر چون خود را آماده رويارويي با اتفاقات غير قابل پيش بيني نكرده است ، با كوچكترين تغيير در جاده ، كنترل خود را از دست داده و تا ورطه مرگ نيز خواهد رفت .

 

زندگي ما انسانها نيز جاده ايست از تولد تا مرگ كه در دوگانه هاي سختي و آساني و شادي و غم غير قابل پيش بيني زيادي تنيده شده است كه همه اين حالات بايستي موجب افزايش هشياري ما در ارتباط با هر لحظه از زندگي شده و ضمن رعايت اصول صحيح زيست اخلاقي ، از همه آنچه با آن روبرو هستيم و يا در اطرافمان ميگذرد بهره هاي معنوي و لذت دروني ببريم .

پس رنجها و سختيها ، ابزار هشياري و كنترل حركت ما در مسير رو به رشد معنوي ماست . بشرطي كه آنها را اضافه و يا درد و غم نناميم و با آنها نجنگيم .

زندگي ، ميدان رقابت با هيچ كس نيست ، حتي با خود . بلكه مسيري است براي رفتن تا ابديت حضور در محفل خداوند .

 

محمد صالحي – 27/2/95

@naghmehsokout

http://mahsan.rasekhoonblog.com

 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در شنبه 8 خرداد 1395  ساعت 7:55 AM نظرات 0 | لينک مطلب


  • تعداد صفحات :5
  •    
  • 1  
  • 2  
  • 3  
  • 4  
  • 5  
Powered By Rasekhoon.net