بازخوانی مفهوم جاهلیت
تحولات شبه جزیره عربستان در آستانه فرو پاشی ایرانشهری ساسانی و برآمدن دین اسلام ، برخلاف آنچه در ایران مشهور است، ناگهانی و حیرت انگیز نبود.
بلکه تحولاتی طبیعی و آمیختهای از منازعه و مصالحه بین اعراب آن زمان بود که به تشکیل دولتی مقتدر انجامید.
بنیان تجمع و تشکل اعرابی که بعدا مسلمان خوانده شدند، ابتدا پیمانهای قبیلهای برای صلح بود ، سپس به امر اعتقادی حول دین جدید تبدیل شد و سرانجام ، همه چیز در خدمت بسط قدرت سیاسی قرار گرفت.
این قدرت بهشدت تابع عرفی بود که عمدتا میراث عصر جاهلی بود که اسلام آنها را امضا کرده بود.
از این حیث حاکم شدن پیامبر در مدینه ، بیعت قریش با او و سپس دست به دست شدن قدرت سیاسی بین خلفای راشدین در چارچوبی کمابیش مانند همان روشی انجام شد که در یونان باستان بود :
در یونان توافق «شهروندان آزاد» از طریق دموکراسی مستقیم و انتصاب حاکم و در شبه جزیره عربستان از طریق توافق «سران قبایل» و نصب امیر.
تمردهای قبیلهای و عصیان بردگان در برابر نجبای عرب که در ایران بر آن تاکید میشود، فرع داستان بود.
نیاز به مرکزیت سیاسی و غلبه کردن بر منازعات طولانی ، نیازی بود که سالها پیش از ظهور اسلام پدید آمده بود.
اما اعراب شبه جزیره ، برای تحقق این هدف ، دستگاه نظری منسجمی نداشتند.
مناسک و آیینهای دینی و فرهنگی قبایل با هم فرق داشت و تنها نقطه وصلشان مکه بود که حریم امن شناخته میشد و کعبه که زیارتگاه و محل طوافشان بود.
«هر قبیلهای خدای خاص خود را داشت که معبود بلاواسطه به شمار می رفت. در عین حال به خدای متعال که او را الله مینامیدند هم اعتقاد داشتند. اما گفته شده است این اعتقاد چندان قوی نبوده و فقط هنگام خطر پر رنگ میشده است. خدایان فرعی یا بتان واسطه شفاعت نزد الله بودند.»
تکثر خدایان مانع فائق آمدن بر پراکندگیها بود .
خدایان فرعی ، چیزی شبیه الهههای یونانی بودند و هر یک نماینده یکی از مفاهیم انتزاعی . مثلا جَدّ خدای بخت بود، َودّ خدای دوستی و مهر و مناف خدای بلندی.
یکی از تصورات رایج در ایران این است که در زمان بعثت پیامبر اسلام، ساکنان شبه جزیره عربستان، مردمانی نادان و بی سواد و بی فرهنگ و بی اخلاق بوده اند و پس از اسلام آوردن به مردمانی فاضل و بافرهنگ و شریف و اخلاقی تبدیل شده اند.
اما تاریخ آن سامان چیز دیگری می گوید: ساکنان شبه جزیره عربستان در قرن ششم میلادی، یعنی همان روزگاری که ایرانشهری ساسانی رو به زوال بود، مردمانی بودند پایبند به فضایل اخلاقی مانند «شجاعت در پیکار، بردباری در مصائب، وفاداری به افراد قبیله خود، سخاوت با نیازمندان و تنگدستان، مهمان نوازی از مهمانان و رهگذران».
در کنار این فضایل عملی باید از فضیلت دانش اعراب، به ویژه فنون خطابه و فصاحت و بلاغت هم گفت که همگی در شعر عرب آن روزگار متبلور بوده است.
افزون بر اینها، عرب عصر جاهلیت، مناسک دینی سازمان یافته ای داشت که تقریبا همه آنها به امضا و تایید پیامبر اسلام رسید:
زیارت و طواف کعبه دقیقا در ذیحجه بود و این ماه و ماههای ذیقعده و محرم ماههای حرام بود.
مکه نیز حرم به شمار میرفت. در طول حج ریاضت و محرماتی مانند منع جنگ و منع همبستری و شکار داشتند.
نهم ذیحجه به عرفات می رفتند. سپس به مزدلفه (مشعر). سنت قربانی به قصد قربت وجود داشت. عقیقه (قربانی برای فرزند) هم وجود داشت. پیامبر همه اینها را حفظ کرد.
بت پرستی اعراب با بت پرستی مناطق دیگر از جمله رومیان فرق داشت. بت ها خودشان شایسته پرستش نبودند بلکه واسطه شفاعت انسان نزد «الله» بودند و لات و عزی و منات را از آن رو تکریم میکردند که آنها را دختران الله میدانستند.
از اینها مهم تر اینکه زبان عربی به کار رفته در قران، به ویژه سجع آن ادامه ادبیات مسجع دوران جاهلی است که اساسا ساخته کاهنان بتپرست و شاعران بود.
همچنین چند دهه پیش از بعثت پیامبر اسلام، اندیشه چندخدایی و شرک در حال برچیده شدن بود و بر شمار حنفا یا پیروان ابراهیم پیامبر افزوده شده بود.
پیامبر اسلام هم از جمله همین حنفا بود. واژه اسلام که به معنای «تسلیم» است، دقیقا منطبق با باور اعراب عصر جاهلی به «تقدیر و رضا» بود.
پیامبر اسلام به این باورها چیزی افزود که که از قدرت تفکر و تخیل اعراب جاهلی خارج بود. آن افزوده اساسی، موضوع نوشته بعدی است.
* برگرفته از کتاب تاریخ فلسفه در اسلام/ گروه نویسندگان/ ویراستار محمد میان شریف/ نشر جهاد دانشگاهی
دكتر محمود صدری جامعهشناس ایرانی و استاد دانشگاه در آمريكا
http://mahsan.rasekhoonblog.com
قسمت اول :
گاهي مجدد به مفاهيم جاهليت و آثار ظهور اسلام
ادامه دارد :
گاهي مجدد به مفاهيم جاهليت و آثار ظهور اسلام – خلق دو مفهوم جديد توسط پيامبر