زمینیان ،

فانی اند و تمام شدنی .

 

آسمانی شو ،

تا جاودانه بمانی .

 

محمد صالحی ۲۵/۲/۹۴

http://mahsan.rasekhoonblog.com



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در سه شنبه 30 آذر 1395  ساعت 7:46 AM نظرات 0 | لينک مطلب

اختلاف عرف و شرع

🔸 عرف هيچ گاه نمى تواند بر احكام شرعى مقدم شود .

نقش عرف همانا فهم نصوص دينى از كتاب و سنت در زمينه هاى مربوط به عرف است.

گاهى ريشه اختلاف شرع و عرف در تنوع فضاهاى عرفى با يكديگر نهفته است.

به عنوان نمونه فتاوايى هست كه مي گويد: "جايز نيست مردان لباس زنان را بپوشند و براى زنان نيز جايز نيست كه لباس مردان را بپوشند."

اگر فرض كنيم كه نوعى لباس ابتدا مخصوص مردان باشد؛ ولي استفاده از آن فراوان شود تا جايى كه مثل شلوار، لباس مشترك شود در چنين حالتى اگر عرف پيش دستى كرده و اين لباس مخصوص را تبديل به پوششى مشترك كند، در حقيقت موضوع را تغيير داده است و پس از آن، اگر زن شلوار به تن كند ديگر لباس مخصوص مردان را نپوشيده است؛ زيرا ديگر شلوار به لباسى مشترك تبديل شده است.

بنابراين گاه عرف دخالت مى كند و موضوعات را تغيير مى دهد؛ اما هيچ گاه نمى تواند حكم شرعى را تا زمانى كه موضوع آن ثابت باشد، تغيير دهد.

 

دنياى جوان، ص٢١٤

 

كانال تلگرام علامه فضل الله

http://mahsan.rasekhoonblog.com

 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در سه شنبه 30 آذر 1395  ساعت 7:24 AM نظرات 0 | لينک مطلب

 بمناسبت #سالگرد رحلت فقیه عالیقدر مرحوم استاد #منتظری

❤️او كه آنقدر خدايي بود كه اجازه حتي يك دست بوسي به كسي نداد ❤️

وقتی بدنیا آمدم سال ۴۲ بود ، سال شروع اعتراضات و انقلاب .

وقتی بزرگتر شدم و می توانستم بفهمم ، #عکس زیبایی بر دیوار منزلمان ، مرا سخت بخود مشغول کرده بود .

در میانه آن ، امام #خمینی و در بالای آن ، مرحومان #منتظری و #طالقانی بود .
و در پایین ، مرحومان #شریعتی و #محمد منتظری .

همیشه دوست داشتم آنها را از نزدیک ببینم ولی شنیده بودم که امام تبعید است و بقیه #زندانی .

تا آنکه در سال ۵۷ ، شاه به اعتراض مردم ، تمکین کرده و دستور آزادی مرحومان منتظری و طالقانی را از زندان صادر کردند .

مرحوم منتظری ، ۱۵ سال بود که مدام یا در تبعید بودند و یا زندانی .

گروهی از #نجف آباد ، از جمله شهیدان حجتی و پارسا و .. و من که کوچکترین آنها بودم ( ۱۵ ساله ) به دیدن مرحوم منتظری رفتیم .

او در #خانه ای ساده ، در ورودی اطاقی #ایستاده بود .

 همه #مشتاق دیدن او بودیم و #من بخاطر سن نوجوانی ، بسیار مشتاقتر بودم .

با ورود به اطاق ، مرحوم منتظری را که برای من مثل ماهی بود که می درخشید ، دیدم .

به سمتش دویدم و خواستم #دستش را #ببوسم .

دستش را #کشید و پیشانی مرا #بوسید و سپس به نصيحت گفت :

پسرم ، اول جوانی توست و مباد از #درس خواندن غافل شوی ؛ که کشور به شما جوانان #تحصیلکرده و متخصص خیلی احتیاج دارد .  

سخن او برایم بسیار جالب بود بطوریکه هیچگاه فراموش نکردم .

اما از آن مهمتر ، آنکه در تمام مدت ورود افراد ، ایشان ایستاده بود و با یک دست دادن ، از آنها پذیرایی می کرد و به هیچوجه #اجازه_بوسیدن دست خود را به کسی نداد .

و امروز ،
او #روح آرام یافته در جنت لقای ربوبی است که هم او و هم خداوند ، هر دو از حضور یکدیگر #شادمانند .

محمد صالحی ۲۸/۹/۹۵
 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در دوشنبه 29 آذر 1395  ساعت 8:19 AM نظرات 0 | لينک مطلب

سالها بود ، که باورم شده بود ، عشق بی معناست ،

چرا که فقط یک واژه نبود ، که در فرهنگ لغتی بیابی !

 

و یک کلمه ی تنها نبود ، که در هر جمله ای بنشیند ،

چرا که به هر دفتری می نشست ، خودش تنها بود !

 

و تنها سه حرف  "ع " و " ش " و " ق " نیز نبود ، که بهم آمیخته بودند ،

چرا که عمر شب زده ای می نمود ، که قیمتی ترین ظهور خداوند بود !

 

آری سالها بود ، که باورم شده بود ، عشق بی معناست ،

و امروز نیز ، به یقین می دانم ، که عشق بی معناست !

 

محمد صالحی - 29/11/94

كانال نغمه های سکوت

 

http://mahsan.rasekhoonblog.com

 

 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در یک شنبه 28 آذر 1395  ساعت 8:48 AM نظرات 0 | لينک مطلب

دستور امام صادق(ع) به رعایت اعتقادات دیگران

     حضرت امام صادق(ع) ، به یکی از مهمترین ابزارهای تربیتی که می تواند باعث الفت بین افراد و گروه های مختلف از نظر اعتقادی و یا فرهنگی شده  و از ایجاد اختلافات فرقه ای و برخوردهای دینی جلوگیری  نماید اینگونه اشاره می کند که :

     وقتی که می توانید با مراعات و عدم توهین به اعتقادات و مقدسات دیگران ، فضا را مسموم نکنید ، بستن زبان و جلوگیری از سخن زشت ، کار سختی نیست ، پس ( اگر شیعه ما هستید ) چنین کنید .

مَا أَیسَرَ مَا رًضِیَ النَّاسُ بِهِ مِنکُم کُفُّوا أَلسِنَتَکُم عَنهُم . 1

چه ساده است آن‌چه که مردم به آن از شما راضی هستند ، زبان‌های خود را از آن‌ها باز دارید! (یعنی چه ساده است آن‌چه مخالفان اعتقادی شما از شما می‌خواهند ؛ آنان فقط می‌خواهند که به ایشان و مقدساتشان دشنام نگویید .)

1-  اصول کافی ( کتاب روضه ) ، ج 8، ص 265 ، ح 537


محمد صالحی

 اربعین حسینی 25 / 9 /93

http://mahsan.rasekhoonblog.com



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در یک شنبه 28 آذر 1395  ساعت 7:39 AM نظرات 0 | لينک مطلب

🍁رعایت #وحدت جامعه ، اصل اساسی قرآن🍁

        وقتی که مسیر تاریخی ارسال پیامبران را از نظر میگذرانیم ، به این نتیجه صریح و مهم می رسیم که :

🍇هرگاه بزرگان و #راهبران بشر در گذر تاريخ ، #دعوت_پيامبران را ، به ابزاري براي #سركشي 1 و #تحميق مردمان كردند 2 ، خداوند پيام آور جديدي را فرستاد تا اصل دعوت خود را آشكار و دست #تزويرگران در اريكه قدرت را از دين خود كوتاه كند 3 .

       🍇 لیکن از آنجا كه خداوند به حد #بلوغ بشر در زمان پيامبر اكرم(ص) اعتماد كامل داشت و او را در مسير فهم درست ، با معيارهاي #عقلاني يافت ، #هدايت_تشريعي مستقيم خود را قطع كرد ولي براي نجات بشر از افتادن در مسيرهاي تزوير ، و رهايي او از انحصارطلبي هاي قومي و فرقه اي و ديني ، تنها #معيار اولي و اصلي خود را بعنوان فصل الخطاب منازعات مذكور ، اينگونه بيان داشت و هرگونه تخطي از آنرا ، عناد با حقيقت طلبي و افتادن در ورطه شرك معرفي كرد :

قُلْ یَـأَهْلَ الْکِتَـب تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَة سَوَآءِم بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْـًا وَ لاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ; 4

بگو : اى اهل کتاب  ، بیایید حول #سخنى که میان ما و شما #مشترک است بگردیم ( و آن اینست ) که جز خداوند یگانه را نپرستیم  ، و چیزى را شریک او قرار ندهیم  ، و بعضى از ما ، بعضى دیگر را ، غیر از خداوند یگانه ، به خدایى نپذیرند ؛ هرگاه (از این دعوت) سر برتابید ، پس ( به آنها ) بگویید که : گواه باشید که ما مسلمان و تسليم حقيقتيم ...  

🍇     #نكته قابل اهميتي كه بايد به آن توجه كرد ، آنست كه :  آيه فوق از يك طرف امر به #وحدت شرايع و اديان مختلف ، حول #مشتركات حقيقي و الهي آنها داده و از طرف ديگر ، هرگونه اختلاف و #منازعه فرقه اي و ديني ، به معناي سر تسليم به حق ندادن و #عناد با خداوند تعبير شده كه قطعا مورد مواخذه شديد او قرار خواهد گرفت .

      🍇 و مهمتر آنكه ، خداوند #ضمانت اجراي چنين دستور مهم را سرتسليم بودن #پيروان پيامبر اكرم(ص) به آن مي داند ، هر چند اگر پيروان ديگر شرايع ، به آن پايبند نباشند .

     🍇 حال سوال اينجاست كه : وقتي خداوند #دستور صريح و اكيد به #وحدت حول مشتركات بين #اديان_مختلف ( = توحيد )    آن هم با ميان داري مسلمانان مي دهد ، آيا #منازعه و اختلاف بين #مذاهب مختلف مسلمان كه داراي مشتركات حقيقي و ذاتي بيشتري بوده ( = توحيد ، معاد ، نبوت ، قرآن ، احكام و ... ) چگونه قابل توجيه بوده و آيا خداوند با كدام دليل قرآني ، خواهد بخشيد ؟!

   🍇 و آيا منازعات تاريخي و #اختلافات در #فروع ، مي تواند #اصول حقيقت الهي دين و دعوت پيامبر را نسخ كرده و روي آنها خط بطلان بكشد ؟

زیرنویسها :

1-  " يا ايها الذين امنوا ان کثيرا من الاحبار و الرهبان لياکلون اموال الناس بالباطل و يصدون عن سبيل الله " – سوره توبه - آیه 34

2-  " آفَةُ الدِّينِ ثَلاثَةٌ : فَقيهٌ فاجِرٌ و إمامٌ جائرٌ و مُجتَهِدٌ جاهِلٌ " - نهج الفصاحه – سايت آويني - حدیث 4

3-  فبعث الله النبيين مبشرين و منذرين و انزل معهم الکتاب بالحق ليحکم بين الناس فيما اختلفوا فيه. - بقره – 213

4-  آل عمران ، 64

محمد صالحی

 هفته وحدت    15/ 10 /93

http://mahsan.rasekhoonblog.com



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در چهارشنبه 24 آذر 1395  ساعت 7:22 AM نظرات 0 | لينک مطلب

پلوراليسم فلاح آری ، پلورالیسم فقط نجات نه

        ساليان سال بود كه در باورها القا شده بود كه فقط گروه شيعه 12 امامي است كه در درگاه باري تعالي رستگار بوده و مابقي با مشكل سقوط و خشم خداوند روبرو خواهند شد .

        اما مدتي است كه بجاي نظريه فوق ، با توجه به برداشت از آيات زير ، پلوراليسم نجات از جهنم و خشم خداوند ، نه تنها جهت دیگر فرقه های اسلامی ، بلکه جهت همه پیروان ادیان در سراسر جهان ( ابراهیمی و غیر ابراهیمی ) ، با رعایت سه شرط ( اعتقاد به خداوند ، اعتقاد به هدفمندی خلقت ( معاد ) و انجام عمل صالح ) ، مطرح شده است : **

1- " ان الذين امنوا و الذين هادوا و النصارى و الصابئين من امن بالله و اليوم الاخر و عمل صالحا فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون " 1

" کسانى که ( به پيامبر اسلام ) ايمان آورده‏اند ، و کسانى که به آئين يهود گرويدند و نصارى و صابئان [= پيروان يحيى‏] هر گاه به خدا و روز رستاخيز ايمان آورند ، و عمل صالح انجام دهند ، پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است ؛ و هيچ‏گونه ترس و اندوهى براى آنها نيست ."

2- " ان الذين امنوا و الذين هادوا و الصابئون و النصارى من امن بالله و اليوم الاخرو عمل صالحا فلاخوف عليهم ولاهم يحزنون" 2

" آنها که ( به پيامبر اسلام )  ايمان آورده‏اند و يهود و صابئان و مسيحيان ، هرگاه به خداوند يگانه و روز جزا ، ايمان بياورند  و عمل صالح انجام دهند ، نه ترسى بر آنهاست ، و نه غمگين خواهند شد. "

3- " ان الذين امنوا و الذين هادوا و الصابئين و النصارى و المجوس و الذين اشرکوا ان الله يفصل بينهم يوم القيامة ان الله على کل شي‏ء شهيد " 3

" مسلّماً کسانى که ( به پيامبر اسلام ) ايمان آورده‏اند، و يهود و صابئان و نصارى و مجوس ( زرتشتیان ) و مشرکان ؛ خداوند ، در ميان آنان روز قيامت داورى مى‏کند ؛ خداوند بر هر چيز گواه (و از همه چيز آگاه) است . "

       ليكن ؛ از آنجا که خداوند انسان را برای خود خلق کرده 4
 و از روح خود در او دمیده 5
 و نهایت راه کمالی او را جنت ماوای خود معرفی نموده است 6
 ، و با توجه به خيل آيات قرآن ، كه بعضا در ذيل آورده شده است ،

اين نظريه نيز ناقص بوده و بلکه نظريه پلوراليسم فلاح که شامل ورود به بهشت و تنعم جاودانه است و از نظر خداوند " فوز عظیم " خوانده شده ، قابل دفاع تر است ؛

 چرا که اصل ، فلاح و رستگاری انسان در مسیر رو به رشد الهی است ،
 مگر آنکه خلاف آن،با عدم رعایت شرایط فوق الذکر، ثابت گردد که تبعا دچار نتیجه اعمال خود و نتيجتا خشم خداوند خواهد شد :

1- ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوالصالحات 7

که انسانها همه در زيانند؛ مگر کسانى که ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده ‏اند .


2- من تاب و امن و عمل صالحا فاولئک يدخلون الجنة و لا يظلمون شيئا 8

آنان که توبه کنند، و ايمان بياورند، و کار شايسته انجام دهند؛
چنين کسانى داخل بهشت مى‏شوند، و کمترين ستمى به آنان نخواهد شد.

3- من عمل سيئة فلا يجزى الا مثلها و من عمل صالحا من ذکر او انثى و هو مؤمن فاولئک يدخلون الجنة يرزقون فيها بغير حساب 9

هر کس بدى کند، جز بمانند آن کيفر داده نمى‏شود؛
ولى هر کس کار شايسته‏اى انجام دهد - خواه مرد يا زن- در حالى که مؤمن باشد آنها وارد بهشت مى‏شوند و در آن روزى بى‏حسابى به آنها داده خواهد شد.

4- يوم يجمعکم ليوم الجمع ذلک يوم التغابن و من يؤمن بالله و يعمل صالحا يکفر عنه سيئاته و يدخله جنات تجري من تحتها الانهار خالدين فيها ابدا ذلک الفوز العظيم 10

اين در زمانى خواهد بود که همه شما را در روز اجتماع [= روز رستاخيز] گردآورى مى‏کند؛ آن روز روز تغابن است (روز احساس خسارت و پشيمانى)!

 و هر کس به خدا ايمان بياورد و عمل صالح انجام دهد، گناهان او را مى‏بخشد و او را در باغهايى از بهشت که نهرها از زير درختانش جارى است وارد مى‏کند، جاودانه در آن مى مانند؛ و اين فوز عظیم  است!

         بنابراین همگان ، رستگار خواهند شد مگر آن که خلاف آن ، آنهم در محضر الهی و به قضاوت خود او ، اثبات گردد .

        و البته جهت شمول بنده خاص خداوندی شدن ، که آخرین مرحله کمالی بشر  بوده و بعد از عبور از بهشت مذکور در آیات فوق ، امکان ورود به جنت ماوای الهی را پیدا می کند ،
 علاوه بر شرایط حداقلی فوق ، نیاز به مراقبه نفس مدام و انجام رشته اعمالی است که او را به مرتبه " نفس مطمئنه " برساند ، که در آیات زیر اینگونه بیان شده است :

        یا ایتها النفس المطمینه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی . 11

" تو اى روح آرام‏يافته ! به سوى پروردگارت بازگرد در حالى که هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است ، پس در سلک بندگانم درآى ، و در بهشت من وارد شو ! ."

زيرنويسها :

** از جمله به"عدل الهي شهيد مطهري ،اسلام دين فطرت آيه اله منتظري و الميزان علامه طباطبايي "ذيل آيات فوق مراجعه شود .

1- سوره بقره - آیه 62
2- سوره مائده - آیه 69
3- سوره حج - آیه 17

4- حديث قدسي :يابن آدم خلقت الاشياء كلها لاجلك و خلقتك لاجلي . المواعظ العدديه ، الباب 12 ، الفصل 2 ص 255

5- و نفخت فيه من روحي حجر – قرآن ، آيه 29
6- یا ایتهاالنفس المطمینه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی . قرآن ، سوره فجر - آیه 27 تا 30

7- سوره عصر ، آیات 2 و 3
8- سوره مریم ، آیه 60
9- سوره غافر ، آیه 40
10- سوره تغابن ، آیه 9
11- قرآن ، سوره فجر - آیه 27 تا 30


11/9/93 - محمد صالحی

 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در سه شنبه 23 آذر 1395  ساعت 7:43 AM نظرات 0 | لينک مطلب

بهشت خداوند از آن کیست ؟ فقط مسلمان یا !!

گوشه هایی از فهم مرواریدی آیه اله مطهری از کتاب قرآن

  1. ‏ عمل و جزا در آخرت ، رابطه " عينيت " و " اتحاد " است ، يعنی آنچه كه در آخرت به عنوان پاداش يا كيفر به نيكوكاران و بدكاران داده می‏شود تجسم‏ خود عمل آنهاست 1، بنابراین تناسب عمل و جزا بی معناست ، چرا که جزا ، معلول و اثر حقیقی خود عمل است .2

قرآن كريم می‏فرمايد :
" يومئذ يصدر الناس اشتاتا ليروا اعمالهم فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره و من يعمل مثقال ذره شرا يره " 3
" در اين روز مردم گروه گروه بيرون می‏آيند تا در نمايشگاه اعمال ، اعمال آنها به آنها ارائه داده شود . پس هر كس هموزن يك ذره ، كار نيك كند ، آن را می‏بيند و هر كس هموزن يك ذره ، كار زشت كند ، می‏بيند "

  1. اصل مغفرت ، يك پديده استثنائی نيست ، يك فرمول كلی است كه از غلبه رحمت در نظام هستی نتيجه شده است . از اينجا دانسته می‏شود كه‏ مغفرت الهی ، عام است و همه موجودات را - در حدود امكان و قابليت‏ آنها - فرا می‏گيرد  .4 و 5
  2. ، گل سرسبد آفرينش است ، همه چيز ديگر برای خاطر او خلق شده است . اگر بنا باشد كه بشر ، خودش برای‏ دوزخ آفريده شده باشد ، يعنی عاقبت اكثريت انسانها دوزخ باشد پس بايد اعتراف كرد كه خشم خدا بر رحمتش می‏چربد ، زيرا اكثريت مردم ، از دين حق‏ بيگانه هستند ، تازه آنها هم كه به دين حق مشرفند ، از لحاظ عمل دچار ضلالت و انحرافند  .6
  3. اشخاص در دست خدا است ، هيچكس حق ندارد درباره كسی بطور قاطع اظهار نظر كند كه اهل بهشت است‏ يا اهل دوزخ ؟ 7

حضرت رسول ( ص) می فرمایند :

" انی رسول الله و ما ادری ما يفعل بی "

 " من فرستاده خدايم و نمی‏دانم با من چگونه رفتار خواهد شد "8

  1. در هر زمانی يك دين حق وجود دارد و بس ، هر زمان که پيغمبر صاحب شريعتی از طرف خدا آمده ، مردم موظف‏ بوده‏اند كه از راهنمايی او استفاده كنند و قوانين و احكام خود را چه در عبادات و چه در غير عبادات از او فرا گيرند تا نوبت به حضرت خاتم‏
    الانبياء رسيده است . در اين زمان اگر كسی بخواهد بسوی خدا راهی بجويد بايد از دستورات دين او راهنمايی بجويد  .9
  2. كفر بر دو نوع است : يكی كفر از روی لجبازی و عناد كه‏ كفر جحود ناميده می‏شود و ديگری كفر از روی جهالت و نادانی و آشنا نبودن‏ به حقيقت .

در مورد اول ، دلائل قطعی عقل و نقل گوياست كه شخصی كه‏ دانسته و شناخته ، با حق ، عناد می‏ورزد و در صدد انكار بر می‏آيد مستحق‏ عقوبت است . ولی

در مورد دوم بايد گفت اگر جهالت و نادانی از روی‏ تقصير كاری شخص نباشد مورد عفو و بخشش پروردگار قرار می‏گيرد  .10

  1. آنچه از نظر واقع ، با ارزش است ، اسلام واقعی است و آن اين است‏ كه شخص قلبا در مقابل حقيقت تسليم باشد ، در دل را به روی حقيقت گشوده‏ باشد تا آنچه كه حق است بپذيرد و عمل كند و اسلامی كه پذيرفته است بر اساس تحقيق و كاوش از يك طرف ، و تسليم و بی تعصبی از طرف ديگر باشد  . 11
  2. اگر كسی دارای صفت تسليم باشد و به عللی حقيقت اسلام بر او مكتوم‏ مانده باشد و او در اين باره بی تقصير باشد ، هرگز خداوند او را معذب‏ نمی‏سازد ، او اهل نجات از دوزخ است .

خدای متعال می‏فرمايد :
" و ما كنا معذبين حتی نبعث رسولا " 12
" ما چنين نيستيم كه رسول نفرستاده ( حجت تمام نشده ) بشر را معذب‏ كنيم " .
يعنی محال است كه خدای كريم حكيم ، كسی را كه حجت بر او تمام نشده است‏ عذاب كند  .13

  1. اشخاص را نمی‏توان كافر خواند ، زيرا اينها عناد نمی‏ورزند ، كافر ماجرايی نمی‏نمايند ، اينها در مقام پوشيدن حقيقت نيستند . ماهيت‏ كفر ، چيزی جز عناد و ميل به پوشانيدن حقيقت نيست . اينها " مسلم فطری " می‏باشند . اينها را اگر چه مسلمان نمی‏توان ناميد ولی كافر هم نمی‏توان‏ خواند . 14
  2. در حساب خدا ، مايه ارزش اعمال است كيفيت است نه كميت  .15
  3. ، آخرت وجهه ملكوتی دنياست . شرط اينكه يك عمل ، وجهه ملكوتی خوب و " عليينی " پيدا كند اين‏ است كه با توجه به خدا و برای صعود به ملكوت خدا انجام بگيرد . اگر كسی‏ معتقد به قيامت نباشد و توجه به خدا نداشته باشد ، عمل او وجهه ملكوتی‏ نخواهد داشت و به تعبير ديگر صعود به عليين نخواهد كرد . وجهه ملكوتی‏ عمل ، وجهه بالاست و وجهه ملكی آن ، وجهه پايين است . تا عملی از راه نيت و از راه عقيده و ايمان ، نورانيت و صفا پيدا نكند ، به ملكوت عليا نمی‏رسد ، عملی به ملكوت عليا می‏رسد كه روح داشته باشد . روح عمل ، همان‏ بهره اخروی و ملكوتی آن است . 16
    قرآن كريم چه زيبا می‏فرمايد :
    " اليه يصعد الكلم الطيب و العمل الصالح يرفعه " 17
    " بسوی او سخن پاك ، بالا می‏رود و كردار شايسته بالا می‏بردش " .
  4. هر گاه‏ عملی به منظور احسان و خدمت به خلق و به خاطر انسانيت انجام گيرد ، در رديف عملی كه انگيزه‏اش فقط  " برای خود " است نيست . البته خداوند چنين كسانی را بی اجر نمی‏گذارد . در برخی احاديث وارد شده است كه‏ مشركانی نظير " حاتم " با اينكه مشركند ، به خاطر كارهای خيری كه در دنيا كرده‏اند معذب نخواهند بود و يا تخفيفی در عذاب آنها داده می‏شود  .18 و 19
  5. اگر افرادی يافت شوند كه نيكی به انسانهای ديگر و حتی نيكی‏ به يك جاندار اعم از انسان يا حيوان را - زيرا لكل كبد حراء اجر - بدون‏ هيچ چشم انتظاری انجام دهند ، و حتی در عمق وجدان خود ، از آن جهت خدمت‏ نكنند كه چهره خود را در آيينه وجود محرومين می‏بينند ، يعنی ترس از اينكه روزی چنين سرنوشتی داشته باشند عامل محرك آنها نباشد ، بلكه طوری‏ انگيزه احسان و خدمت در آنها قوی باشد كه اگر بدانند هيچ گونه سودی عايد آنها نمی‏شود و حتی يك نفر هم از كار آنها آگاه نمی‏گردد و احدی به آنها يك " بارك الله " هم نخواهد گفت ، باز هم آن كار خير را انجام می‏دهند ، و تحت تأثير عادت و امثال آن هم نباشند ، بايد گفت در عمق ضمير اين‏ انسانها ، نوری از معرفت خداوند هست .

و به فرض اينكه به زبان ، انكار كنند ، در عمق ضمير ، اقرار دارند . انكارشان در واقع و نفس الامر ، انكار يك‏ موهومی است كه آن را بجای خدا تصور كرده‏اند و يا انكار يك موهوم ديگری‏ است كه آن را بجای بازگشت به خدا و قيامت تصور كرده‏اند ، نه انكار خدا و معاد واقعی .

علاقه به خير و عدل و احسان از آن جهت كه خير و عدل و احسان است ، بدون هيچ شائبه چيز ديگر ، نشانه‏ای است از علاقه و محبت ذات جميل علی‏ الاطلاق ، عليهذا بعيد نيست كه اينگونه كسان ، واقعا و عملا در زمره اهل كفر محشور نگردند ، هر چند لسانا منكر شمرده می‏شوند .20

  1. اگر كسی در رواياتی كه از ائمه اطهار ( ع ) رسيده است كه‏ بيشترين آنها در " كتاب الحجة " كافی و " كتاب الايمان و الكفر " كافی گرد آمده است دقت كند ، می‏يابد كه ائمه (ع ) تكيه‏شان بر اين مطلب بوده كه هر چه بر سر انسان می‏آيد از آن است كه حق بر او عرضه‏ بشود و او در مقابل حق ، تعصب و عناد بورزد ، و يا لااقل در شرايطی باشد كه می‏بايست تحقيق و جستجو كند و نكند ، اما افرادی كه ذاتا و به واسطه‏ قصور فهم و ادراك و يا به علل ديگر در شرايطی بسر می‏برند كه مصداق منكر و يا مقصر در تحقيق و جستجو به شمار نمی‏روند ، آنها در رديف منكران و مخالفان نيستند ، آنها از مستضعفين و مرجون لامر الله به شمار می‏روند ( که حسابشان با خداست ) ، و هم از روايات استفاده می‏شود كه ائمه ، بسياری از مردم را از اين‏ طبقه می‏دانند . 21

از امام صادق ( ع ) نقل شده كه :
" لو ان العباد اذا جهلوا وقفوا و لم يجحدوا ، لم يكفروا » 22
"  اگر مردم آنگاه كه نمی‏دانند ، توقف كنند و در صدد انكار بر نيايند ، كافر نمی‏شوند " .

  1. از نظر آيات كريمه قرآن مجيد و هم از نظر روايات اسلامی ، اين مطلب‏، قطعی است كه گناهكار هر چند مسلمان باشد به عذاب الهی معذب خواهد بود ، گو اينكه وقتی دارای ايمان باشد بالاخره به رستگاری نهايی و خلاصی از دوزخ نائل می‏گردد ، ولی ممكن است نجات او پس از سالهای چشيدن رنج و عذاب باشد . حساب گناهان يك عده در شدائد و سكرات مرگ تصفيه می‏گردد ، گروهی ديگر با عذابهای قبر و عالم برزخ جريمه گناهان خود را می‏پردازند و جمعی ديگر در اهوال قيامت و شدائد حساب ، كيفر خود را می‏بينند و عده‏ای به دوزخ می‏افتند و سالها در عذاب‏ درنگ می‏كنند . 23

 چنانكه در تفسير آيه كريمه : « لابثين فيها احقابا » 24
" در آتش ، ساليان درازی درنگ كننده‏اند " ، از امام ششم (ع) روايت شده است كه اين آيه مربوط به كسانی است كه از
آتش نجات می‏يابند .25

  1. به نظر حكماء اسلام از قبيل بوعلی و صدر المتألهين ، اكثريت مردمی‏ كه به حقيقت اعتراف ندارند قاصرند نه مقصر ، چنين اشخاصی اگر خداشناس‏ نباشند معذب نخواهند بود - هر چند به بهشت هم نخواهند رفت - و اگر خدا شناس باشند و به معاد اعتقاد داشته باشند و عملی خالص قربة الی الله‏ انجام دهند پاداش نيك عمل خويش را خواهند گرفت . تنها كسانی به‏ شقاوت كشيده می‏شوند كه مقصر باشند نه قاصر .26

 

 

زیرنویسها :

  1. کتاب عدل الهی – بخش 6 ، ص 269
  2. – بخش 6 ، ص 280
  3. سوره زلزال ، آیه 7 و 8

آیات دیگر :

" يوم تجد كل نفس ما عملت من خير محضرا و ما عملت من سوء تود لو ان‏ بينها و بينه امدا بعيدا " – سوره آل عمران ، آیه 30
" روزی كه هر كس آنچه از كار نيك يا زشت انجام داده است حاضر می‏بيند ، آرزو می‏كند كه كاش بين او و بين كار زشتش مسافت درازی فاصله‏ می‏بود"
" و وجدوا ما عملوا حاضرا و لا يظلم ربك احدا " – سوره کهف ، آیه 49
" آنچه را كه انجام داده‏اند حاضر می‏يابند و پروردگار تو به احدی ستم‏ نمی‏كند " .

  1. – بخش 7 ، ص 306
  2. رسول اكرم ( ص) در خطبه‏ای كه در اواخر عمر شريفشان برای مسلمين ايراد فرمودند ، اين نكته را گوشزد فرمودند كه برای‏
    نجات و رستگاری ، دو عامل و دو ركن اساسی وجود دارد : عمل و رحمت .
    قسمتی از آن خطبه اين است :
    " ايها الناس انه ليس بين الله و بين احد نسب و لا امر يؤتيه به خيرا او يصرف عنه  شرا الا العمل ، الا لا يدعين مدع و لا يتمنين متمن . و الذی بعثنی بالحق لا ينجی الا عمل مع رحمة ، و لو عصيت لهويت . اللهم هل بلغت ؟ " شرح ابن ابی الحدید ج2 ص 863
    " ای مردم ! بين خدا و هيچكس رابطه خويشاوندی نيست و هيچ رابطه‏ ديگری هم كه موجب جلب منفعت يا دفع ضرر شود وجود ندارد جز عمل . بنگريد ! هيچكس ادعای گزاف نكند ، هيچكس آرزوی خام در دل نپرورد .
    قسم به خدايی كه مرا به راستی برانگيخت چيزی جز عمل توأم با رحمت خدا سبب رستگاری نمی‏گردد ، من خودم هم اگر گناه می‏كردم سقوط كرده بودم " . آنگاه فرمود : " خدايا تبليغ كردم ؟ "
  3. – بخش 8 ، ص 322
  4. – بخش 8 ، ص 326
  5. کتاب اسدالغابه – عثمان بن مضعون : در صدر اسلام ، مواردی پيش آمده كه برخی از مسلمين از اين قبيل اظهار نظرهای بيجا كرده‏اند و رسول‏اكرم ( ص ) از آنها جلوگيری فرموده‏اند .
    وقتی كه عثمان بن مظعون از دنيا رفت ، زنی از انصار به نام " ام علاء كه ظاهرا زن همان مردی بود كه عثمان بن مظعون در خانه او می‏زيست و مهمان او بود ، در حضور حضرت رسول خدا ( ص ) جنازه وی را مخاطب ساخته‏ گفت :
    هنيئا لك الجنة . " بهشت ، تو را گوارا باد " .
    با اينكه عثمان بن مظعون ، مرد جليل القدری است و رسول اكرم در مرگ‏ او سخت گريستند و خود را روی جنازه وی انداختند و او را بوسيدند ، ولی‏ از اين اظهار نظر گستاخانه‏ای كه آن زن كرد خشمگين شدند ، با نگاهی غضب‏ آلود متوجه وی شده فرمودند : از كجا می‏دانی ؟ چرا ندانسته قضاوت می‏كنی ؟ مگر به تو وحی شده است ؟ ! مگر تو از حساب خلق خدا آگاهی ؟ ! زن عرض‏ كرد : يا رسول الله ! وی همنشين شما و جنگجوی مجاهد شما بود . رسول اكرم( ص ) جمله عجيبی در پاسخ وی فرمود كه شايان دقت است . فرمود :
    " انی رسول الله و ما ادری ما يفعل بی " " من فرستاده خدايم و نمی‏دانم با من چگونه رفتار خواهد شد "
  6. – بخش 8 ، ص 333
  7. – بخش 8 ، ص 350
  8. – بخش 8 ، ص 355
  9. سوره اسرا ، آیه 15
  10. – بخش 8 ، ص 355
  11. – بخش 8 ، ص 356
  12. همان – بخش 8 ، ص 366
  13. – بخش 8 ، ص 370
  14. سوره فاطر ، آیه 10
  15. همان – بخش 8 ، ص 375
  16. از حضرت امام محمد باقر ( ع ) روايت شده كه فرمود :
    مرد مؤمنی در كشور پادشاه ستمگری می‏زيست . آن ستمگر آهنگ آن مؤمن كرد و او فرار كرد و به برخی از بلاد غير اسلامی رفت و بر مردی مشرك فرود آمد . آن مرد مشرك او را در پهلوی خود جای داد و پذيرايی نمود . همينكه آن‏ مشرك مرد به او خطاب رسيد سوگند به عزت و جلال خودم كه اگر در بهشت‏ جايی برای مشرك بود تو را در آن ، جا می‏دادم ، اما ای آتش او را بترسان‏
    ولی آسيب نرسان .بحار النوار ج3 ، ص 382
  17. – بخش 8 ، ص 377 و 378
  18. – بخش 8 ، ص 398
  19. کتاب کافی ج2 ، ص 388
  20. – بخش 8 ، ص 421
  21. سوره نبا ، آیه 23
  22. بحارالانوار ج3 ، ص 376
  23. – بخش 8 ، ص 426 و 427

تحقیق : محمد صالحی  25 / 2 / 91  



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در دوشنبه 22 آذر 1395  ساعت 7:59 AM نظرات 0 | لينک مطلب

رعایت تدریج و مرحله ای در وجوب تکلیف نومسلمانان

 

آیت الله العظمی سیّد شرف الدّین جبل عاملى صاحب کتاب «المراجعات» مى گوید:

 

یکى از مسیحیان ثروتمند لبنان نزدم آمد و گفت: مى خواهم مسلمان شوم، وظیفه ام چیست؟

 

گفتم: دو رکعت نماز صبح بخوان و سه رکعت نماز مغرب.

 

گفت: مسلمانان هفده رکعت نماز مى خوانند!

 

گفتم: مسلمانى آنها یک مقدار قوى شده است، از این رو پیامبر اسلام براى تازه مسلمانان، بنابر نقل تواریخ، دو رکعت نماز صبح و سه رکعت نماز مغرب را دستور می دادند، اکنون که شما مسلمان شده اید، همین اعمال را انجام بدهید کافى است.

 

کم کم این شخص تازه مسلمان، قوى شد، و به مساجد مى رفت و مانند سایر مسلمانان، نمازهاى پنجگانه را به جا مى آورد.

 

تا اینکه ماه رمضان فرارسید، ایشان سراسیمه نزد من آمد و گفت: آیا من هم باید روزه بگیرم؟

 

گفتم: خیر، روزه مربوط به کهنه مسلمان ها است؛ مسلمانان صدر اسلام، پس از مدّت طولانى که از بعثت پیامبر گذشت؛ به روزه گرفتن مأمور شدند.

 

گفت: مى خواهم روزه بگیرم.

 

گفتم: هر اندازه که آمادگى دارى روزه بگیر.

 

همین روش باعث گردید که در سال دوّم، تمام ماه رمضان را روزه گرفت و اکنون او از مسلمانان نیرومند لبنان است و نماز شبش ترک نمى شود و مهمترین بودجه ها و کمبودهاى مالى جنوب لبنان را تأمین مى کند.

 

(مجله حوزه، شماره ۳۹، ص ۴۸ و ۴۹)

 

 

🙏 نگاه اینجانب : به نظر من ، رعایت #تدریج در وجوب تکالیف و یا حتی مقدار آنها برای #نوبالغین ، از مهمترین راهکار #ترغیب آنها و نشاندن اثر معنوی اعمال در وجود آنها بوده ، بگونه ایکه در مراحل بعدی ، خودش به لزوم تکمیل آنها ، جهت تقویت بنیانهای معنوی و #زیباسازی روحانی خود ، پی برده و بی هیچ الزام و یا تکلفی ، به انجام کامل آنها اقدام نماید .

 

همانگونه که برای انجام یک ورزش و تقویت جسم ، از روشهای ابتدایی و با حداقل های کارشناسی شده شروع می شود و گام به گام ، توسعه میابد .

http://mahsan.rasekhoonblog.com/



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در یک شنبه 21 آذر 1395  ساعت 8:39 AM نظرات 0 | لينک مطلب

معشوقه های زمینی ، تمرین عاشقی اند

 

تاکنون فکر کرده ایم که جهت راه افتادن یک کودک ، چرا مادر در حالیکه شیرینی در دست دارد ، روبرویش با فاصله می نشیند ؟

 

کودک باید راه بیفتد و حرکت کند و زندگی تازه ای را تجربه کند .

 

این نیاز اوست و خصلت ذاتی رشد او .

 

اما این خصلت ذاتی او ،

انگیزه ای برای تحریک و آغاز شدن می خواهد .

 

و آن چیزی نیست ،

جز آنکه مادر ، بچه را از خود جدا کند ،

روبرویش بنشیند ،

و این اشتیاق به مادر را ،

انگیزه ای کند جهت تحریک او ،

برای حرکت کردن و ورود به دنیای جدیدی که آینده اش را خواهد ساخت .

 

اما با رسیدن کودک به مادر ،

مادر دوباره عقب تر می رود .

 

بچه بارها زمین می خورد ،

ولی هربار ،

مسیر بیشتری را می رود ،

تا آنجا که از لذت و شوق راه رفتن ،

مادر را نیز رها می کند ،

و خود به جلو می دود ،

و مادر است که بدنبالش می دود ،

و می خندد و هر دو لذت خواهند برد .

 

اگر مادر ، سر راه کودک خود بنشیند ،

کودک برای همیشه ،

فقط در آغوش مادر خود خواهد ماند ،

و آن آغوش می شود زندان نابودی او .

 

و عشق نیز ،

گوهری گرانبها در درون انسانست ،

که انگیزه ای برای تحریک ، بیدارشدن و رشد می خواهد .

 

و این محقق نمی شود ،

جز با حضور معشوقه ای زمینی در مسیر او .

 

به عشق او ،

قلبش به طپش در می آید .

مهربانتر شده ، به هر کسی زیباتر نگاه می کند .

و آنچه دارد ، به همه کس می بخشد .

 

و اینها نشانه های ظهور عشق و بیداری آن در درون اوست .

 

اما ،

این شاخصه ها ،

باید آنگونه وسعت یابند ،

که دیگر معشوقه اش ،

بهانه مهر و بخشش و ایثار او نباشد .

 

بلکه خود عشق ،

او را به این وادی بکشاند .

 

و آنگاهست ،

که بشوق مهرورزی و محبت و ایثار ،

سر از پا نمی شناسد ،

و جوشش درونی اوست ،

که لذت و شادمانی را ،

به او هدیه می دهد .

 

او می شود خورشیدی که ،

ذاتش تابش است و بخاطر کسی نمی تابد .

بلکه ، همگانند که زیر تابش او ،

رقص کنان ،

زندگی را در آغوش می کشند .

 

و اینجاست که آن معشوق نیز ،

همچون آن مادر کودک ،

از عشق او محظوظ گشته ،

و شیرینی آنرا ،

در وجود خود لمس کرده ،

و هر دو از این اتفاق مبارک ،

شادمان خواهند شد ،

چه در کنار هم باشند و چه از هم جدا .

 

اگر آن معشوق بماند و عاشق به او وابسته گردد ،

هیچگاه عشقش ،

بالغ نخواهد شد ،

و در اسارت او ،

به مرداب وابستگی و نابودی خواهد رفت .

 

محمد صالحی - ۱۵/۳/۹۵

 

http://mahsan.rasekhoonblog.com



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در شنبه 20 آذر 1395  ساعت 7:34 AM نظرات 0 | لينک مطلب

از نشانه هاي بنده هاي مهربان خداوند

  • هدف پيامبر(ص) ، دعوت مردمان به تزكيه و پاكي نفس و آراستگي به صفات و اخلاقيات زيباي خداونديست :

تخلقوا باخلاق الله - بحارالانوار- ج 58- ص 129

  • و خود پيامبر در اين راستا ، بهترين الگوي عملي آراستگي به اخلاقيات خداوندي بودند :

لقد كان لكم في رسول الله اسوة حسنة – احزاب 21

  • آنگونه كه خداوند در توصيف ايشان مي فرمايد :

و انك لعلي خلق عظيم – قلم 4

در اين اجمال به چند نشانه اخلاقي يك انسان مومن از ديدگاه خداوند اشاره مي شود :

  1. نشانه بنده هاي خاص خداوند رحمان : مدارا با بداخلاقي ديگران

و عباد الرحمن الذين ....  اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما – فرقان 63

بندگان خداي رحمان كساني هستند كه چون مورد خطاب جاهلانه قرار گيرند ، به ملايمت سخن گفته و بر مخاطب خود سلام گويند .

  1. نشانه انسان مومن نيك رفتار : گذشتن از رفتار زشت ديگران

من تاب و عمل صالحا ....  اذا مروا باللغو مروا كراما – فرقان 72

كسي كه نيك پندار و نيك كردار است ... چون با امر و يا سخن لغو و ناخوشايندي روبرو شود ، با كرامت و بزرگواري از آن عبور ميكند .

  1. نشانه انسان مهرباني كه متحلق به اخلاق خداوند است : بخشش خطا و يا نافرماني مردم

فبما رحمة من الله لنت لهم و لو كنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولك فاعف عنهم و استغفر لهم – آل عمران  159

به سبب رحمت خداست كه تو با آنها اينچنين خوشخوي و مهربان هستي ، اگرتند خو و سخت دل مي بودي از گرد تو پراكنده مي شدند ، پس ( خطا و يا لغزش و يا حتي نافرماني ) آنها را ببخشاي و برايشان از خداوند آمرزش بخواه .

  1. نشانه انسان خدايي كه وظيفه تبليغ دارد : عدم تحميل خود بر مردم

و قيله يا رب ان هؤلاء قوم لا يؤمنون فاصفح عنهم و قل سلام فسوف يعلمون – زخرف 88 و 89

گفتار پيامبر به خدا اين بود : اي پروردگار من ، اينان مردمي هستند كه ايمان نمي آورند . ( خداوند فرمود : ) پس ، از آنها در گذر و بر آنها ( با ملايمت ) سلام كن . كه به زودي خود ( حقيقت را ) خواهند دانست .

محمد صالحي – 21/8/95

http://mahsan.rasekhoonblog.com

 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در چهارشنبه 17 آذر 1395  ساعت 11:34 AM نظرات 0 | لينک مطلب

ما عادت كرده ايم

كه انسانها را

به اندازه سخن گفتنشان

ببينيم .

 

و پدر ،

تنها فرد يك زندگيست

كه هميشه

در خود مي شكند و خم به ابرو نمي آورد

تا زن و فرزندان

در آسايش باشند .

و ، در خود فرو مي ريزد

تا بقيه

آرامش يابند .

محمد صالحي

بلاگ اينترنتي

http://mahsan.rasekhoonblog.com

 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در چهارشنبه 17 آذر 1395  ساعت 7:30 AM نظرات 0 | لينک مطلب

درکدام آیه یا آیات قرآن مجید " برده داری " مذموم و نکوهیده  شمرده شده؟

 

پاسخ استاد عبدالعلي بازرگان 

 اولا برده داری بعنوان نیروی کار، آنچنان که در آمریکا و مستعمرات اروپائی، با دزدیدن میلیونها آفریقائی معمول بود، در سرزمین خشک عربستان ضرورتی نداشت .

در آن سرزمین برده ها اسیران جنگی بودند که برای دریافت غنیمت از قبیله دیگر گرفته میشدند.

برخورد قرآن با مسئله برده داری، بخشنامه‌ای و دستوری نبوده است، مسائل تربیتی به تدریج و با آموزش و تمرین حل می‌شود.

وقتی قبائل بت پرست از مسلمانان اسیر میگرفتند، برای تبادل اسراء هم که شده، آنها نیز مجبور بودند اسیر بگیرند، همچنانکه در جنگهای جهانی و در جنگ ایران و عراق بعد از ۱۴ قرن و در دوران مدرن دو طرف صد ها هزار اسیر از یکدیگر گرفتند تا در مبادله دست بالا را داشته باشند. 

قرآن ، پرداخت هزینه آزادی بردگان را یکی از موارد کار نیک و نشانه نیکوکاری شمرده است (بقره ۱۷۷ و توبه۶۰) 1.

در آیه ۱۳ سوره بلد آن را همچون رسیدن به قله و عقبه کوه نامیده است.

در آیه ۳۳ سوره نور گفته است اگر اسیران تقاضای عقد قراردادی برای آزادی خود کردند، با آنها قرارداد ببندید و حتی از بیت المال هزینه آزادی آنان را بپردازید. 2

اگر مردی زن خود را بی جهت به طلاق تهدید کند، یکی از جرایم آن آزاد کردن اسیربوده است (مجادله ۳) 3.

در آیات متعددی جریمه سوگند لغو ، تخلف در حج و کشتن فردی بیگانه را ، آزاد کردن اسیر معین کرده است (مائده ۸۹ و ۹۵، نساء۹۲).

با زنان اسیر نیز مسلمانان میتوانستند رسما با پرداخت مهریه ازدواج کنند.

تاریخ اسلام گواه است که اسیران در جامعه صدر اسلام از منزلت اجتماعی برخوردار بودند و میتوانستند به عالیترین رده های فرماندهی برسند، از جمله "زید" پسرخوانده پیامبر یک اسیر جنگی بود که از فرماندهان بزرگ اسلام شد، یا طارق که از سرداران بعدی مسلمانان بود و "جبل طارق" به یاد عبور او از شاخ آفریقا و ورودش به اسپانیا نامگذاری شده است.

بازرگان

🆑 کانال تفسیر قرآن استاد بازرگان

  1. لكن البر من ... آتي المال علي حبه ... في الرقاب – بقره 177
  2. و الذين يبتغون الكتاب مما ملكت ايمانكم فكاتبوهم ان علمتم فيهم خيرا و آتوهم من مال الله الذي آتاكم – نور 33
  3. و الذين يظاهرون من نسائهم ثم يعودون لما قالوا فتحرير رقبة من قبل ان يتماسا – مجادله 3

http://mahsan.rasekhoonblog.com

 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در سه شنبه 16 آذر 1395  ساعت 8:53 AM نظرات 0 | لينک مطلب

خانه گم شده

 

ما در جستجوي خانه اي هستيم . 

 

همه، آگاهانه يا نا آگاه، باخبر يا بي خبر ،

كورمال كورمال به دنبال يك خانه هستند .

 

جايي در ژرفاي وجودمان احساس مي كنيم كه صاحب خانه اي هستيم .

 

اين احساس بسيار مبهم است اما بطور كامل از ياد نرفته  

و هيچكس آنرا فراموش نكرده است .

 

به كشوري دوردست مي ماند .

 

روزگاري كه تو شاد و خوشحال بودي .

 

هيچ تشويش و نگراني ، درد و رنج و هيچ مسووليتي نداشتي .

 

زندگي شادماني كامل و يك رقص و آواز بود .

 

اين احساس هنوز در جايي در ژرفاي وجود تو در تكاپوست .

همچنان تو را فرا مي خواند تا دوباره پيدايش كني .

 

تمام اديان از اين ميل و احساس بوجود آمده اند ،

 

و گرنه هيچ دليلي براي وجود دين نبود .

 

 از نظر انساني كه عمل گراست ،

دين چيزي بيهوده جلوه مي كند .

هيچ فايده اي ندارد. تلف كردن وقت است .

 

اما اگر انسان عمل گرا ، نيم نگاهي به ژرفاي وجود بيندازد ،

اين احساس را در جايي نهفته خواهد يافت كه :

 

"‌ زندگي اين نيست. اين، همه زندگي نمي تواند باشد.

بايد چيزي بيش از اينها وجود داشته باشد. "

 

البته ما بدرستي نمي دانيم كه آن

" چيز بيشتر"

چيست اما احساسي مداوم ، نيرويي شهودي ،

در درون ما در تكاپوست .

 

دير يا زود بايد به آن گوش داد و هر قدر زودتر به آن گوش داده شود بهتر است ،

زيرا هيچكس نمي داندكه زندگي، كي به پايان خواهد رسيد .

 

زندگي هر آن ممكن است به پايان برسد .

 

اگر انساني در جواني ، سرسپرده راستين دين شود و در راه دين گام بگذارد ،

اين امكان وجود دارد كه آن خانه را بيابد.

 

#اﺷﻮ

#مراقبه_های_روزانه

 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در سه شنبه 16 آذر 1395  ساعت 7:49 AM نظرات 0 | لينک مطلب

سفارش پیامبر در حجه الوداع در مورد زنان – حتی خلاف کارها

بحثي مختصر در مورد تخلفات جنسي ، حكم سنگسار و زدن زنان

پیامبر اکرم (ص) ، 76 روز قبل از رحلت ، در زمانی که در سفر حجه الوداع ، در مکه حضور داشتند ، در پایان حج خود ، سه خطبه در روز عرفه ، روز عید قربان ، و 18 ذی الحجه ایراد کردند .

ایشان در این سه محل ، خطوط اساسی اندیشه اسلام محمدی را بیان و آموز شهای لازم را به مردم گوشزد نمودند .

یکی از موارد مهمی که ایشان در خطبه های اول و دوم خود ، به صورت برجسته ، به جمع حاضر و از طریق آنها به نسل های بعد اعلام کردند و از مردم ، شهادت گرفتند که وظیفه خود را به انجام رساندند ، حقوق زنان و همسران بود . ( تاريخ‌ الكامل‌ ج‌ 2، ص‌ 302 ابن‌ اثير - سيرۀ ابن‌ هشام‌ ، ج‌ 4، ص‌ 1022 -  « سيرۀ حلبيّه ‌» ج‌ 3، ص‌ 302. )

پيامبر(ص) فرمود : (تحف العقول - ابن شعبة الحراني - الصفحة ٣٣ )

  1. همانا زنان بر شما حقى دارند و شما بر زنانتان حقى .
  2. حق شما بر آنان اين است كه با كسى غير از شما هم بستر نشوند و اين كه كسى را كه شما خوش نمى داريد ، بدون اجازه شما به خانه تان راه ندهند و اين كه دچار هرزگى نشوند .
  3. پس اگر [هريك از اين كارها را] انجام دادند ، خداوند به شما اجازه داده است كه آنها را منع كنيد و بر آنها سخت گیرید ، در بستر از آنها دورى كنيد و آنها را به نحوى غير شديد و آرام بزنيد . ( در گزارش شيخ صدوق ، زدن نيست )
  4. اگر نهى كردن شما را پذيرفتند و از شما اطاعت كردند ، روزى و پوشاك آنها به نحو متعارف و پسنديده به عهده شماست . شما آنها را به امانت خدايى گرفته ايد و آنها را با كتاب خدا بر خود حلال كرده ايد .
  5. پس درباره زنان ، تقواى الهى پيشه كنيد و آنها را به خير و نيكى سفارش كنيد .

خطوط کلی سفارش پیامبر (ص) :

پیامبر اکرم ( ص ) در چهار بخش ، حقوق مردان و زنان را این گونه بیان کردند :

بخش اول : حقوق زنان بر مردان در شرایط عادی زندگی

  1. زنان ( همسران ) نزد شوهرانند . ( أخذتموهنَّ بأمانة الله )
  2. زنان ، همانند شما مردان ، دارند . ( إنَّ لنسائكم عليكم حقاً و لكم عليهنَّ حقاً )
  3. به حکم خداوند ، بر شوهر . ( استحللتم فروجهنَّ بكتاب الله )
  4. تامین معاش و پوشاک متعارف آنها ، بر عهده شوهر است . ( فعليكم رزقهنَّ و كسوتهنَّ بالمعروف )
  5. حق تنبیه آنها را ندارید . ( و لاتضربوهنَّ – نقل شیخ صدوق از خطبه پیامبر (ص)  خصال صدوق , ص 487  ح 63 )

بخش دوم : حقوق مردان بر زنان

  1. در امور زناشویی ، . ( أن لايأتين بفاحشة )
  2. مواظب رفت و آمدهای خود باشند . ( لا يدخلن بيوتكم أحداً تكرهونه إلاّ باذنكم )
  3. حقوق زناشویی شوهر را برآورده کنند . ( أن لايوطئن أحداً فرشكم )
  4. در کارهای متعارف و شایسته ، را نکنند .( لايعصينكم في معروف – نقل شیخ صدوق از خطبه پیامبر (ص))

بخش سوم : حقوق زنان در شرایط خلاف کاری آنها :                    

  1. آنها را از عمل خلافی که مرتکب شده اند . ( أن تعضلوهنَّ )
  2.              از آنها دوری کرده و تنبیه آرام کنید . ( تهجروهنَّ فى المضاجع و تضربوهنَّ ضربا غير مبرَّج ) ، هر چند در نقل شیخ صدوق ، از تنبیه بدنی نهی شده است . ( و لاتضربوهنَّ – نقل شیخ صدوق از خطبه پیامبر (ص) در آدرس بالا)

بخش چهارم : حقوق زنان در صورت توبه پس از تخلف

  1. تامین پوشاک و معاش آنها همانند سابق ، بر عهده شوهر است . ( فعليكم رزقهنَّ و كسوتهنَّ بالمعروف )
  2. رعایت تقوای الهی و توصیه به نیکویی ، همانند قبل بر عهده شوهر است . (فاتقوا الله في النساء و استوصوا لهنَّ خيراً )

اما دو سوال و ابهام! :

  1. چرا پیامبر ، در صورتی که زن شوهر دار مرتکب خلاف ( فحشا ) بشود را ، امر به حکم سنگسار نکرده است ؟!
  2. چرا پیامبر امر به زدن زن ( هر چند آرام ) کرده است ؟!

جواب سوال اول ( چرا عدم فرمان سنگسار )  :

حکم سنگسار از احکام اولیه قرآني نبوده است . كه نظر فقهاي بزرگي مثل رحيم ارباب ، موسوي بجنوردي ، غروي ، محقق داماد ، قابل ، كديور و .. چنين است .

جواب سوال دوم ( چرا امر به زدن زن ) :

اولا  : #تنبيه را فقط براي زني كه مرتكب #خلاف جنسي  شده ، مقرر فرموده است ، نه هر تخلف و يا دلبخواهي مرد .

ثانيا : روش شریعت محمدی (ص) در نفی عادات و آداب و سنن ناپسند ، عمدتا بر اساس نفی مطلق عادات و سنن نبوده است .

ثالثا : در اکثر موارد با ارائه ی راهکارهای مناسب و جایگزین ، سعی در فرهنگ سازی و تغییر عادات به صورت تدریجی داشته و با اظهار کراهت و غیر اخلاقی جلوه دادن رفتارهای ناپسند ، به مبارزه ی منفی با آن پرداخته است . (کتاب " احکام بانوان -  زدن زنان آری یا خیر ؟ ص 33 "  آیه الله مرحوم قابل )

محمد صالحی  17 / 3 / 92 مصادف با مبعث پیامبر (ص) 

http://mahsan.rasekhoonblog.com

 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در دوشنبه 15 آذر 1395  ساعت 10:46 AM نظرات 0 | لينک مطلب

 

با انسانهاي مثبت معاشرت کن

با انسانهاي مثبت معاشرت کن؛ چون آنها بر انديشه وعقل ورفتارت تأثير مي گذارند؛ وتو بصورت ناخودآگاه به انساني مثبت تبديل خواهي شد؛ وآنگاه شروع به تاثير بر ديگران خواهي کرد !!

 

اگر کسي با تندي تو را نصيحت کرد، سخنش را قطع نکن، واز ملاحظاتش استفاده کن؛ چون در پشت تندي اش محبت عميقي قرار دارد، مانند کسي نباش که ساعت زنگدار را مي شکند فقط بجرم اين که او را بيدار کرده است. !!

 

لبخند برايت نان نمي خرد..!! ولي برايت دلهايي را مي خرد.!" پس آفرين به ديني که لبخند را عبادتي قرار داده که بخاطر آن محبوب  مي شويم...

 

ﺑﻪ ﻋﻘﺐ ﺑﻨﮕﺮﯾﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ . ﺑﻪ ﺟﻠﻮ ﺑﻨﮕﺮﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻨﯿﺪ .

ﺍﻭ ﺩﺭﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﻨﺪﺩ ﮐﻪ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﮔﺸﻮﺩﻧﺶ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺩﺭﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﺸﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ

ﺑﺴﺘﻨﺶ ﻧﯿﺴﺖ . 1

 

ﺍﮔﺮ ﺷﺎﺩ ﺑﻮﺩﯼ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺨﻨﺪ ﺗﺎ ﻏﻢ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻧﺸﻮﺩ .

ﻭ ﺍﮔﺮ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﺑﻮﺩﯼ ﺁﺭﺍﻡ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻦ ،

ﺗﺎ ﺷﺎﺩﯼ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪ ﻧﮕﺮﺩﺩ. 2

 

ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﻣﻮﻓﻖ، ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻓﺮﺻﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ .

ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻧﺎﻣﻮﻓﻖ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﻨﺪ : ” ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ، ﭼﻪ ﺳﻮﺩﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ دارد.

 

برگرفته از كانال ادب و عرفان

  1. من يتق الله يجعل له مخرجا و يرزقه من حيث لايحتسب – طلاق 2

انساني كه با خدا رفاقت كند ، چنان گشايش و راه خروجي از رنجها و نگرانيها ، برايش فراهم كند كه حتي به گمانش هم نمي آمده است .

  1. المومن بشره في وجهه و حزنه في قلبه – حكمت 333 ، امام علي(ع)

انساني كه با خدا و هستي آشتي كرده است ، چهره اش آنچنان است كه گويي هر كس را بشارتي به زندگي و زيبايي ميدهد و اگر حزني دارد با قلبش در مراقبه است نه در زبان خود .


محمد صالحي

http://mahsan.rasekhoonblog.com/



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در دوشنبه 15 آذر 1395  ساعت 7:48 AM نظرات 0 | لينک مطلب

كسي حق پذيرش دين را ، به اكراه ندارد

  1. هميشه شنيده ايم كه پيامبران حق الزام و اجبار مردم براي پذيرش دين را ندارند و اين حقيقتي است چرا كه :
  • فان اعرضوا فما ارسلناک عليهم حفيظا ان عليک الا البلاغ . ( سوره شوری 48 )

اي پيامبر ، تو وظيفه اي جز ابلاغ وحي و دعوت به توحيد نداري ، و اگر مردم از پذيرش آن اعراض كردند و ( يا از ماندن بر آن ، پشيمان گشتند ) ، تو را براي حفاظت آن نفرستاده ايم .

  • نحن اعلم بما يقولون و ما انت عليهم بجبار فذکر بالقران من يخاف وعيد

ما به آنچه كه مردم مى‏گويند ( از تو ) آگاهتريم ، و تو مأمور به اجبار آنها ( به پذيرش دين ) نيستى ؛ پس با قرآني كه در دست داري ، بيادشان بياور ( آنچه را در درون خود دارند و با عقل خود ميابند ) .

  • فذکر انما انت - لست عليهم بمصيطر . (سوره غاشیه – 21 و 22 )

     

اي پيامبر ، تو فقط ياد آور ( آن حقيقتي را كه مردمان در درون خود دارند و با عقل خود ميابند )  كه تو جز يادآوري كننده نيستي – ( و از جانب من حقي ) براي سيطره بر آنها ( براي اعمال قدرت و اجبار ) نداري .

  1. اما مهمتر از آن ، آنچه كه از قرآن درميابيم :
  • جايگاه با ارزشي است كه خداوند براي خود مي داند :

لو كان فيهما آلهة الا الله لفسدتا فسبحان الله رب العرش عما يصفون . ( انبيا آيه 22 )

اگر در زمين و آسمان خداياني جز الله مي بود ، هر دو تباه مي شدند ، پس الله پروردگار عرش ، از هر چه به وصفش مي گويند منزه است .

  • و كرامتي است كه براي بنده اش قائل است :

و لقد كرمنا بني آدم ( اسرا آيه 70 )

و قطعا بدانيد كه ما همه انسانها را ( از هر دين و ملتي ) مورد كرامت قرار داده ايم .

و به همين دليل ، به هيچوجه شان خود را در پذيرش اكراهي مردمان پايين نمي آورد .

و اين امر در آيات مختلفي بيان شده است كه :

  • في الدين – قد تبين الرشدمن الغي ( بقره آيه 256 )

( اي انسان ) دين ، نيازي به پذيرش اكراهي تو ندارد . چرا كه حقيقت آن كه راه رشد است و از گمراهي تفكيك شده ، بيان و روشن شده است .

و اين مسئله در برخورد حضرت نوح با قوم خود نيز به صراحت عنوان شده است كه :

اگر چه ، همه دلايل من براي دعوتم روشن است ، ولي اگر نتواند شما را قانع كند ،

  • قال يا قوم أرايتم إن کنت علي بينة من ربّي و آتاني رحمة من عنده فعمّيت عليکم أنلزمکموها و أنتم لها کارهون (هود آيه 28)

[نوح] گفت : اي قوم من ، به من خبر دهيد ، اگر از جانب پروردگارم دليلي روشن داشته باشم و او از نزد خود رحمتي به من ارزاني داشته باشد که آيا ما [بايد] آن را ، ب ، بر شما تحميل کنيم؟

  1. و در يك كلام :

نه تنها پيامبران حق الزام و اجبار در دين را ندارند ، بلكه مردمان نيز حق پذيرش اكراهي آن را بدون تعقل و حقيقت سنجي ندارند و تا زماني كه فهم عقلاني آنها اقناع نشود بر چيزي عتاب نخواهند شد .

  • و الذين آمنوا و عملوا الصالحات ، لا نكلف نفسا الا وسعها اولئك اصحاب الجنة هم فيها خالدون ( اعراف آيه 42 )

ما كسي را مكلف نمي كنيم ( و كسي تكليفي ندارد ) جز در حد فهم و توان عقلي خود و ( البته ) كساني كه ايمان به خداي هستي دارند و عمل صالح انجام مي دهند صاحبان بهشت و جاودانگي الهي خواهند بود .

 

محمد صالحي – 3/7/95

http://mahsan.rasekhoonblog.com

 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در یک شنبه 14 آذر 1395  ساعت 8:20 AM نظرات 0 | لينک مطلب

دوستی

 

دوستی به دو صورت است؛ یکی دوستی که شما در آن نیازمند و گدا هستید و محتاج که شما را به خاطر تنهاییتان کمک کنند..

 

نوع دیگر دوستی کیفیتی کاملا متفاوت دارد.

این نوع دوستی به خاطر نیاز نیست بلکه به خاطر این است که شما به قدری پر و غنی هستید که می خواهید با شخصی دیگر شریک شوید و علت این شراکت و سهیم شدن، نوع جدیدی شادی و سرور وارد زندگی و وجود شما می کند که هرگز قبلا تجربه اش نکرده اید، چرا که همیشه در حال گدایی بوده اید.

 

وقتی شما کیفیتی را شریک می شوید، دیگر به دنبال وابستگی به کسی نیستید.

 

 بلکه با هستی و تغییرات زندگی جریان می یابید.

 

خیلی ساده است، چون شما پر و غنی هستید می خواهید با دیگران شریک شوید و هر کس به شما نزدیک شود شما او را سهیم می کنید و این شراکت خود علت سرور و حال خوش است.

 

#اشو

#عشق_رقص_زندگی

http://mahsan.rasekhoonblog.com



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در شنبه 13 آذر 1395  ساعت 10:29 AM نظرات 0 | لينک مطلب

هیچگاه به پشت سر نگاه نکن !

 

گذشته تمام شد ،

آینده نیز هنوز نیامده .

 

خدا متعلق به این لحظه است !

با او باش .

 

  که اگر در گذشته ماندی ،

و یا به آرزوی آینده نیامده بودی ،

 

او را از دست خواهی داد .

 

محمد صالحی - 7/12/94

 

http://mahsan.rasekhoonblog.com

 

 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در شنبه 13 آذر 1395  ساعت 7:50 AM نظرات 0 | لينک مطلب

چرايي ارسال پيامبران(ع) - 2

در اين نگاه ، هدف پيامبران :

  1.  اصلاح اعتقاد ايماني مردم ميباشد . ( و ما ارسلنا من قبلک من رسول الا نوحي اليه انه لا اله الا انا فاعبدون / انبیا 25 )
  2. و تربيت اخلاقي فرد و جامعه ( لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ / آل عمران 164 - انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق / مستدرک الوسائل، ج11، ص 187، باب6، ح1. )
  3. بگونه اي كه ، نتيجه نهايي آن ايجاد يك جامعه عدالت محور توسط خود مردم بشود .( الناس بالقسط / حديد 25)

بنابر اين ظهور پيامبر(ص) ، براي ايجاد يك جامعه جديد با نظامات و قواعد جديد و نوبنياد در زمينه هاي خانوادگي ، حقوقي ، اقتصادي ، حكومتي و ... نبوده است ، بلكه ايشان ، در راستاي تربيت ايماني اخلاقي فرد ، جهت سوق جامعه بسوي يك جامعه عدالت محور ، ضمن رعايت قواعد و ارزشهاي مثبت جامعه عصر نزول و عنايت به حد فهم و پذيرش مردم ، ارشاداتي در زمينه هاي مختلف كرده و وقتي به حكومت مدينه نائل مي شوند ، از همان قوانين موجود آن عصر ، با تعديلات و يا اصلاحات اخلاقي آنها ، در حدي كه با مقاومت اقشار و افكار مختلف مردم روبرو نشده و اصل دعوتش تحت الشعاع آن اختلافات قرار نگيرد ، به عنوان ابزار و روش رسيدن به هدف خود ، بهره برداري نموده است ( احكام امضايي ) و هرگز در پي تدوين يك نظامنامه جديد حكومتي فراتاريخي نبوده است كه در اعصار بعدي به دليل رشد عقلاني و علمي مردم با چالشهاي جدي مواجه شود . ( کتاب حكومت ديني و حقوق انسان – مرحوم منتظري -   ص 144 )

 

بطور مثال :

  • در نظام خانواده ، هدف را ايجاد سكون و آرامش همسران مي داند بگونه اي كه ضمن كاهش اضطرابهاي آنها كه حاصل مشكلات اقتصادي و اجتماعي جامعه مي باشد ، بتوانند محيطي امن و زيبا براي پرورش فرزنداني ايماني اخلاقي فراهم كنند .  ( و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها و جعل بينكم مودة و رحمة ان في ذلك لآيات لقوم يتفكرون / روم 21 )
  • در نظام حقوقي ، هدف را اجراي عدالت جهت تضمين آرامش و امنيت مردم مي داند ، كه بتوانند فارغ از هر اتفاقي ، تلاش خود را براي ارتقا سطح زندگي و جامعه خود از همه جنبه هايي كه به آنها مربوط است ، به انجام برسانند . ( ان الله يامركم ان تؤدوا الامانات الي اهلها و اذا حكمتم بين الناس ان تحكموا بالعدل ان الله نعما يعظكم به ان الله كان سميعا بصيرا / نسا 58 )
  • در نظام اقتصادي ، هدف ، برخورداري همه جامعه از منابع خدادادي است بدون هيچگونه اجحاف به كسي و يا قشري خاص ( فانه لا ضرر و لا ضرار / قاعده لاضرر و لاضرار – و ده ها مصداق قرآني از جمله و لا تاكلوا اموالكم بينكم بالباطل و تدلوا بها الي الحكام لتاكلوا فريقا من اموال الناس بالاثم و انتم تعلمون / بقره 188 و يا ويل للمطففين / مطففين 1 )
  • در نظام حكومتي ، هدف را حضور مردمي در تصميمات حكومتي و اجتماعي مي داند . ( امرهم شوري بينهم / شوري 38 – و شاورهم في الامر / آل عمران 159 - لَوْ لاَ حُضُورُ اَلْحَاضِرِ وَ قِيَامُ اَلْحُجَّةِ بِوُجُودِ اَلنَّاصِرِ ... لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا – خطبه 3 نهج البلاغه ، شقشقیه )
  • در نظام اجتماعي ، هدف را كرامت بخشي به انسان از هر نژاد و آيين و با هر تفكر و يا باور ميداند . ( و لقد كرمنا بني آدم / اسرا 70 – لاتكن عبد غيرك و قد جعلك الله حرا / نامه 31 نهج البلاغه ، وصيت به حسنين )
  • در روابط اجتماعي بين افراد ، هدف را علاوه بر رعايت عدالت اجتماعي ، نيكويي و انفاق به يكديگر را ارزشي والاتر معرفي ميكند . ( ان الله يامر بالعدل و الاحسان و ايتاء ذي القربي / نحل 90 - لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون و ما تنفقوا من شي ء فان الله به عليم / آل عمران 92 )

با توجه به موارد مذكور :

آنچه كه براي پيامبر(ص) ، در يك منظومه اجتماعي ، اهميت داشته ، رسيدن به اهداف ارشادي فوق بوده است ، كه در اولين و مهمترين مرحله ، تربيت ايماني - خلاقي فرد و تبعا جامعه بايد مورد توجه قرار گيرد ، و البته محور بنيادين بعثت ايشان نيز اهتمام جدي به همين امر مهم و اساسي بوده است .

و آنگاه كه قرار است جامعه در راستاي ايجاد حكومتي مردم محور ،  اقتصادي قسط محور ، خانواده اي آرامش محور ، سيستم حقوقي عدالت محور و از همه مهمتر ، ايجاد فضايي آكنده از معنويت اخلاقي و كرامت انساني ، حركت كند ، بايستي به همه زيرساختهاي فرهنگي ، سنتي ، علمي و عقلاني خود نگاه كرده و اقتضائات مربوطه را در نظر داشته و منظومه كلي خود را برقرار نمايد .

و اين امر ، نه حقي الهيست كه به شخصي خاص عطا شده باشد ، كه بر عهده خود مردم و از حقوق خود آنها شمرده شده است .

در اين نگاهست كه هيچ حكم و يا قانوني ، حتي از يك نسل قبل ، قابل تسري به عصر بعدي نخواهد بود ، مگر آنكه بتواند در رساندن جامعه به اهداف فوق ، در برابر قوانين رقيب خود ، ارجحيت خود را به اثبات رسانده و عقلا و متخصصان مربوطه را اقناع كند .

چرايي ارسال پيامبران(ع) -1

محمد صالحي – 5/8/95

http://mahsan.rasekhoonblog.com

 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در یک شنبه 7 آذر 1395  ساعت 7:33 AM نظرات 0 | لينک مطلب


  • تعداد صفحات :3
  •    
  • 1  
  • 2  
  • 3  
Powered By Rasekhoon.net