مهارت های دهگانه ضروری برای داشتن زندگی فردی و اجتماعی موفق :

 

 1- مهارت خودآگاهی

 2- مهارت همدلی

 3- مهارت روابط بین فردی

 4- مهارت ارتباط موثر

 5- مهارت مقابله با استرس

 6- مهارت مدیریت هیجان

 7- مهارت حل مسئله

 8- مهارتت تصمیم گیری

 9- مهارت تفکر خلاق

 10- مهارت تفکر نقادانه

 

  🚩مهارت خودآگاهی

 توانایی شناخت نقاط ضعف و قوت و یافتن تصویری واقع بینانه از خود. شناخت نیازها و تمایلات فردی برای آشنایی با حقوق و مسئولیت های فردی - اجتماعی

 

  🚩مهارت همدلی

درک کردن دیگران و مشکلاتشان در هر شرایطی. این مهارت به دوست داشتن و دوست داشته شدن و در نتیجه،روابط_اجتماعیِ بهترِ افراد با یکدیگر می انجامد.

 

  🚩مهارت روابط بی فردی

 مشارکت و همکاری با دیگران، همراه با اعتماد واقع بینانه، که در کنار تقویت دوستی ها، دوستی های ناسالم را خاتمه می دهد تا کسی از چنین روابطی آسیب نبیند.

 

 🚩 مهارت ارتباط موثر

 درک بهتر نیازها و احساسات دیگران، به شیوه ای که فرد بتواند نیازها و احساسات خودش را نیز در میان بگذارد. تا ارتباطی رضایت بخش شکل گیرد.

 

  🚩مهارت مقابله با فشار عصبی

 با آموختن این مهارت افراد هیجان های مثبت و منفی را در خود و دیگران می شناسند و سعی می کنند واکنشی نشان دهند که این عوامل مشکلی برای آنها ایجاد نکنند.

 

 🚩 مهارت مدیریت هیجان

هر انسانی که در زندگی خود با هیجانات گوناگونی از جمله غم، خشم، ترس، خوشحالی، لذت و موارد دیگر مواجه است که همه این هیجانات بر زندگی او تاثیر می گذارد. شناخت و مهار این هیجانات، همان مدیریت هیجان است. برای کسب این مهارت فرد به طور کامل باید بتواند احساسات و هیجانات دیگران را نیز درک و به نوعی این هیجانات را مهار کند.

 

  🚩 مهارت حل مسئله

زندگی سرشار از مسائل ساده و پیچیده  است. با کسب این مهارت بهتر می توانیم مشکلات و مسائلی را که هر روز در زندگی برایمان رخ می دهند، از سر راه زندگی مان برداریم.

 

  🚩 مهارت تصمیم گیری

برای برداشتن هر قدمی در زندگی باید تصمیم گیری کنیم، مسیر زندگی انسان را تصمیم گیری های او مشخص می کند. با آموختن این مهارت هداف خود را واقع بینانه تعیین و از میان راه حل های موجود بهترین را انتخاب می کنیم و مسئولیت عواقب آن را نیز به عهده می گیریم.

 

  🚩مهارت تفکر خلاق

تفکر یکی از مهمترین مهارت های زندگی است. مهارت تفکر خلاق، همان قدرت کشف، نوآوری و خلق ایده ای جدید است تا در موارد گوناگون بتوانیم راهی جدید و موثر بیابیم. با آموختن تفکر خلاق، هنگام مواجهه با مشکلات و دشواری ها احساسات منفی را به احساسات مثبت تبدیل می کنیم.

 

هنگامی که تفکر خلاق را می آموزیم دیگر مشکلات زندگی مزاحم ما نیستند، بلکه هر کدام فرصتی هستند تا راه حل های جدید بیابیم و مشکلات را به گونه ای حل کنیم که کسی تاکنون این کار را نکرده باشد.

 

 🚩مهارت تفکر نقادانه

این مهارت موجب می شود هر چیزی را به سادگی قبول یا رد نکنیم و پیش از آن، موضوع مورد نظر را به خوبی مورد بررسی قرار دهیم و پس از آن، در مورد رد یا پذیرش آن تصمیم گیری کنیم.

 با آموختن تفکر نقادانه فریب دیگران را نمی خوریم و به عاقبت امور به خوبی فکر می کنیم و دقیق و درست تصمیم می گیریم و ارتباطات درستی برقرار

 می کنیم.

با تشكر از دوست عزيزم آقاي رضوي

https://telegram.me/eshghonava

http://mahsan.rasekhoonblog.com



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در شنبه 16 مرداد 1395  ساعت 9:02 AM نظرات 0 | لينک مطلب

آیه اله بروجردی و سفارش به تهذیب نفس طلاب

آیه اله بروجردی ، بارها سفارش می کردند به طلاب که فقط به خواندن دروس رسمی حوزه قناعت نکنید ، بلکه به تهذیب نفس و سیر و سلوک بپردازید .

هدف واقعی دیانت همان جنبه معنوی است که باید به آن توجه داشته باشید .

ایشان به آن ها که تدریس داشتند می فرمودند : وقتی چهارشنبه روز پایانی درس هفته می رسد یک حدیث اخلاقی برای شاگردانتان بخوانید ؛ چون شاگردان شما در طول هفته به اشتغالات علمی پرداخته اند و عموما به سیر و سلوک و تهذیب ، توجه کمتری داشته اند . خود ایشان هم به این سفارش عمل می کرد .

یادم هست در یک چهارشنبه در پایان درس گفتند :

" مدیونید اگر درس بخوانید برای اینکه مرجع تقلید شوید و بخواهید که به یک ریاستی برسید . ما الان گرفتار مقام هستیم . شما اگر هدف و نیت این را داشته باشید و با این انگیزه درس بخوانید ، این سفاهت است ! این سفاهت است ، این سفاهت است ! چه ارزشی دارد که شما مثل من بشوید . این که شب و روز مردم به من مراجعه کرده وقت ما را می گیرند هیچ ارزشی ندارد . وضع من را ببینید . می خواهم مطالعه کنم ، پیش مطالعه کنم ، اما وقت من با مراجعات هدر می رود . این ریاست ، بلاست برای انسان . این سفاهت است ! "

لفظ سفاهت را خیلی تکرار می کردند . بعد دنبال این نصیحت خود، این کلام حضرت امیر (ع) را بیان می کردند که : ان الدنیا تغر و تضر و تمر 1 – یعنی دنیا انسان را فریب می دهد ، ضرر می زند و می گذرد و فرار می کند و انسان نمی تواند او را بگیرد .

 

  1. نهج البلاغه ، کلمات قصار 415

منبع : کتاب " زندگی من و شهید جاوید " ، ص 137 ، مرحوم آیه اله صالحی نجف آیادی

 

محمد صالحی – 18/ 1 /91      

http://mahsan.rasekhoonblog.com

 

 

 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در شنبه 16 مرداد 1395  ساعت 7:19 AM نظرات 0 | لينک مطلب

دلگير شبي در زد ، فتانه نمي خواهي ؟
بي قصّه دل خود را ، افسانه نمي خواهي ؟

بي حوصله دل گفتا ، شوريده مکن ما را
گفتم به سر گنجي ، دردانه نمي خواهي ؟

اي بر سر سجاده ، دور از مي و از باده
لب ريز ِ شراب آمد ، پيمانه نمي خواهي ؟

دل بار دگر بامن ، او گر شودت دشمن !
گوش ات به نصيحت کن ، فرزانه نمي خواهي ؟

اي دل نکند خوابي ، برخيز که بر آبي
اي خانه خراباتي ، حنانه نمي خواهي ؟

گر دير شود حسرت ، خم تا نشدت قامت
آن موي پريشان را ، بر شانه نمي خواهي ؟

شايد شده اي عاقل ، هشيار شو اي غافل
چرخي بزن اين ميدان ! مستانه نمي خواهي ؟

او برشب تاران شد ، شمعي نه فروزان شد
خود سوز ِچه بي حاصل ، پروانه نمي خواهي ؟

دل باز خروشان شد ، چون چشمه ي جوشان شد
زنجير گسست آمد ، ديوانه نمي خواهي ؟

بي نام و نشان خندان ، از دور تر ِ ميدان
صيّاد دلي ما را دزدانه نمي خواهي ؟

شمس الدين عراقي

http://mahsan.rasekhoonblog.com

 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در چهارشنبه 13 مرداد 1395  ساعت 8:22 AM نظرات 0 | لينک مطلب

کارکرد اصلی وحی چه بود که هنوز پای برجاست ؟

كاركرد وحي در دو بخش تاثيرات بيروني و كاركرد اجتماعي و بخش دروني و تاثيرات معنوي بر انسان قابل بررسي است .

اين مقال بدنبال توضيح مختصر كاركرد بيروني آنست و الا در بخش كاركرد دروني آن ، مهمترين تاثيرش ، معنا بخشي به زندگي بشر و پاسخ به سوالهاي هستي شناسي اوست بگونه ايكه از اضطراب حضور در اين دنياي پر از تحير و سرگرداني و آينده اي نه چندان دير بعد از مرگ برهاند و به آرامشي از جنس جاودانگي خداي هستي رساند .

و اما كاركرد بيروني آن :

  1. کمک به شکوفایی عقل مدفون شده بشری
  2. در راستای تحقق یک جامعه اخلاق مدار
  3. با رعایت زیرساختهای عدالت محور

و اما اشاره ای مختصر به مستندات فوق :

  1. شکوفایی عقل
  • امام علی(ع) در خطبه اول نهج البلاغه ، هدف از ارسال پی در پی پیامبران را کشف و شکوفایی گنجیته های مدفون شده و مغفول مانده عقول بشری می داند :

واتر اليهم انبياءه..... يثيروا لهم دفائن العقول  1

  • و این شکوفایی را مرهون مشاوره جمعی میداند :

من شاور الرجال شارکها فی عقولها 2

  • و برای تحقق این امرست که خداوند ، مهمترین ویژگی مومنان را مشاوره جمعی میداند :

و امرهم شوری بینهم 3

  • و از آنجا که پیامبر(ص) در مصدر امور جامعه مدینه قرار گرفته بودند ، علیرغم آنکه او را مومن ترین فرد جامعه و عاملترین شخص به آیات قرآن می داند ، لیکن ، جهت تاکید ، دستور صریح به مشاوره با مردم در امور اجتماعی و اداره حکومت تحت امر خود می فرماید :

و شاورهم فی الامر 4

  • و تحقق این امر ، یعنی مشارکت در عقول جامعه و تثبیت محوریت عقل عرفی در حوزه مسایل اجتماعی .

2- جامعه اخلاق مدار

  • پیامبر اکرم(ص) در بیان هدف از بعثت خود ، اتمام و اکمال اخلاق فردی و تبعا جامعه می داند :

انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق 5

  • و خداوند نیز ، از مهمترین ویژگیهای رستگاری انسانها را در ده ها آیه از قرآن ، رعایت اخلاق و عمل صالح می داند :

من يؤمن بالله و يعمل صالحا يکفر عنه سيئاته و يدخله جنات تجري من تحتها الانهار خالدين فيها ابدا ذلک الفوز العظيم 6

 

3- عدالت محوری

  • از مهمترین فرامین خداوند به یک حاکم جامعه ( از جمله پیامبر(ص) ) ، تهیه مقدمات و زیرساختهای عدالت محوری ، جهت قانون گذاری و اداره جامعه است :

اذا حکمتم بين الناس ان تحکموا بالعدل 7

  • و رعایت عدالت را ، مهمترین راه رسیدن به تقوای الهی می داند :

اعدلوا هو اقرب للتقوى 8

و در یک کلام :

آنچه که از محتوای کتاب وحی و سیره پیامبر(ص) بدست می آید ، وحی نه تنها نیامده است که جای عقل را تنگ کرده و یا آن را تعطیل کند ، که جهت شکوفا کردن و دعوت به برخورداری کارکردی از عقول مدفون شده در لابلای القایات و خرافات و پیروی کورکورانه از گذشتگان سنتی و یا بزرگان مدعی فهم متعالی از هستی ، کرده تا ضمن ایجاد ساختارهای عدالت محوری ، به یک جامعه اخلاق مدار و عاری از خشونت و ظلم منجر گردد .

زیرنویسها :

  1. خطبه اول نهج البلاغه ( خداوند سبحان از ميان فرزندان آدم ، پيامبرانى برگزيد ....تا خردهاشان را که در پرده غفلت ، مستور گشته برانگيزاند . )
  2. حکمت 161 نهج البلاغه ( کسی که با مردم مشورت کند ، گویی که عقول آنها را به مشارکت گرفته است . )
  3.  شوری آسه 38 ( و از مختصات مومنان آنست که از روش شورایی برای مدیریت امور اجتماعی خود ، استفاده میکنند . )
  4. آل عمران آیه 159 (
  5. مستدرک الوسائل، ج11، ص 187، باب6، ح1
  6. تغابن آیه 9 (هر کس به خدا ايمان بياورد و عمل صالح انجام دهد، گناهان او را مى‏بخشد و او را در باغهايى از بهشت که نهرها از زير درختانش جارى است وارد مى‏کند، جاودانه در آن مى مانند؛ و اين فوز عظیماست! )
  7. نسا آیه 135 (هنگامی که بین مردم به قضاوت که از شیون اداره جامعه است ، می نشینید ، عدالت را رعایت کنید )
  8. مائده ، آیه 38

محمد صالحی – 10/4/95

http://mahsan.rasekhoonblog.com

 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در چهارشنبه 13 مرداد 1395  ساعت 7:24 AM نظرات 0 | لينک مطلب

چو تو را ز دور دیدم ، به دمی ز جا پریدم
چو به پیش تو رسیدم ، به جز از پری ندیدم

تو فرشته ای و جانی ، تو به دلبری نشانی
چو مرا ز خود برانی ، همچنان تو را مریدم

تو صفاتی تو نشاطی ، تو همان راه نجاتی
و چنان آب حیاتی ، که به بذل تو یزیدم

تو پری و یا که حوری ، که چنین پر شر و شوری
تو چو مایه ی غروری ، که تو را به جان خریدم

تو شرابی میِ نابی ، تو به تشنگان چو آبی
نکند چنان سرابی ، که تو را به خواب دیدم ؟

تو نگاه آفتابی و به زندگی بتابی
نرسد ز تو عٓتابی ، که اگر رسد رَمیدم

منِ 'منتظر' به راهت ، که کنم دمی نگاهت
نِگهم چو خاک راهت ، بشود رسیده عيدم...

امير مبشر اقدم

      

http://mahsan.rasekhoonblog.com

 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در سه شنبه 12 مرداد 1395  ساعت 8:33 AM نظرات 0 | لينک مطلب

احكام شريعت در دعوت پيامبر(ص) چه جايگاهي دارند ؟

  1. احکام شریعت در عصر نزول ، احکامی بودند برای اداره آن جامعه که پیامبر(ص)  از بین قوانین قبایل و اقوام موجود گزینش کرده و به صلاحدید بزرگان و عقلای آنجا ( به مصداق آيه " و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل على الله 1 " )به اجرا گذاشته است . ( احكام امضايي ؛ بنابراين هيچگونه تعبدي در ابلاغ آنها وجود نداشته ، بلكه هدف آنها جلوگيري از گسترش فساد و جرم و يا احقاق حق يك ستمديده بوده است . 2)

 

  1. با توجه با بند فوق ، و به مصداق آيه " فبشر عباد الذین یستمعون القول ، اولئك الّذين هدئهم اللّه و 3" تمام لوازم عقلانیت ، که همان مشاوره با عقلا و گزینش بهترین راهکار اجرایی در امور است انجام شده است . ( و به همين دليل احكام شريعت موجود در قرآن " احكام خداوند " خوانده شده است . )

 

  1. احکام مذکور در آیات ، به معنای ثابت بودن آنها در اعصار و قرون نیست ، چرا که نفس مشاوره با عقلا ، منتج به گزینش بهترین راهکار عقلایی در هر عصر خواهد شد ، و اینست پیام ماندگار حضرت محمد(ص) .

 

  1. آنچه از آیات قصاص و محاربه استفاده میشود ، تناسب بین جزا و جرم است که باید رعایت شود ، که این تناسب از وظایف کمیته عقلای مورد مشورت و قانونگذاری در هر عصر است .

 

  1. آنچه امر صریح خداوند است ، به مصداق آيه " اذا حکمتم بين الناس 4"عدالت ورزی است و مصادیق عدالت از موضوعات عرف عقلای هر عصر است و چه بسا ، امری دیروز برای عقلای آنروز عادلانه بوده و در نظر عقلای امروز ناعادلانه تلقی شود و هکذا امری که امروزعقلاعادلانه مینامند و عقلای فردا بر ناعادلانه بودنش سخن بگویند .

 

  1. با توجه به بندهاي فوق ، و با توجه به آیات و پیامهای اخلاقی قرآن ، احکام عصر نزول فقط طریقیت داشتند برای مبارزه با ناهنجاریها و جرمهای اجتماعی آن عصر و رسيدن به يك جامعه عاري از جرم و فساد ، و يا ارائه راهكارهايي براي رسيدن افراد جامعه به حقوق خود ( البته ) ، نه اینکه خود آن احكام موضوعیت داشته و باید به همه اعصار تسری داده شوند .

 

بنابراين ، آنچه مهم است ، اينست كه در برخورد با شريعت پيامبر(ص) ، از نگاه  " احکام محور " كه  نگاه فقه سنتی ماست به نگاه " روح حاکم بر احکام " محوريت داده شده و سعي در يافتن بهترين راهكارهاي امروزين با رعايت اخلاق ، عدالت و كرامت انساني ، باشيم .

که البته ، نگاه بسیاری از بزرگان دین از جمله مرحومان منتظری و صالحی و قابل و .. همچنين کدیور و .. همین است .

زیرنویسها :

  1. سوره آل عمران ، آيه 159
  2. کتاب " اسلام دين فطرت – آيه اله منتظري ص 702 تا 705 " ، کتاب " حدیث های خیالی در مجمع البیان – آيه اله صالحي نجف آبادي ص 350 به بعد " ، كتاب " شریعت عقلانی – آيه اله قابل ،8، بخشهاي 20 و 21 و 22 و شريعت عقلاني ، 9 ، بخش 24 ،  حقوق بشر و روشنفکری دینی، حق‌الناس ، آيه اله كديور ، ص ۱۳۹تا 145
  3. سوره زمر ، آيه 17 و 18
  4. سوره نسا ، آيه 58

محمد صالحي – 28/3/95

http://mahsan.rasekhoonblog.com



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در سه شنبه 12 مرداد 1395  ساعت 7:52 AM نظرات 0 | لينک مطلب

بدبختی از دلبستگی بر می خیزد.

 

ما به اشیا وبه مکانها وبه اشخاص دلبسته شده ایم.

معتاد دلبستگی شده ایم.

 

به هر چیز دلبسته و وابسته ایم ودلبستگی بدبختی می آورد .

 

زیرا زندگی پیوسته در حال تغییر است.

زندگی در حرکت دایم است.

هیچ گاه از حرکت باز نمی ایستد.

حتی برای چند لحظه کوتاه.

 

آنگاه که خورشید طلوع می کند از آن لذت ببر ،

اما دلبسته نشو.

 

آن یک عکس نیست به زودی ناپدید می شود.

 

انسان ها همه چیز را از دست می دهند،

اما انسان خردمند از همه چیز لذت می برد.

 

از روز وشب ، از تابستان وزمستان،

از زندگی ومرگ لذت می‌برد.

 

انسان خردمند دلبسته نیست .

و در وارستگی و دلبسته نبودن بسی شور وحال دارد.

#اشو_با_اقیانوس_یکی_شدن

 

http://mahsan.rasekhoonblog.com



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در دوشنبه 11 مرداد 1395  ساعت 8:23 AM نظرات 0 | لينک مطلب

🔴رهاسازی اسلام از انحصار فرهنگ خاورمیانه ( 1 )

🔰«ادعای جهانی بودن» اسلام با رویکرد «انحصاری به فرهنگ خاورمیانه» و خصوصا حجاز عصر نزول وحی، چگونه سازگار می تواند باشد؟!!

🔰فرهنگی که جابه جا در قرآن کریم و روایات معتبره مورد نقد و طعن و تحقیر قرار گرفته و مارک «جاهلیت» بر آن خورده است.

🔰فرهنگ رایج زمان نزول وحی در شبه جزیره ی عرب،
فرهنگی↙️
زن ستیز،
برده دار،
ستم پیشه،
خود برتر بین ،
بی اعتنا به حق حیات آدمیان ،
بود،
خودکامگی ،
و استبداد را در شکلی بدوی، ارائه می کرد.

✅شریعت محمدی(ص) در چنین فضایی متولد شد و به مبارزه با ابعاد منفی فرهنگ شبه جزیره پرداخت و ابعاد مثبت آن را تأیید کرد تا نشان دهد که «مثبت نگری» او می تواند از بیابان های فقر فرهنگ حجازی نیز گلبوته هایی را بچیند و تقدیم انسانیت کند.

🔰اگر محمد بن عبدالله(ص) ایرانی یا مصری بود و می خواست از ابعاد مثبت فرهنگ آن سرزمین های آبادتر سخن بگوید، از همان آغاز راه و بخاطر برتری های نسبی فرهنگ سرزمین های یادشده، گلبوته های بیشتری را برای چیدن می یافت.
اما ضرورت ارسال پیامبران برای کسانی بیشتر است که کمتر از مواهب طبیعت و معنویت بهره برده اند تا آنان را در ابتدا به سایر آدمیان ملحق گردانند و از آن پس در مسیر تعالی کلی بشریت، همراه دیگران طی مسیر کنند و از تجربه ها و دانش سایر جوامع و ملل بهره مند شوند.

🔰به همین دلیل بود که به پیروان خود با تأکید می گفت که؛
💠«علم را بجویید اگرچه در چین باشد»(اطلبوا العلم ولو بالصین)
💠و یا «حکمت را بیاموزید اگرچه از فردی دورو باشد»(خذ الحکمة ولو من منافق).
🔰یعنی نه بعد مسافت چین را می توان مانع رشد و تعالی قرار داد و نه بهانه ی «بیگانه بودن چینی ها». نه عذر تراشی های مقدس مآبانه ی مبنی بر «کافر و منافق بودن».

🔰اساتید در شریعت محمدی مورد قبول است  و نه انگ های «غربی یا شرقی یا غیر اسلامی بودن دانش ها و تجربه ها» می تواند مسئولیت فراگیری و بهره مندی از آن تجارب و علوم را از دوش پیروان اسلام بردارد!!

💠احمد قابل رحمه الله علیه



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در دوشنبه 11 مرداد 1395  ساعت 7:46 AM نظرات 0 | لينک مطلب

سخنی با ارباب معرفت - استاد کوشا

 

گاهی کلیپ‌هایی از ارباب عمایم یا مداحان دستاربند در فضاهای مجازی به نمایش گذارده می‌شود که بسی مایه شگفتی است!

 

در اینجا سخنی کوتاه با متولّیانی دارم که این‌گونه محصولات، از بوستان آفت‌زده‌ی آنان نشأت می‌گیرد:

 

1. آیا نباید این‌گونه خرافه‌پردازی‌ها را ریشه‌یابی کرد؟!

 

2. به راستی متولیان این امور کیانند؟!

 

3. راهکار مبارزه با خرافاتی که صبغه‌ی دینی پیدا کرده‌اند چیست؟!

 

4. منابع این خرافه‌پردازی‌ها چرا به طور جدّی نقد نمی‌شوند؟!

 

5. آیا مبلّغان دینی، آموزش‌های لازم را می‌بینند تا خود به خرافه‌پردازی نیفتند؟!

 

6. آیا راه و روش تشخیص حدیث درست از نادرست به مبلّغان آموخته می‌شود که منبر و تریبون جمعه و جماعت را به آنان واگذار می‌کنند؟!

 

7. کافی است در همین حوزه علمیه قم چندباری پای منبرها در بیوت مراجع بنشینی تا بدانی چه ترّهاتی روی منبر در حضور مرجع تقلید گفته می شود؟! که با تأیید ضمنی او هم حمل بر صحت می‌شود و دهان به دهان نقل می‌گردد و در عوام اعتقاد به وجود می‌آورد؟!

 

8. آیا به طلاب آموزش‌های لازم را داده‌اند که در جمع، به صورت مستند و با ارائه یادداشت بر اساس مطالعه و تحقیق سخن بگویند و به حافظه تکیه نکنند و از این شاخه به آن شاخه نپرند؟!

 

9. آقای دکتر سید علی موسوی گرمارودی به اینجانب گفتند: در همایش فردوسی‌شناسی به آمریکا برای سخنرانی دعوت شده بودم. وقتی که در جلسه با دکتر احمد مهدوی دامغانی ملاقات کردم، او به من گفت:

آقای گرمارودی! اگر در این‌گونه همایش‌ها بدون یادداشت پشت تریبون بروی و به حافظه تکیه کنی و ببافی، تو را متهم به بی‌سوادی و وراجی می‌کنند و جلسه را هم ترک می‌گویند! اینجا ایران نیست که بدون یادداشت به منبر بروی و هرچه را از متفرقات، هوس کردی به خورد مستمعین بدهی! اینجا مجلس روضه نیست! همایش تحقیق است و اگر بدون یادداشت پشت تریبون بروی آبروی خود و ایرانی‌ها را می‌بری هرچند تسلط و اشراف بر موضوع داشته باشی!

 

بنابراین مادام که در شیوه‌ها و روش‌ها وشرایط تبلیغ و مبلّغ، به سبک و سیاق عامیانه و پوپولیستی و مداحانه باشیم، کار بر همین منوال خواهد بود که داریم می‌بینیم!

 

هر امر خلاف و خرافه‌ای که علناً در رسانه‌ها از سوی کسی اعلام می‌شود، پادزهر آن در صورتی مؤثر واقع می‌شود که محکوم کردنش هم علنی و از طریق رسانه‌ها باشد.

 

وگرنه به صورت بیخ گوشی تذکر دادن فایده‌ای نخواهد داشت.

 

 و هر امر خرافی به نام دین، تنها موجب استهزاء صاحب آن نمی‌شود، بلکه به اصل و اساس دین ضربه می‌زند و آن را مورد مضحکه این و آن قرار می‌دهد.

 

امامان معصوم (علیهم السلام) هرگز تملق‌ها و تمجیدهای گزاف را تحمل نمی‌کردند و بلافاصله شخصاً تذکر می‌دادند.

 

پایگاه اطلاع رسانی استاد محمدعلی کوشا

http://mahsan.rasekhoonblog.com



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در یک شنبه 10 مرداد 1395  ساعت 10:47 AM نظرات 0 | لينک مطلب


مرواریدهایی از زبان امام صادق (ع)

۱- در كارهاى مردم ريز نشو ، تفتيش نكن ، اگر اينجور باشد ، بدون رفيق خواهى ماند . 1

۲- هر كس بداخلاق باشد ، خودش را شكنجه و آزار مى دهد . 2

۳- شیعیان ما و پیروان ما را به سه مساله امتحان کنید :

* اهمیت به اوقات نماز ،که آیا اول وقت نماز را برپا می دارند یا خیر؟

* حفظ اسرار ، یعنی درحفظ اسرار و مسائل محرمانه از دشمنان ما کوشا هستند یا خیر؟

* و از حیث توانمندیهای مالی ، یعنی آیا در مال خود برای برادران دینی سهمی قائلند و دست  آنها را می گیرند یا خیر؟

۴- همانا پروردگار بنده‏اش را به دليل زيادى مهرورزى نسبت به كودك خود مى ‏بخشايد .4

۵- فرزند خود را در هفت سال اول آزاد بگذار تا بازی کند و هفت سال دوم او را با آداب و روش های مفید تربیت کن و در هفت سال سوم مانند یک رفیق صمیمی مصاحب و ملازمش باش . 5

۶- در دنيا چيزى بهتر از همسرشايسته وجود ندارد . زنيكه شوهرش از ديدار او مسرور و شاد گردد . 6

۷- محبوب ترین برادران من کسی است که عیوب مرا به من هدیه کند . [ با متانت و احترام ] 7

۸- ای گروه شیعیان ! ( با رفتار و گفتار نیکو و عقلانی) زینت ما اهل بیت باشید و ( با رفتار و گفتار خودسرانه و زشت ) مایه سرافکندگی ما نگردید .
 با مردم سخن نیکو بگویید و مراقب زبانهایتان باشید و آن را از زیاده گویی و کلام زشت نگه دارید و برحذر بدارید . 8

۹- سه چيز است كه همه مردم به آنها نياز دارند : امنيّت ، عدالت و آسايش . 9

     ۱۰-  از زراره نقل شده است که گفت :

 به امام صادق ( ع ) گفتم : مردی است از نسل عبدالله سبا 11 که قائل به تفویض است .

 امام فرمود : تفویض چیست ؟ گفتم :

 آنان می گویند : خدا محمد و علی را خلق کرد آنگاه کار آفرینش را به آن دو واگذار نمود .
 پس آن دو دیگران را خلق کردند و رزق دادند و زنده کردند و جان زندگان را گرفتند .

 امام فرمود : او دروغ می گوید ، دشمن خدا .
وقتی که برگشتی این آیه را بخوان : آیا برای خدا شریک هایی قرار دادند که خلق کردند مانند خلق خدا پس خلق بر آنان مشتبه شده است ؟
بگو : خدا خالق همه چیز است و او است یگانه قهار . " 10  
   
۱۱- برای دولتمردان و حاکمان مملکتی ، کوتاهی در سه کار جایز نیست :
1. نگهداری و حفاظت از مرزهای کشور در مقابل تهدیدات دشمن
2. برگزیدن مومنان صالح برای تصدی پستهای حکومتی
 3. در رسیدگی ظلمی که به مردم ستمدیده و فاقد قدرت از جانب ظالمان پر نفوذ قدرت وارد شده . 11

۱۲- مردی به امام (ع) عرض کرد مرا از مکارم اخلاق آگاه فرمائید امام صادق (ع) فرمودند :
دوستی کن با کسی که از تو بریده ؛ عطا کن به کسی که تو را محروم نموده ؛ نیکی کن به کسی که به تو بدی کرده ؛ سلام کن به کسی که به تو دشنام داده ؛ انصاف ده در مورد آنکس که به تو ظلم کرده و ببخش کسی را که با تو دشمنی نموده .  12   

زیرنویسها :

۱- " لَا تُفَتِّشِ النَّاسَ فَتَبْقَى بِلَا صَدِيق" - شافی، صفحه‌ی 652

۲- " مَن ساءَ خُلقُهُ عَذَّبَ نَفسَهُ " - كافى، ج2، ص321،

۳- " امتحنوا شیعتنا عند ثلاث : عند مواقیت الصلاة کیف محافظتهم علیها، و عند اسرارهم کیف حفظهم لها عند عدونا و الی اموالهم کیف مواساتهم لاخوانهم فیها " -  خصال صدوق ، ج 1، ص 103

۴- " اِنَّ اللّه لَيَرحَمُ العَبدُ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِه" -  وسائل‏الشيعة ، ج21، ص483

۵- " دع یلعب سبع سنین و یودب سبع سنین و الزمة نفسک سبع سنین " - وسائل / ج 5 / ص 125

۶- " بحار ج 103 ص 217 "

۷- " احب اخوانی الی من اهدی عیوبی الی " -  بحار، ج 74، ص 282

۸- " معاشر الشیعة کونوا لنا زینا و لاتکونوا علینا شینا قولوا للناس حسنا احفظوا السنتکم و کفوها عن الفضول و قبیح القول امالی صدوق 327

۹- " ثَلاثَةُ اَشْياءَ يَحْتاجُ النّاسُ طُرّا اِلَيْها: اَلاَْمْنُ وَالْعَدْلُ وَالْخِصْبُ  " - تحف العقول، ص 320

۱۰- " اثبات الهداه ، ج 3 ، ص 756 ، حدیث 41

۱۱- " تحف العقول صفحه 333
۱۲- " تحف العقول صفحه 305

محمد صالحی – 25/ 6 / 90

http://mahsan.rasekhoonblog.com



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در یک شنبه 10 مرداد 1395  ساعت 7:16 AM نظرات 0 | لينک مطلب

استخاره در نظر استاد كوشا

اما در باره« استخاره » باید عرض کنم:

استخاره در لغت به معنی« طلب خیر » از خدای یکتای بی همتا ست. 

بنابر این،  استخاره نوعی دعا کردن  و درخواست کمک از درگاه خالق انسان است.

یکی از علمای بزرگ روشنفکر و نویسنده اهل سنت در مقدمه کتابش نوشته است : من برای ترجمه این کتاب از خدا ی متعال استخاره کردم. مرادش این است که دعا کردم و طلب خیر نمودم که مرا بر انجام این کار موفق گرداند. اصلا استخاره به همین معناست.

ولی آنچه که امروزه معمول گردیده و حتی برای شماری دکان مرید پروری و درآمد شده است استخاره نیست، بلکه نامش« تفال  » است که در روایتی از امام صادق (ع) در الکافی از آن نهی شده است، آن هم با تعبیر « لاتتفالوا بالقرآن...يعني به وسیله قرآن تفال نزنید  ».

در یکی از آثار آیت الله مشکینی دیدم که ایشان تمام روایات این استخاره هایی که علامه مجلسی و دیگران نقل کرده اند،  سنداً و دلالتاً ضعيف دانسته  و مردود شمرده بود. 

و حضرت استاد آیت الله صالحی نجف آبادی هم تفال به قرآن را مردود می دانستند و این کارها را وهن قرآن تلقی می کردند.

قاطبه اهل سنت هم - جز دراویش و صوفیان شان- این کار را ناروا می دانند.

ولی مع الأسف امروزه دفتر مراجع  یکی از لوازم کار خود و حتی امام جماعت شدن را تفال به قرآن در قالب استخاره!!!  به شمار می آورند!

به هر حال این کارها استخاره نیست بلکه تفال است، وتفال هم سابقه دیرینه در فرهنگ های پیش از اسلام داشته که در سوره یاسین هم بدان اشاره شده است.

و هنوز هم حتی برخی از مقدسین با دانه های تسبیح تفال می زنند و این کار را حد اقل در شان قرآن نمی دانند.

یکی از دوستان می گفت: جوانی درب منزل یکی از آیات در قم با عتاب و تندی و بد و بیراه با صدای بلند به او می گفت : برای ازدواجم نزد تو استخاره کردم، به من گفتی بسیار خوب است! تو مرا بدبخت کردی ، این زنم بسیار بد است و ما درحال متارکه هستیم!!!

به هرحال این فرهنگ تفال ربطی به استخاره به معنای واقعی آن ندارد.

هرجا و هر کس از من استخاره بخواهد، اول معنا و مفهوم آن را برایش توضیح می دهم  و سپس می گویم من در علم تفال،  تخصصی ندارم.  اگر اعتقاد دارید  به اهلش مراجعه کنید.

قرآن کتاب روشن وروشنگر و هدایت است نه کتاب تفال!!!

تلگرام – 27/4/95

http://mahsan.rasekhoonblog.com



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در چهارشنبه 6 مرداد 1395  ساعت 7:16 AM نظرات 0 | لينک مطلب

هنگامي كه بالا مي روي و تعالي مي جويي ،

هنگامي كه به خدا نزديك مي شوي ،

به همه چيز اشراف پيدا مي كني .

 

معجزه اينست كه :

وقتي تو بسوي خدا صعود مي كني ،

خداوند نيز به سوي تو نزول مي كند .

ديدار با خداوند ،

همواره در جايي در ميانه اتفاق مي افتد .

 

شوق ديدار ، هيچ گاه يكطرفه نبوده است .

اينگونه نيست كه فقط تو به سوي او بروي ،

بلكه او نيز به سوي تو مي آيد ؛

با اشتياقي بيش از اشتياق تو براي وصال .

به محض آنكه تو بسوي او گام برمي داري ،

او بسوي تو مي دود .

در واقع يك حقيقت است كه اتفاق مي افتد .

دلي كه در سينه تو به اشتياق او مي تپد ،

در واقع دل اوست كه ،

در سينه تو ،

به اشتياق تو مي تپد .

اما تا تو به سوي او صعود نكني ،

او بسوي تو نزول نمي كند .        

از كتاب  عشق پرنده اي آزاد و رها  - ( اشو ) ص 44

 

  1. يا ابن آدم اني احبك فانت ايضا احببني -
  2. یا ایتهاالنفس المطمینه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی - سوره فجر - آیه 27 تا 30
  3. و الَّذینَ آمَنُوا لِلّهِ - سوره بقره ، آیه 165
  4. تنزل الملائکة و الروح فيها باذن ربهم من کل امر – قدر آيه 4
  5. هر نفس آواز عشق می‌رسد از چپ و راست    ما به فلک می‌رویم عزم تماشا که راست - مولانا
  6. قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ‏ مَنْ تَقَرَّبَ إِلَيَّ شِبْراً تَقَرَّبْتُ‏ إِلَيْهِ‏ ذِرَاعاً وَ مَنْ تَقَرَّبَ مِنِّي ذِرَاعاً تَقَرَّبْتُ مِنْهُ بَاعاً وَ مَنْ أَتَانِي مَشْياً أَتَيْتُهُ هَرْوَلَة - مستدرک الوسا ئل ،ج۵ ، ص ۲۹۸

 

http://mahsan.rasekhoonblog.com



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در چهارشنبه 6 مرداد 1395  ساعت 7:14 AM نظرات 0 | لينک مطلب

ای چشمهای من ، 

که درهای بهشت خدائید ،

 

و چشمه های زلال می ،

از شما میجوشد .

 

مستی و پرواز روح را ،

 بی شما ،

کجا میتوان به تماشا نشست !

 

محمد صالحی - 7/12/94



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در سه شنبه 5 مرداد 1395  ساعت 1:42 PM نظرات 0 | لينک مطلب

فعل يا ذكر ؟ پاداش يا اتصال ؟

آنچه که از قرآن برای پاداش میابیم :

  • فعل است نه ذکر .
  1. من يؤمن بالله و يعمل صالحا يکفر عنه سيئاته و يدخله جنات تجري من تحتها الانهار خالدين فيها ابدا ذلک الفوز العظيم - سوره تغابن ، آیه 9
  2. الا من تاب و امن و عمل عملا صالحا فاولئک يبدل الله سيئاتهم حسنات و کان الله غفورا رحيما – فرقان ، آيه 70
  3. من جاء بالحسنة فله عشر امثالها و من جاء بالسيئة فلا يجزى الا مثلها و هم لا يظلمون – انعام ، آيه 160
  • اما ذکر ، برای ایجاد ارتباط ایمانی با خداوند است ، تا فعل را جهت دار کند و معنای الهی بدهد .

      فاذکروني اذکرکم و اشکروا لي و لا تکفرون – بقره ، آيه 152

  • محصول ذکر ، آرامش است ، نه پاداش ، چون یک اتفاق درونی است نه بیرونی .

     الذين امنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القلوب – رعد ، آيه 28

  • اما ، محصول فعل ، پاداش است و  عقاب .

     من یعمل مثقال ذره خیرا یره و من يعمل مثقال ذره شرا يره - سوره زلزال آيات 7 و 8

بنابراين :

  • فعل است كه منجر به ظهور ملكات اخلاقي و يا عينيت رذائل اعمالي در روح انساني شده و با عريان شدن آن از جسم ، نمايان ميگردد .

يَومَ تَجِدُ كُلُّ نَفس مّا عَمِلَت مِن خَير مُحضَرًا و ما عَمِلَت مِن سوء تَوَدُّ لَو اَنَّ بَينَها و بَينَهُ اَمَدَا بَعيدًا . آل عمران ، 30

  • و ذكر ، منجر به درك حضور خداوند در هر لحظه و هر جايي از اين هستي شده بگونه اي كه شخص ديگر خود را در اين جهان پر از تنهايي و اضطراب ، تنها نميابد و در بودنش اينجا و از رفتنش به تنهايي بسوي ابديت ، خدايي را در كنار خود ميابد كه همه رنجها و سختيها و نواقص را معناي الهي يافته و او را آرامشي دروني ميدهد .

الا بذکر الله تطمئن القلوب – رعد ، آيه 28

  • با رنگ و معناي الهي گرفتن اعمال توسط ذكر ، انسان ، خدايي را در درون خود ميابد كه مبدا و مقصد حياتٍ اوست و آنگاه است كه به حقيقت آفرينش نائل شده است .

یا ایتها النفس المطمینه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی – فجر ، آيات 27 تا 30

محمد صالحي – 22/4/95

http://mahsan.rasekhoonblog.com



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در سه شنبه 5 مرداد 1395  ساعت 7:41 AM نظرات 0 | لينک مطلب

چگونگی  رفتار ما با دیگران  منعکس کنندهٔ رفتار و احساس ما نسبت به خود می‌باشد.

اگر با خود خوب ، مهربان ، صادق و محترم رفتار کنیم همین رفتار را با طرف مقابل رابطه نیز نشان می دهیم و یا برعکس. 

بنا براین برای داشتن روابط صمیمی و سالم نخست باید گوشه نگاهی به چکونگی رابطه ای که با خود داریم بیاندازیم .

غالباً رابطه خود را با دیگران  راحتتر زیر ذره‌ بین می‌گذاریم و سعی‌ بیشتری به بهبودی و یا ایجاد روابط  جدید داریم.

وقتی‌ از کسی سوال میشود; ” رابطه و احساس شما نسبت به خود چگونه است ؟ ”معمولا سکوت ایجاد میشود، در صورتیکه رابطه با دیگران راحتر مورد بحث و بررسی‌ قرار می گیرد .

هیچ فرقی‌ نمیکند اگر مزدوج هستیم، یا مجرد، پیر یا جوان، برای  بهبودی رابطه با خود هیچوقت دیر نیست.

 زوجینی که هر کدام به نوبه خود به نوعی با خود کنار آمده‌اند ، به خود  احساس خوبی دارند و از نقطه ضعفها و قابلیتهای خود و همچنین نیازها و خواسته‌های خویش،  شناخت و اگاهی دارند، زندگی‌ مشترک خود را مانند یک کار تیمی می‌پندارند که در آن دو فرد با خصوصیات اخلاقی/ شخصیتی منحصر به فرد، دیدگاه متمایز و استعداد و قابلیت مختلف  به هم پیوسته و در کنار هم  زندگی‌  را تجربه می کنند.

هرچه با خود رابطه بهتری داشته باشیم،  خود را بهتر بشناسیم و با خود مهربان تر باشیم، کیفیت و درجه صمیمیت و خشنودی ما در روابط چه با دوست ، خانواده، شغلی‌ و یا عشقی‌  بیشتر میشود،

بدلیل احترام، مهر و ارزشی که برای خود قائل هستیم ، نه تنها دوست نداریم به خود و یا دیگران آزار و اذیتی وارد شود ، بلكه نقطه ضعفهای خود را می شناسیم و دلیلی ندارد دیگری را مقصر و یا قضاوت نماییم و در نهایت آنچه را که برای خود نمی پسندیم برای طرف مقابل رابطه نیز نمی پسندیم.

http://mahsan.rasekhoonblog.com

 

 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در دوشنبه 4 مرداد 1395  ساعت 7:37 AM نظرات 0 | لينک مطلب

گاهي مي نشينم ،

و در سكوت و سكون ،

چشمهايم مي بندم .

روزهايي را در خيال خود مي آورم ،

كه بودند و رفتند .

و روزهايي را در خيال خود مي پرورم ،

كه در جاده اي بس طولاني و سوزان ،

بسوي مقصدي نامعلوم ،

گام ميزنم .

نمي دانم چرا ،

رويا اينقدر شيرين است !

اما ،

ميدانم بدون رويا ،

جانداري بيش نيستم .

من با روياهايم ،

تا عمق درياي وجود را شنا ميكنم ،

و با همان روياهايم ،

تا اوج هستي پرواز ميكنم .

و اينست ،

راز آفرينش من و تو .

محمد صالحي – 19/2/95

http://mahsan.rasekhoonblog.com

 

 

 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در دوشنبه 4 مرداد 1395  ساعت 7:33 AM نظرات 0 | لينک مطلب

آيا احكام شريعت غير قابل تغيير است ؟

احكام اسلام دو دسته اند :

  1. : شامل نماز و روزه و حج ؛ و بعض مسايل ماكولات و ازدواج ، كه تاسيسي بوده و ثابتند .

 

  1. غير عبادي : شامل احكام اجتماعي و اقتصادي و قضا و .. ، كه گزينشي از احكام موجود در صدر اسلام بين اقوام مختلف بوده و توسط پيامبر امضا شده و لذا تابع زمان و مكان قابل تغييرند .

 

بطور كلي رفتار خداوند و برخورد او با بشر در در طول تاریخ هدایت تشریعی و ارسال پيامبران ، اصول زیر را تداعی می کند :

 

  1. اصول اساسی در پیام رسولان ، همان سه اصل " توحید – معاد و عمل صالح " بوده که فراتاریخی بوده و همواره برقرار است و قالب همه احکام و قوانین را می سازد .

 

  1. ارسال رسولان متعدد با شریعت های کاملتر ، بمعنای اعتنا و صحه گذاری خداوند به مفهوم نوسازی احکام بدلیل توجه به مدرنیته و نوسازی در اندیشه و فهم بشر و همچنین ظرفیتها و قابلیتها ی جدید او و جامعه است .

 

 

  1. خاتمیت پيامبر اسلام (ص) ، بمعنای تایید و اعلام بالغ شدن بشر بحدیست که دیگر نیازی به هدایت تشریعی جدیدی ندارد و خود می تواند با بهره گیری از تعالیم قرآن و سنت ، و درک و فهم علمی و عقلی خود در هر عصر ، قوانین موجود را بازنگری و در صورت لزوم ، بازسازی و یا نوسازی کند .

 

  1. آنچه که مهم است ، اسلام و قرآن را ، به عنوان یک پیکره واحد دیدن ، با یکسری اصول مشخص ثابت در تحقق اخلاقی کردن فرد و جامعه ، در راستای " تخلق به اخلاق الهی " و هم چنین ، امر به برقراری عدالت اجتماعی .

 

  1. " ارزش طریقیت دادن " به احکام بعنوان ابزار رسیدن به آن اهداف ، که همواره بدلیل زمان مند بودن ، باید متناسب با بلوغ اجتماعی ، ظرفیتها و قابلیتهای جدید ، بازنگری ، بازسازی و نوسازی شوند .

 

6-         آنچه که باید در بازنگری ، بازسازی و نوسازی احکام رعایت شود " عادلانه بودن  " آنها – " تطابق با سیره عقلا " و   " رعایت کرامت انسانی " است .

 

7-         در صورت رعایت مفاد فوق ، احکام قدیم نسخ شده و احکام جدید ، مشروعیت پیدا کرده و لازم الاجراست .

 

محمد صالحی – 30 / 5 / 91 مصادف با عید سعید فطر  

http://mahsan.rasekhoonblog.com

 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در دوشنبه 4 مرداد 1395  ساعت 7:29 AM نظرات 0 | لينک مطلب

 

پنج توصیه ی استاد مصطفی ملکیان به جوانان

تذکر : نکات زير را نه حاصل مطالعات خودم ، بلکه حاصل تجربه زیسته ی خودم می‌دانم . یعنی در واقع شکست هایی که خودم داشتم به من یاد داده که باید این نکات را فراموش نمی‌کردم و اگر فراموش نمی‌کردم آن شکست ها پیش نمی‌آمد.

  

1) جوانان باید توجه کنند که وقتشان با وقت بزرگترها تفاوت کیفی دارد . به زبان ساده‌تر، به لحاظ ریاضی فاصله بین ۲۰ سالگی تا ۲۱ سالگی، یک سال است و فاصله بین ۵۰ سالگی تا ۵۱ سالگی هم یک سال است. ولی اگر کسی به سن من برسد  می داند که هر یک هفته از فاصله بین ۲۰ تا ۲۱ سالگی ارزش یک سال در فاصله مثلا بین ۵۰ تا ۵۱ سالگی را دارد. ارزش وقت به کمیت وقت نیست بلکه به کیفیت وقت است و چون ما در نوجوانی و جوانی هم قوای جسمانی و هم قوای ذهنی و هم قوای روانی مان در اوج هستند، بنابراین وقت ما تفاوت کیفی ای پیدا می‌کند با وقتی که میان سال شدیم یا رو به پیری رفتیم.

.. بنابراین اول نکته‌ام این است که این تفاوت کیفی باید یک جوان را به این نکته برساند که الان در دوره‌ای از زندگیش است که باید بیشترین استفاده را از وقت خودش ببرد. هر گونه استفاده نکردن، بعدها پشیمانی‌هایی به تمام معنا سوزاننده در پی خواهد داشت.

۲) جوانان باید از تجارب گذشتگان خیلی استفاده کنند. این گذشتگان از پدر و مادر خود شخص شروع می‌شوند و تا به همه سنت های فرهنگی بشریت به طور کلی و صورت خاص در سنت های آن جامعه ای که آن جوان شهروند آن جامعه است هم می‌رسد. اینکه فکر کنیم ، جهان با به دنیا آمدن ما آغاز شده و پیشینیان ما هیچ سخنی برای گفتن نداشته‌اند، این کمال خامی و نادانی است. ما فرقمان با سایر حیوانات این است که از صفر شروع نمی‌کنیم و وقتی به دنیا می‌آییم در مدت زمان بسیار اندکی، بخش عظیمی از تجاربی که در طی صد ها هزار سال، بشر ذره ذره و مثقال مثقال به دست آورده را ما در طی چند سال یک جا دریافت کنیم. این دریافت کردن نباید در حد خواندن و نوشتن و حساب و هندسه منحصر بماند، ما باید از همه تجارب گذشتگان خود استفاده کنیم. بی اعتنایی به تجارب گذشتگان، فقط زیانش عاید خود ما می‌شود. این البته به این معنا نیست که ما باید مقلد گذشتگان باشیم؛ هرگونه تقلید و تعبد و القا پذیری و تلقین پذیری و تبعیت از افکار عمومی و هرگونه همرنگی با جماعت و همه و همه این ها مردود است. اما در عین حال هیچکدام از این ها، این مردودیت ها، نباید ما را از اینکه از دستاورد های گذشتگان استفاده کنیم، بازدارند. در واقع مرادم داشتن یک رویکرد نقادانه به دستاورد گذشتگان است. این رویکرد نقادانه دو چیز را نفی می‌کند: یکی پشت‌کرد به گذشتگان و یکی رویکرد تسلیم وار به گذشتگان.

۳) هر جوانی (و اساسا هر انسانی) باید در یک رشته علمی یا فنی یا هنری متخصص شود تا بتواند به اقتضای تخصصی که در این رشته علمی یا فنی یا هنری دارد، متصدی آن شود و بتواند به خوبی از آن شغل حرفه‌ای که به عهده گرفته بر بیاید. اما جدای از این، همه‌مان باید در سه چیز دیگر لااقل به صورت یک آماتور قوی، دانش داشته باشیم. یعنی همه باید در سه حوزه دیگر نیز چیزهایی بدانند. این سه حوزه عبارتند از:

ادبیات جهانی (همه ژانر های ادبیات را شامل می‌شود اما بیشترین تاکید من روی رمان و شعر است)

غیر از ادبیات بخش هایی از فلسفه هم همه باید بدانند ولو به صورت آماتوری باید بخش هایی از آن را بدانیم مثل بخش هایی از معرفت شناسی و مابعدالطبیعه و فلسفه زبان و فلسفه ذهن و فلسفه عمل و فلسفه اخلاق و بخش هایی از فلسفه دین را بداند. بخش هایی که در هر قرن و  جامعه و فرهنگ تاریخی زندگی کنیم به آنها نیاز داریم.

و اما سومین آن هم روانشناسی است. این سه، دیگر اختصاص به من و شما ندارد و ما باید یک حد نصابی از این سه را بدانیم. این سه دانش باید در همه مدارس و دانشگاه ها و آموزشگاه ها باید آموزش داده شوند.

۴)انسان برای خودابراز گری نیاز به یک شاخه هنری دارد. هر کدام از ما باید در یک شاخه هنری آماتور باشیم. نه برای اینکه مثلا یک نوازنده قوی شوم یا یک نقاش استاد شوم. بلکه در همین مقدار که بتوانم خودابرازگری کنم و درد دل ها و رنج ها و آرزو ها و توقعات و شکست هایم  را به گونه ای بیان کنم. حالا چه هنر مکتوب و چه هنرهای غیر مکتوب.

۵) ما آمده‌ایم که یک زندگی خوب و خوش و ارزشمند داشته‌ باشیم. اگر این زندگی خوب و خوش و ارزشمند نیاز به تحصیلات هم داشت تنها به همان مقدار به تحصیلات بپردازید.

ما آمده‌ایم که یک زندگی خوب و خوش و معنادار کنیم و هر چیزی که این زندگی خوب و خوش و معنادار اقتضا کرد، آن را باید داشته باشیم. از جمله اگر تحصیلات دانشگاهی اقتضا کرد به همان مقدار داشته باشیم. اینکه همه زندگی را در قیف تحصیلات دانشگاهی بریزیم و این گشادگی زندگی را تبدیل به یک تنگنا بکنیم این بلیه ای  است که اتفاقا جدی ترین و ساعی ترین جوانان ممکن است مبتلا به آن شوند.

 منبع: کانال موسسه  سروش مولانا

http://mahsan.rasekhoonblog.com



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در یک شنبه 3 مرداد 1395  ساعت 8:26 AM نظرات 0 | لينک مطلب

احكام اجتماعي فقه و چالش عقلاني ، عدلي و اخلاقي پيش رو

 

جهت بررسي اجمالي چالشي كه فقه با قالبهاي عقلانيت ، عدالت و اخلاق روبرو شده و پيدا كردن راه برون رفت از آن ، ابتدائا بايد دو سوال زير پاسخ داده شود :

۱- جایگاه فقه در دعوت پیامبر(ص) کجاست ؟

۲- حوزه کارکرد فقه چيست ؟

 

  1. جايگاه فقه در دعوت پيامبر(ص) :

همانطور كه مرحوم استاد آيه اله منتظری در مقدمه كتاب " اسلام دين فطرت " مي نويسند :

" دین 1 از سه بخش تشکیل شده است :

  1. عقايد و معارف
  2. اخلاق
  3. احكام و دستورات عملي "

بخشهاي اول و دوم ، در تكفل برداشتهاي عقلاني بشر ، از مضامين قرآن و روايات صحيحه مي باشد . 2

ولي احكام و دستورات عملي ، در حوزه تخصص فقهي بوده و بنابراین ، فقه ، در رتبه موخر نسبت به دو بخش اول قرار دارد .

و تبعا هیچ حکم فقهی ، نمی تواند یک امر اخلاقی و یا اصلی ایمانی را نادیده گرفته و یا به فنا دهد .

متاسفانه ، مسائل مختلفي كه بسياري از آنها ، حتي ظهور عملي هم ندارند ، آنقدر فقه را به اسارت كشيده كه آن را بيش از حد خود فربه نموده ، بطوري كه جایی برای آن دو بخش اصلي نگذاشته و از سويي ديگر صاحبان اين بخش ( فقها ) نیز باور کرده اند که فهم آنها از احكام و محصول فهم آنها ، مساوی با دین مي باشد و بمرور ، هرگونه تخطي و يا عدول از آنها به معني خروج از دين ارزيابي شده است .

2- حوزه كاركرد فقه :

اگر دعوت پیامبر را به دو قسمت زير تقسیم کنیم :

  1. دین ( اصول نظري به جهان هستي و ( معاد ) و اصل عملي )
  2. شریعت

شریعت نیز به دو بخش زير تقسیم میشود :

  1. احکام عبادی كه شامل موضوعات عبادي نماز و روزه و حج و .. ( و بعض مناسك ) مي شود .
  2. احکام غیر عبادی كه شامل احكام اجتماعی ، اقتصادي ، قضا ، خانواده ، سياست و كليه موضوعات حكومتي مي شود .

از آنجا كه احكام غير عبادي ، شامل موضوعاتي است كه تابع شرايط اقليمي ، فرهنگي ، سنتي ، اقتصادي ، علمي و ... جوامع مختلف بوده و حتي در يك جامعه ثايت ولي در زمانهاي مختلف تغيير ميكنند ، لذا در حوزه فقه ثابت و يك قشر محدود با نگرش صرفا نقل تاريخي و عقل فقهي نمي گنجد .

بنابراين، فقط احکام عبادی و بعض مناسک ، در حوزه تخصصی فقه بوده كه در اين بخش نيز، طبق نظر مرحوم صالحی نجف آبادي 3 ، بایستی شورایی از فقها تشکیل و نظر واحدی ارائه شود ، با این رویکرد که :

" هیچ امر اخلاقی و یا اصل اعتقادی ، با هیچ حکمی ، نفی نشود ."

 

ولی احکام اجتماعی را بايد به حوزه عقل عرفی وانهاد که توسط كميته اي متشکل از متخصصان مربوطه ارزیابی و تقنین شوند .

البته يكي از اعضاي كميته مذكور ، ميتواند شخص فقيه آگاهي باشد كه توسط حوزويان انتخاب گردد ، كه در هر موضوع اجتماعي مورد بررسي كميته ، حكم سنتي خود را در كنار ديگر روشهاي امروزين ارائه نموده و در نهايت پس از ارزيابي هاي تخصصي و با رعايت سه معيار " عقلاني بودن ، اخلاقي بودن و عادلانه بودن " ، هر كدام از آن روشها ، نسبت به بقيه ترجيح منطقي يافت ، به مبادي اجرايي ابلاغ گردد .

و اینجاست که بر اساس قاعده ملازمه در همان فقه سنتي « کلما حکم به العقل ، حکم به الشرع » ، محصول كميته فوق الذكر ، مشروعيت اجرايي پيدا مي كند .

يكي از مزاياي اين نگاه ، مقدس نبودن راهكارهاي اجرايي كميته فوق بوده و بنابراين در هر زمان كه شرايط جديد اقتضا كند ، بدون ايجاد بحثهاي چالشي و يا انسدادي ، به حكم و راه حلي جديد منجر خواهد شد .

 

زير نويسها :

  1. دين مورد نظر استاد ، اصطلاح كلي است كه به همه دعوت پيامبر(ص) اطلاق شده است ، و الا از نظر اينجانب ، دين بخش ثابت و فراتاريخي دعوت همه انبيا الهي بوده و بايد از شريعت كه بخش تاريخي و وابسته به زمان آن مي باشد ، جدا گردد .
  2. اصول و مصاديق اخلاقي ، از است كه دستورات ديني ، ضمن ، پشتوانه و ضمانت اجرايي آنها را بواسطه اعتقاد به يگانه موثري كه چيزي را بيهوده خلق نكرده و نتيجه هر عملي ، در ادامه سير كمالي انسان مي داند ، اعلام نموده است .
  3. كتاب پژوهشي جديد در چند مبحث فقهي فصل 4

 

محمد صالحي – 20/4/95

http://mahsan.rasekhoonblog.com

 



 نگاشته شده توسط محمد صالحی در یک شنبه 3 مرداد 1395  ساعت 8:20 AM نظرات 0 | لينک مطلب


  • تعداد صفحات :5
  •    
  • 1  
  • 2  
  • 3  
  • 4  
  • 5  
Powered By Rasekhoon.net